هفته مد پاریس؛ لباس عروسی که همه را غافلگیر کرد
نقد و مروری بر لباسهای اوت کوتور ۲۰۱۹ شانل
نمایش لباسهای اوت کوتور در فصل بهار و تابستان سال ۲۰۱۹ برند شانل در حالی در هفتهی مد پاریس برگزار شد که طراح این برند، کارل لاگرفیلد[۱]، در این مراسم حضور نداشت. زمزمهها و شایعات زیادی دربارهی غیبت کارل از این رویداد مهم در خبرگزاریها و کاربرهای شبکههای اجتماعی به گوش میرسید. با توجه به اینکه سه هفته قبل از رونمایی از این مجموعه لباس -که در تاریخ ۲۲ ژانویه انجام شد- بین کارل لاگرفیلد و دستیار خود ویرجین ویراد[۲]، بر سر چگونگی انجام جزئیات و ترئینات لباس بحثی به وجود آمد. عدهای معتقدند دلیل عدم حضور کارل در این مراسم نیز ممکن است همین باشد. از طرف دیگر در انتهای مراسم اول شانل( شانل هر سال دوبار نمایش لباسهای اوت کوتور را انجام میدهد. ابتدا برای رسانهها و مجلات و طرفداران مد که این نمایش به صورت عمومی است و عصر همان روز نمایش خصوصی برای خریداران احتمالی لباسها) به بازدیدکنندگان اعلام شد که طراح خلاق شانل در مراسم بعدی حضور خواهد داشت اما ایشان از حضور در مراسم دوم هم بازماند و سپس این برند به صورت رسمی اعلام کرد که او به دلیل خستگی و بیماری نتوانسه است در مراسم شرکت کند.
هر مجموعه لباسی که در دنیای مد و به صورت حرفهای طراحی میشود دارای موضوعی است و امسال طراح شانل به دورهی تاریخی مورد علاقهی خود برای الهام گیری بازگشته است: قرن هجدهم میلادی. کارل لاگرفیلد در مصاحبهها و کارهای هنری پیش از این خاطر نشان کرده بود که به نظر او قرن هجدهم میلادی در فرانسه بهترین و زیباترین دورهی تاریخی از نظر لباس و معماری و دیگر ابعاد هنری است. این گریز تاریخی به قرن هجدهم را میشود در سالن برگزاری مراسم، آمبیانس، لباسها و آرایش صورت و موی مدلها نیز تشخیص داد. المانهای قرن هجدهم را میتوان به خوبی در لباسها مشاهده کرد: کالاهای لوکس آن زمان مانند انواع روبانهای حریر، لوازم آرایش مو، قصرهای فرانسوی و غیره. اما تاثیرگذارترین ویژگی برای طراحی با توجه به آن دورهی تاریخی تصویری از مادام دو پومپادور[۳] است. مادام دو پومپادور یکی از زنان قدرتمند در دربار لویی شانزدهم و آنگونه که از مستندات تاریخی برمیآید معشوقهی شاه فرانسه بوده است و با زیبایی و خوشپوشی، قدرت و نفوذ خود را در قصر به دست آورده بود.
برای فضای داخلی سالن نمایش مثل همیشه منتظر سالنی غافلگیرکننده همراه با طراحی داخلی بینظیر مانند فصلهای پیشین شانل بودم.( به طور مثال در فصل قبل که در سالن برگزاری یک ساحل مصنوعی که آب دریا موجهایی را به طرف تماشاگران میزد و مدلها بدون کفش لباسها را به نمایش گذاشتند) و درست مانند سالهای گذشته طراحی صحنهی سالن نمایش کاملا با موضوع مجموعهی لباسها همخوانی داشت. سالنی بزرگ که در انتهای آن ایوانی با معماری قرن هجدهم و باغچههایی با درختهای نخل و حوضی در میان سالن که فضای تابستان در قصرهای باشکوه فرانسه را برایمان تداعی میکرد. موسیقی که در سالن پخش میشد نیز بسیار نوستالژیک و آرامبخش بود. ترکیبی از موسیقی بی کلام چنگ و آواز فرانسوی.
پالت رنگ این مجموعه از رنگهای پاستلی یعنی صورتی کمرنگ، آبی ملایم، انواع بژها، بنفش کمرنگ، سیاه، سفید و طلایی است. استفاده از این رنگهای ملایم برای فصل بهار و تابستان کاملا کلیشهای و قابل پیشبینی است و این در حالی است که غیر معمول بودن و غافلگیری از ویژگیهای اصلی اوت کوتور است. همچنین تزئیناتی که برای لباسها استفاده شده از انواع گلها است که باز هم به نظرم گل برای فصل بهار ایدهی چندان نابی به شمار نمیرود. اما نکتهی زیبایی که باعث شد گلهایی که در این مجموعه به کار گرفته شده جذاب و بینظیر باشد استفاده از گلهای طبیعی و فرو کردن آنها در رزین و سپس دوخت گلها روی پارچه ها است.
