مد

هر آنچه که باید درباره مت گالا بدانید

مت مراسمی خیریه است که هر ساله برای جمع‌آوری پول برای بخش لباس موزه هنرهای متروپولیتن نیویورک برگزار می‌شود. این مراسم در سال ۱۹۴۸ برای اولین بار و به مدیریت النور لمبرت (Eleanor Lambert) برگزار شد. هر سال در بخش لباس و کاستوم موزه‌ی متروپولیتن نمایشگاهی از لباس‌های خاص برگزار می‌شود که این لباس‌ها از دوره‌های تاریخی گوناگون و فرهنگ‌های متفاوت است و نمایش این آثار که ماه‌ها زمان صرف مرمت آن‌ها می‌شود تا چند ماه ادامه دارد اما در اولین شب افتتاح این نمایشگاه که همیشه دوشنبه اول ماه می است، بازدید کاملا خصوصی و برای افرادی است که مایل به حمایت مالی از این موسسه در حوزه مد و لباس هستند.

در اولین سال برگزاری این مراسم بلیط این نمایشگاه برای هر نفر ۵۰ دلار بود و با توجه به مبلغ بالای بلیط تنها افراد خاصی قادر به رفتن و حمایت از این خیریه بودند. در سال ۱۹۷۱ سردبیر مجله ووگ مدیریت این مجموعه را به دست گرفت و کم کم روند مراسم نیز تغییر کرد. مثلا برای مهمانان که همگی از افراد خاصی مانند هنرمندان، خوانندگان، بازیگران، ورزشکاران و در یک کلام “سلبریتی‌ها” هستند، دعوت‌نامه فرستاده می‌شود و این لیست مهمانان حدود ۶۵۰ تا ۷۰۰ نفر است. تنها مراسم فرش قرمز و راه رفتن مهمانان روی پله‌های موزه متروپولیتن برای عموم قابل تماشا است و بقیه‌ی مراسم پشت درهای بسته و بدون فیلمبردای انجام می‌شود.

لباس‌هایی که در این موزه به نمایش در می‌آید هر سال یک “تم” دارد و مرمت و جمع‌آوری لباس‌ها از زمان‌ و مکان‌های مختلف با توجه به این تم انجام می‌شود. این تم سالیانه، اغلب الهام گرفته از نکاتی تاثیرگذار در هنر و صنعت مد است و مهمانان باید مطابق با این تم لباس بپوشند. به علاوه، لباس‌هایی که مهمانان در فرش قرمز این مراسم می‌پوشند، نباید از لباس‌های معمولی باشد و حتما باید در دسته‌ی هنرهای پوشیدنی(wearable arts) شاخه‌ای از مدهای فاخر باشد. هدف از این‌ کار، بدعت‌گذاری و سنت‌شکنی در تولید و خلق آثار هنری جدید است.

تم امسال(۲۰۱۹) مت گالا، بر اساس مقاله‌ای به نام camp: notes on fashion نوشته‌ی سوزان سانتگ است. او این مقاله را در سال ۱۹۶۴ با توجه به واژه‌ی کمپ در جامعه و سیاست و مردم‌شناسی و تاثیرات متقابل آن با مد نوشت. در این مقاله به تفصیل درباره‌ی شروع کمپ در قرن ۱۷ میلادی و لویی چهاردهم و احداث کاخ ورسای، بروز دراگ کویین‌ها (مردانی که لباس زنانه می‌پوشند) و انرژی‌های زنانه و مردانه و تلفیق آن‌ها با هم توضیح داده شده است. از نظر ساختاری هم خانم سانتگ در این مقاله به الهام گیری از فرهنگ‌های بیگانه، استفاده از پارچه‌های حجم‌دار و رنگ‌های تند و تیز اشاره می‌کند. لباس‌هایی که امسال قرار است از می تا سپتامبر ۲۰۱۹ در موزه‌ی متروپولیتن نیویورک برگزار شود، تماما لباس‌هایی است که در این قالب می‌گنجد. مانند لباس یکی از خدمتکاران لویی چهاردهم، یا لباس دو تن از مردانی که در قرن ۱۸ میلادی در فرانسه مانند زنان لباس می‌پوشیدند.

