تفاوت بین اختلال دو قطبی I و II چیست؟

اختلال دو قطبی با دورههای نوسانات خلقی شدید، از جمله دورههای شیدایی یا هیپومانیک، مشخص میشود و اغلب شامل دورههای افسردگی است. اگرچه داشتن والدین یا خواهر و برادر مبتلا به اختلال دو قطبی تضمین نمی کند که فردی این علائم را تجربه کند، اما این تشخیص دارای مؤلفه ژنتیکی قوی است.
اختلال دو قطبی یک بیماری قابل درمان است و برخی از درمانها و داروها میتوانند علائم را کاهش دهند و کیفیت زندگی را بهبود بخشند. با این حال، تشخیص اختلال دو قطبی می تواند ترسناک و گیج کننده باشد. درک انواع مختلف آن می تواند در تعیین بهترین مسیر درمان برای شما کمک کند.
این مقاله تفاوتهای بین اختلال دو قطبی I و اختلال دو قطبی II را پوشش میهد و گزینههای درمانی موجود برای هر کدام را مورد بحث قرار میدهد.
اختلال دو قطبی I در مقابل اختلال دو قطبی II
بیایید نگاهی به برخی از تفاوتهای عمده بین اختلال دو قطبی I و اختلال دو قطبی II بیندازیم. در حالی که هر دو می توانند ناتوان کننده باشند، اما علائم منحصر به فرد خود را دارند. جزئیات بیشتر در مورد این علائم در ادامه این مقاله توضیح داده شده است.
اختلال دو قطبی I
- شامل سابقه حداقل یک دوره شیدایی کامل است
- اغلب با دوره افسردگی همراه است
- ممکن است شامل ویژگی های روان پریشی در زمینه دوره های خلقی باشد
اختلال دو قطبی II
- شامل سابقه حداقل یک دوره هیپومانیا و عدم سابقه دوره های شیدایی کامل است
- همیشه با یک دوره افسردگی همراه است
- روان پریشی وجود ندارد
اختلال دو قطبی I چیست؟
بر اساس راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی، ویرایش پنجم (DSM-5)، برای اینکه فردی مبتلا به اختلال دو قطبی I تشخیص داده شود، باید سابقه حداقل یک دوره شیدایی داشته باشد.
یک دوره شیدایی شامل یک دوره حداقل یک هفته ای است و شامل سه یا بیشتر از موارد زیر است:
- عزت نفس بیش از حد یا خودبزرگی
- کاهش نیاز به خواب
- بیش از حد صحبت کردن یا احساس مسابقه افکار
- بیش از حد معمول صحبت کردن یا سخنرانی تحت فشار
- افکار مسابقه ای یا فرار ایده
- حواس پرتی افزایش یافته
- حرکت مضطرب یا افزایش فعالیت هدفمند
- مشارکت در فعالیت های پرخطر، از جمله انتخاب های فیزیکی خطرناک، خریدهای تکانشی یا رفتار جنسی ناامن
این دوره باید باعث اختلال شود و ممکن است به دلیل رفتار ناایمن نیاز به بستری در بیمارستان داشته باشد. افرادی که به دلیل اختلال دو قطبی I دچار دوره شیدایی می شوند ممکن است توهم یا هذیان داشته باشند.
بر اساس ویرایش پنجم DSM، تجدید نظر متن (DSM-5-TR)، برای تشخیص اختلال دو قطبی I، فرد باید حداقل یک دوره شیدایی داشته باشد که به طور بهتری توسط اختلال اسکیزوفرنی توضیح داده نشده است.
علاوه بر این، دوره شیدایی نباید بر روی اسکیزوفرنی، اختلال اسکیزوفرنی فرم، اختلال هذیانی یا سایر اختلالات طیف اسکیزوفرنی مشخص یا غیرمشخص دیگر قرار گیرد.
اختلال دو قطبی II چیست؟
اختلال دو قطبی II با حداقل یک دوره افسردگی شدید و همچنین حداقل یک دوره هیپومانیا همراه است. طبق DSM-5، یک دوره هیپومانیا شامل سه یا بیشتر از علائم یک دوره شیدایی است که چهار روز یا بیشتر طول می کشد.