پارچههایی هم که در این مجموعه استفاده شده بود پارچههای کلیشهای و بدون قدرت تخیل است مانند: انواع تور، حریر، ساتن، ابریشم، پَر، پارچههای لمه دار، پارچهی تویید مخصوص شانل (که سالهاست در مجموعههای لباسهای فصول مختلف از آن استفاده میکند و به نوعی به امضای شخصی این برند تبدیل شده) ، چرم و ترکیب این پارچهها است که تنها پارچهی غیر معمول و جذاب در این مجموعه همین پارچهی چرم مشکی ساده است. یکی از ترکیبهای جالب پارچه که روی صحنه آمد، ترکیب کت چرم کوتاه با دامن توری و طبقهای سفید است که البته ایده اصیل نیست و پیش از این هم طراحان و استایلیستهای زیادی از ترکیب تور و چرم استفاده کردهاند، اما شانل این بار این ترکیب را به حد افراط رساند. ترکیب عجیب و غیر معمول، اما افراطی دیگری که در این نمایش روی صحنه آمد ترکیب کت چرم و شلوار گشاد و حجیم پر بود که به نظر من برای یک نمایش کوتور، ترکیب های عجیب و استفاده افراطی از پارچههای تزئینی از ضروریات است مخصوصا اگر برند شانل و طراح کارل لاگرفیلد باشد.
فرم لباسها و در اصطلاح طراحی لباس، سیلوئت، در قسمت بالاتنه اکثرا یکدست و با فرمی صاف و قالب تن است اما در قسمت پایین تنه به چهار فرم کلی تقسیم میشود:
۱) دامنهای تنگ و راسته بلند و در موارد محدودی کوتاه
۲) دامنهای ماهی که چینهایشان از زیر یا بالای زانو شروع میشود و قد و حجم متغیر دارند.
۳) دامنهای چین دار و طبقهای حجیم با ژپون
۴) دامنهای حجیم که فرمهایی بسیار خلاقانه و پرده مانند که حالت برگشت به کمر دارند.
با شروع مراسم و ورود اولین مدل به سالن میشود کت و دامنهای معروف شانل را دید با این تفاوت که دامنها تا ساق پا و نسبتا بلند محسوب میشوند و با چاکی در وسط جلو یا پشت، راه رفتن را برای مدلها آسان میکنند. کتها نیز به نسبت بلندتر به فصلهای پیشین هستند. شانل در این مجموعه لباس کوتور را محدود به لباسهای عصر و شب نکرده است و به لباسهای روز نیز پرداخته است و ما میتوانیم انواع کت و دامنهای رسمی و مانتوها زیبا با فرمهای ساده اما پر از جزئیات ببینیم. علاوه بر اینها پیراهنهای کوتاهتر که بیشتر مناسب روز هستند نیز در این مجموعه لباس یه چشم میخورد و بر خلاف باقی طراحان کوتور تمرکز خود را محدود به لباسهای کلیشهای شب با انواع گلدوزیها و زرق و برقها نکرده است. کل این مجموعه لباس به استثنای چند لباس از یقههای قایقی تهیه شده است با توجه به اینکه یقه قایقی مناسب همهی صورتها و اندامها نیست، شانل با محدود کردن مشتریها و از دست دادن چهرههای مشهور هنری و سیاسی ریسک کمتر دیده شدن را به جان خریده است اما با گذاشتن انواع یقههای برگردان در انواع و اقسام شکلهای جدید و خلاقانه این یقههای نسبتا ساده را به یاد ماندنی کرده است. یقههای قایقی که شانل در این فصل از آنها استفاده کرده در فرم و سایز متفاوت هستند به گونهای که هر کدام با دیگری متفاوت شده و چشم از نگاه کردن به نمایش لباسها خسته نمیشود.
یکی دیگر از ویژگیهایی که در بسیاری از لباسها به چشم میخورد افکت ضربدری در لباسها است که در یکی از لباسها پارچه به صورت ضربدری روی هم آمده، در برخی دیگر برشهای ضربدری روی لباس انجام شده و در پهلوها دو مثلث خالی به چشم میخورد و در بعضی از لباسهای دیگر یقههای بندی به صوری ضربدری روی هم قرار گرفته اند.
افکت دیگری که به دلیل بدیع بودن از دو ویژگی قبل به یادماندنیتر و جذاب تر بود، تا خوردن و دولایه شدن پارچه است که از این عمل هم در بالاتنه برخی لباسها استفاده شده بود و هم به صورت دراماتیکتر و زیباتر در چند دامن در اواسط نمایش. این دامنها با پارچههایی از رنگهای مخالف یا مکمل آستر کشی شده بوند و در لایههای داخلی گلدوزی و انواع دوختهای ظریف به چشم میخورد و مدلها با تظاهر اینکه این لایهها جیب هستند، لباسها را زیباتر به نمایش گذاشتند.
به یاد داشته باشیم که یکی از ویژگیهای اصلی هر مجموعهی لباس وحدت و هماهنگی است و استادان طراحی لباس همواره تاکید دارند که یک مجموعه لباس را باید بتوان از چهار الی پنج الگوی اصلی تهیه کرد. پس میتوان گفش شانل در بهترین حالت این نکتهی اساسی را رعایت کرده است.
در این مجموعه لباس، تمامی مدلها کفشهای متحدالشکل جلو بسته و پاشنه بلند، اما در رنگهای مختلف به پا داشتند. قسمت جلویی این کفشها درست مانند کفشهای قرن هجده طراحی شده بود و کاملا روی پاها را میپوشاند اما در قسمت پشت باز و با بند به جلو متصل میشد. پاشنههای کفشها نیز از قرون هجده بلندتر و نازکتر هستند. زیبایی طراحی مد در همین است که میتوان پوشیدنیهای قدیمی را از نو طراحی کرد و جان تازهای به آنها بخشید و چیزهای نو طراحی کرد. درست مانند جملهای از رز برتین طراح لباس فرانسوی در قرن هجده که معتقد است:” هیچ چیزی مانند چیزهای قدیمی بدیع نیست.”
موها دقیقا به سبک قرن هجدهم اما مدرنتر آرایش شده اند. تمام موها به سمت بالا و با حجم بسیار پوش داده شده و روی آنها از انواع تزئینات ظریف استفاده شده است. شانل در این مجموعه همین روند را پیش گرفته اما استفاده از تزئینات را محدود و مینیمال کرده است. برای زیور آلات دیگر نیز تنها از گوشوارههایی از جنس پر استفاده کرده است.
نقطهی ضعف این مجموعه لباس، یکی از پیراهنهای بلند و شب است. این پیراهن مشکی، و در سمت چپ با تورها و چینهای صورتی زیاد از قسمت کمر تا پایین ترئین شده است که تمام زیبایی مدل را گرفته و اندام او را به سمت عدم تعادل برده است.
در یکی از لباسها نیز رد پای فرانسه قرن هجده تا حد زیادی به چشم میخورد که به نظر من ایدهی اصلی را آنچنان تغییر نداده است. طراح لباس باید بتواند از قرنهای پیشین وام بگیرد اما اگر همان لباس با همان ترکیب و رنگ و پارچه و حتی آرایش تکرار شود دیگر عمل خلاقانهای صورت نگرفته و صرفا مواد اولیه و زمان بسیاری از دوزندگان و هنرمندان گلدوزی و سوزن دوزی را هدر داده است. به طور کلی شانل میتوانست در این فصل از ۶۲ لباس صرفنظر کرده و تعداد کمتر اما با کیفیت بصری بیشتری ارائه کند.
اما به یادماندنیترین و زیباترین لباس این نمایش به نظر من، لباسی بود که نه تنها لایههایی از قرن هجدهم را میشد در آن دید بلکه به اندازه کافی مدرن نیز هست و میشود زن امروزی را در قرن بیست و یکم در آن لباس تصور کرد. آستینها و کمر حجیم از پَر یادآورد قرن هجدهم و فرم راسته و صاف بدنه اصلی لباس بسیار مدرن است. گلهایی که بدون نظم خاصی روی لباس دوخته شده اند، در عین بی نظمی، قرینگی و انسجام به لباس میبخشد. لباس به ظریفترین وجه ممکن در قسمت بالایی پرها و همچنین یقه و پایین دامن با سنگهای نقرهای ظریف تزئین شده است که ناخودآگاه به مغز دستور میدهد فقط به محدودهی لباس دقت کند و چشم از نگاه کردن به مدل در حال راه رفتن سردرگم نمیشود.
طراحان لباس همیشه غافلگیر کنندهترین و بهترین لباس خود را برای لحظهی پایانی نمایش نگه میدارند و این بار شانل عجیبترین و جسورانهترین لباس عروس ممکن را در آخر نمایش خود روی صحنه آورد. این لباس عروس، نه دامن چیندار دارد، نه از جنس ساتن و حریر است. بلکه با تمام لباسهای این مجموعه نیز متفاوت است. برخلاف بقیهی مدلها تمام موهایش زیر کلاهی که تور عروس سه و نیم متری از آن آویزان بود، پوشیده بود. لباس عروسی که نفس تماشاگران را در سینه حبس کرد در واقع مایویی بود که با انواع سنگهای نقرهای گران قیمت و براق پوشیده شده بود و در قسمت بالایی گلهایی به رنگهای پاستلی آن را تزئین کرده بود. این لباس در قسمت پهلو برشی ضربدری دارد که حالتی شبیه مثلث در لباس به وجود آورده اند. با دیدن این لباس میشود رد پای کارل را- حتی در بستر بیماری- در این مجموعه دید.
[۱] Karl Lagerfeld
[۲] Virginie Virad
[۳] Madame de Pompadour