از مهمانانی که روی فرش قرمز این مراسم راه می‌روند هم انتظار می‌رود با ویژگی‌های همخوان با این تم لباس بپوشند و چون این مراسم طی سالیان طولانی به مهم‌ترین مراسم در حوزه مد تبدیل شده است، بهترین طراحان لباس با سلبریتی‌های دعوت شده همکاری می‌کنند تا بتوانند به عنوان تاثیرگذاران مد، حرف خود را در سال جاری میلادی بزنند و هنر خود را بروز دهند. امسال هم مانند سال‌های گذشته بعضی از مهمانان و طراحان مد به بهترین وجه ممکن تم را در لباس‌های خود نشان دادند و لباس‌هایی رو به جلو طراحی کردند. اما همیشه، افرادی در بین این سلبریتی‌ها وجود دارند که مایل به پوشیدن هنرهای پوشیدنی نیستند و محافظه‌کارترند و به پوشیدن لباس‌های معمولی‌تر روی می‌آورند. یکی از مشکلات این مراسم هم فکر می‌کنم همین باشد که افراد به تم آن پایبند نیستند و صرفا چون افراد مشهوری هستند و توسط هیئت مدیره دعوت شده‌اند روی فرش قرمز راه می‌روند بدون آنکه از واقعیت و هدف این مراسم پشتیبانی کنند.

بهترین طراحانی که روی این فرش قرمز ظاهر می‌شوند کسانی هستند که در کارهای اوت کوتور قوی‌اند (البته پوشیدن اوت کوتور روی فرش قرمز مت درست نیست زیرا اوت کوتور یعنی طراحی مخصوص مشتری اما مت طراحی بر اساس تم است) مانند گوچی، ورساچی، مارک جیکوبز و جان گالیانو. این هنرمندان، هنر خود را در قالب لباس به جامعه عرضه می‌کنند و طراحانی هم در دنیا وجود دارند که تمام لباس‌های آن‌ها هنرهای پوشیدنی است و لباس‌های کانسپچوآل، انتزاعی و آوانگارد طراحی می‌کنند. یکی از معروف‌ترین این طراحان می‌توان به ویکتور اند رولف (Viktor & Rolf)  اشاره کرد که نمایش‌های لباسشان مثل صحنه‌ی تئاترهای معناگراست. بدیهی است که این افراد نمی‌توانند سلیقه‌ی افراد جامعه را به خود متمرکز کنند اما در این فرش قرمز و شاخه هنرهای پوشیدنی دنیا حرف اول را می‌زنند.

در سال‌های اخیر و با تغییر تمرکز از نمایشگاه روی سلبریتی‌ها، جبهه‌گیری‌های شدیدی میان مردم درباره‌ی این مراسم صورت می‌گیرد و عامه‌ی مردم به جای تمرکز روی بعد هنری، تاریخی و اجتماعی، روی افراد متمرکز می‌شوند. در این سال‌هایی که در حوزه‌ی مد مشغول به کار بودم هر سال، افراد زیادی در شبکه‌های اجتماعی این لباس‌ها را مسخره می‌کنند و برای آن‌ها جوک می‌سازند. دلیل این کار، صرفا آگاه نبودن اغلب افراد جامعه جهانی از این رویداد و هدف این نمایشگاه است. شما باید به این رویداد به عنوان یک اجرای هنری نگاه کنید. بدیهی است که هیچ‌کس این لباس‌ها را در زندگی روزمره و حتی مهمانی‌های معمول افراد جامعه نمی‌پوشد. افراد عادی اغلب به آن‌ها به عنوان لباس نگاه می‌کنند و نه هنر.

اگر بخواهیم به هنر طراحی لباس و هنرهای پوشیدنی خرده بگیریم باید تمام نقاشی‌ها، مجسمه‌ها، معماری، موسیقی و فیلم را هم زیر سوال ببریم زیرا همه‌ی این‌ها هنرند و در زندگی روزمره بی کاربرد. اما اگر با ذهن باز و بدون پیش‌داوری و با توجه به چارچوب‌ها و هدف این مراسم و این نمایشگاه به این آثار نگاه کنیم، آن‌ها را قطعه‌های هنری میبینیم که نه تنها هنرمند فرصت بروز خود و احساسات و تفکرات خود را پیدا می‌کند بلکه، مهمانان هم با پوشیدن آن‌ها فرصت بروز شخصیت و ابعاد ناشناخته‌ی خود را پیدا می‌کنند.

بهترین لباس‌های مراسم مت گالا

دلیل انتخاب این لباس‌ها در لیست بهترین، به دلیل زیبایی یا قابلیت استفاده از آن‌ها نیست، بلکه با توجه به جای‌گیری در تم و ریزشدن در مقاله‌ی منبع الهام امسال است. توجه کنیم که زشتی و زیبایی از مفاهیم نسبی و انتزاعی است و بهترین لباس‌ها از این منظر صرفا باتوجه به بعد فنی و هنری لباس‌ها انتخاب شده‌اند.

لباس عذرا میلر(Ezra Miller) توسط برند بربری(Burberry)

لباس یک کت و شلوار راه راه کاملا مردانه است که با یک دنباله‌ی دامن مانند و یک زنجیره شبه کرست نقره‌ای انرژی‌ها و المان‌های زنانه و مردانه رو تلفیق کرده و نه تنها روی کل لباس با توجه به موضوع فکر شده، بلکه آرایش صورت هم بدون شک یکی از کمپی‌ترین و آوانگاردترین آرایش‌های روی فرش قرمز است در حدی که تشخیص محل درست چشم‌ها در وهله‌ی اول تقریبا غیر ممکن است.