برای اینکه تشخیص اختلال دو قطبی II انجام شود، دورههای هیپومانیک و افسردگی فرد نمیتواند بهتر توسط اختلال اسکیزوفرنی توضیح داده شود. علاوه بر این، این دورهها نباید بر روی اسکیزوفرنی، اختلال اسکیزوفرنی فرم، اختلال هذیانی یا سایر اختلالات طیف اسکیزوفرنی مشخص یا غیرمشخص دیگر قرار گیرند.
یک دوره هیپومانیا معمولاً از یک دوره شیدایی کمشدتتر است و باعث اختلال کمتری میشود.
با این حال، هر دو اختلال دو قطبی I و II باعث مشکل در عملکرد میشوند. هر دو بیماری قابل درمان هستند و گزینههایی برای مداخلات مبتنی بر شواهد دارند.
علائم افسردگی و اختلال دو قطبی
اگرچه اکثر افراد مبتلا به اختلال دو قطبی علائم افسردگی را تجربه می کنند، اما سابقه دوره های افسردگی شدید برای تشخیص اختلال دو قطبی I در صورت تجربه یک دوره شیدایی کامل ضروری نیست.
تشخیص اختلال دو قطبی II نیاز به سابقه حداقل یک دوره افسردگی دارد.
یک دوره افسردگی شدید شامل پنج یا بیشتر از علائم است که دو هفته یا بیشتر طول می کشد، از جمله خلق و خوی افسرده یا از دست دادن علاقه:
- خلق و خوی افسرده روزانه یا تقریباً روزانه که بیشتر روزها ادامه دارد
- کاهش یا عدم علاقه به فعالیت ها
- کاهش وزن قابل توجه یا کاهش اشتها
- مشکل در خوابیدن یا افزایش نیاز به خواب
- بی قراری جسمی
- خستگی یا انرژی کم که تقریباً هر روز رخ می دهد
- احساس بی ارزشی یا گناه
- مشکل در تمرکز یا تردید
- افکار مرگ یا خودکشی
درمان
اختلال دو قطبی I و II هر دو با فراز و نشیب های شدید مشخص می شوند. شما و یک تیم درمانی می توانید با هم برای ایجاد یک برنامه درمانی متناسب با نیازهای منحصر به فرد خود کار کنید.
اگرچه در توصیهها برای اختلال دو قطبی I و II برخی تفاوتها وجود دارد، اما توصیهها برای هر دو تشخیص مشابه است. گزینه های درمانی عبارتند از:
دارو
علائم شیدایی اختلال دو قطبی I و علائم هیپومانیک اختلال دو قطبی II با دسته ای از داروها به نام تثبیت کننده های خلق و خو درمان می شوند. از آنجایی که استفاده از داروهای ضد افسردگی مانند مهارکنندههای انتخابی بازجذب سروتونین(SSRIs) ممکن است در افراد مبتلا به اختلال دو قطبی باعث ایجاد هیپومانیا شود، این داروها فقط زمانی تجویز میشوند که فرد در حال مصرف دوز موثر و پایدار یک تثبیتکننده خلق و خو باشد. علاوه بر این، افرادی که مبتلا به اختلال دو قطبی I با علائم روان پریشی هستند ممکن است به داروهای ضد روان پریشی نیاز داشته باشند. معمولاً پزشک برای درمان علائم مختلف اختلال دو قطبی چندین دارو را تجویز می کند.
روان درمانی
خدمات روان درمانی فردی یا گروهی می تواند به افراد مبتلا به اختلال دو قطبی کمک کند تا مهارت های مقابله با علائم خلقی خود را یاد بگیرند، تعاملات بین فردی خود را بهبود بخشند و تجربه خود از اختلال را بهتر درک کنند. درمانهای درمانی مبتنی بر شواهد برای اختلال دو قطبی شامل درمان شناختی رفتاری (CBT)8 و درمان ریتم بین فردی و اجتماعی است.
بستری شدن در بیمارستان
هر دو دوره شیدایی و افسردگی می توانند افکار یا رفتار خودکشی را تحریک کنند. بستری شدن در بیمارستان ممکن است برای تثبیت داروها یا ایمن نگه داشتن فرد در هنگام بحران خودکشی ضروری باشد.
اختلال دو قطبی اغلب نیاز به درمان طولانی مدت دارد. حتی پس از تثبیت علائم خلقی، درمان مداوم برای جلوگیری از عود ضروری است. مدیریت دارو می تواند خطر ابتلا به دوره های شیدایی، هیپومانیک یا افسردگی در آینده را کاهش دهد.
پیشگیری بخش مهمی از درمان برای هر دو نوع اختلال دو قطبی است.
شواهدی وجود دارد که نشان می دهد دوره های شیدایی به ماده خاکستری مغز آسیب می رسانند، سلول های مغز را از بین می برند و بر لوب زمانی و مخچه تأثیر می گذارند (بخش هایی از مغز که با حافظه و هماهنگی مرتبط هستند).
برای اینکه افراد مبتلا به اختلال دو قطبی بتوانند علائم خود را به طور موثر مدیریت کنند و از عود دوره های شیدایی یا افسردگی جلوگیری کنند، مهم است که چندین استراتژی پیشگیری را دنبال کنند
اختلال سیکلوتیمیک
علاوه بر اختلالات دو قطبی I و II، اختلال سیکلوتیمیک می تواند شامل علائم هیپومانیک و افسردگی باشد. در زبان عامیانه، اختلال سیکلوتیمیک گاهی اوقات به عنوان “اختلال دو قطبی III” شناخته می شود، اما اختلال دو قطبی III یک تشخیص رسمی نیست.
اختلال سیکلوتیمیک شامل علائم هیپومانیک و افسردگی مداوم است که معیارهای تشخیصی برای یک دوره هیپومانیک یا افسردگی را برآورده نمی کند.
علائم هیپومانیک
علائم هیپومانیک مشابه علائم شیدایی است، اما کمتر شدید هستند
برای تشخیص اختلال سیکلوتیمیک، فرد ممکن است برخی علائم افسردگی را تجربه کند، مانند خلق و خوی پایین یا از دست دادن علاقه به فعالیت ها، اما این علائم مطابق با معیارهای تشخیصی برای یک دوره افسردگی شدید نیستند.
فرد مبتلا به اختلال دو قطبی III نیز علائم هیپومانیک را تجربه می کند، مانند افکار مسابقه ای یا کاهش نیاز به خواب، اما او دچار یک دوره هیپومانیک کامل نمی شود. این ممکن است به دلیل تعداد علائم باشد که با معیارها مطابقت ندارد یا مدت زمان دوره ها برای تشخیص اختلال دو قطبی I یا دو قطبی II بسیار کوتاه است.
رویارویی با اختلال دو قطبی
به طور معمول، افراد مبتلا به اختلال دو قطبی یک تا دو دوره را در سال تجربه خواهند کرد، اما کسانی که “چرخه سریع” را تجربه می کنند، در یک دوره دوازده ماهه چهار یا بیشتر دوره خواهند داشت.
هماهنگ بودن با احساسات خود و تشخیص اینکه آیا علائم در حال افزایش است، بخش مهمی از زندگی با اختلال دو قطبی است. توجه به اینکه ممکن است یک دوره در حال آمدن باشد، مدیریت سطوح استرس، و شناسایی و اجتناب از مواردی که باعث ایجاد دوره ها می شوند، می تواند به مدیریت علائم و حفظ ثبات کمک کند.
داشتن یک تیم درمانی متشکل از متخصصانی که به آنها اعتماد دارید برای مدیریت علائم مهم است. ارتباط باز و صادقانه در مورد علائم و عوامل استرس زا بخش ضروری درمان است.
افراد مبتلا به اختلال دو قطبی I و II با بسیاری از انگ ها روبرو هستند. اما انگ ها اغلب نتیجه کمبود دانش در مورد یک موضوع خاص هستند. هر دو اختلال دو قطبی I و II به شدت قابل درمان هستند. افراد مبتلا به این اختلالات می توانند درمان مؤثری دریافت کنند، تثبیت شوند و زندگی رضایت بخشی داشته باشند.