لباس‌های مایکل اوری(Michael Urie) و جنل موریه (Janelle Monae ) از برند کریستین سانتاریو(Christian Siriano)

امسال این طراح، دو لباس خیلی خوب و هماهنگ با چارچوب‌های مقاله‌ی سوزان سانتگ روی فرش قرمز فرستاد که به نظرم هر دو قدرت تاثیرگذاری زیادی داشتند. لباس اول به خاطر تلفیق انرژِ‌های زنانه و مردانه و اشاره به دراگ کویین‌ها و دومی به دلیل بعد هنری و جذابیت بصری لباس. در کار دوم انقدر المان و گریز به خرده‌فرهنگ‌ها هست که نام بردنش طول میکشد اما : اشاره به هنر دیوانه در داستان آلیس در سرزمین عجایب، اشاره به پیکاسو و کارهای طراحی او، اشاره به ویلی وانکا در کتاب چارلی و کارخانه شکلات سازی و…

لباس بیلی پورتر(Billy Porter) از برند فیلیپ و دیوید بلاند (Phillipe Blond and David Blond)

دلیل خوب بودن این لباس و به‌طور کلی کارگردانی ورود و آرایش و … به خاطر الهام گرفتن از فرهنگ‌های دور و بیگانه است و تنها چیزی که با دیدن بیلی پورتر به ذهن مخاطب میرسد مصر باستان و افسانه‌های فرعون است.

لباس هیلی استنینفلد(Hailee Steinfeld) از برند ویکتور اند رولف(Victor and Rolf)

بالاتر درباره‌ی ویلتور و رولف و رویکرد آوانگاردشان به مد توضیح دادم و همان‌طور که انتظار می‌رفت، هیلی امسال با یکی از لباس‌های مجموعه‌ی اخیر این طراحان لباس روی فرش قرمز آمد. دلیل سرآمد بودن این لباس در این موقعیت نسبت به بقیه، استفاده از پارچه‌های حجیم و رنگ‌های تند علاوه بر الهام از خرده‌فرهنگ‌ها و رگه‌های جامعه‌ی حال حاضر است.

 

بدترین لباس‌های مت گالا

اگر این لباس‌ها را در دسته‌ی لباس‌های بد قرار می‌دهم فقط باتوجه به این مراسم و قوانین پوششی حاکم بر این رویداد است.

لباس جنیفر لوپز(Jenifer Lopez) از برند الکس رودریگز (Alex Rodriguez)

جنیفر لوپز از آن دسته هنرمندانی است که ترجیح می‌دهد همیشه با قوانین و چارچوب‌های خودش زندگی کند اما در این مراسم خاص، پوشیدن یک لباس با یک فرم تکراری که بارها و بارها لباس‌هایی شبیه به آن را روی فرش قرمزهای مختلف دیده‌ایم، مناسب نیست. این لباس و جنیفر لوپز با هیچ‌کدام از المان‌های کمپ همخوانی ندارند.

لباس کیتی پری(Katy Perry) از برند موسکینو(Moschino)

کیتی پری برخلاف جنیفر لوپز قدرت ریسک‌پذیری بالایی در پوشیدن هنرهای پوشیدنی دارد اما هر ریسکی خوب نیست. لباس او با توجه به غیرمعمول بودن، هیچ‌ بعد هنری و هیچ المانی از کمپ نداشت.

لباس کیم کارداشیان (Kim Kardashian) از برند تیری موگلر (Thierry Mugler)

کیم کارداشیان هم از آن دسته انسان‌هایی است که از قوانین پوشش نانوشته جامعه پیروی نمی‌کند اما همیشه از قوانین خودش پیروی می‌کند و قوانین او با قوانین کمپ و موزه متروپولیتن اصلا سازگار نیست.

 

دیدن ادامه عکسها:

ضحا تاجیک

هجده ساله بودم که با رویای نوشتن رشته‌ی روزنامه‌نگاری را در دانشگاه انتخاب کردم و بعد از چند سال کار در این رشته آن را کنار گذاشتم و بار دیگر به‌خاطر عشقم به خیاطی و لباس وارد دانشگاه شدم و به خواندن رشته‌ی طراحی پارچه و لباس مشغول شدم. از هفده سالگی وارد دنیای مد شدم و از وقتی به یاد دارم در حال نوشتنم. من عاشق لباس‌های رنگارنگ، کتاب‌های اسرارآمیز و فیلم‌های کلاسیک فرانسوی‌ام.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا