کتابهایی که به فیلم تبدیل شدهاند

نویسندهها و کارگردانها در دنیای معاصر نقش بزرگی در شکل گیری فرهنگ و جهتگیری جامعه و حتی سلیقهی ما دارند. نویسندهها رویاهای ما را شکل میدهند و دنیاهای عجیب و غریب زیبایی برایمان میسازند و کارگردانها آن رویاها را از تخیلات به دنیای واقعی و روی صفحه نمایش تبدیل میکنند. در اغلب مواقع فیلمها و حتی در سالهای اخیر بسیاری از سریالهای خوب دنیا از روی کتابها ساخته شدهاند.
مثلا محبوبترین سریال دنیا که این روزها بحث آن هم بسیار داغ است ” بازی تاج و تخت” بر اساس رمانی پنج جلدی ساخته شده است و هر چند بسیاری از شخصیتها و جزئیات کتاب در سریال از قلم افتاده اما همچنان پربینندهترین سریال است. و یا فیلمهای معروفی مثل پدرخوانده، دختر گمشده و ترومن، همگی از روی کتابها ساخته شده اند. در اینجا ۱۰ کتاب که از روی آنها فیلم ساخته شده را برایتان معرفی میکنم و امیدوارم لذت ببرید شما هم کتابها و فیلمهای مورد علاقهتان را به ما معرفی کنید.
دختری در قطار اثر پائولا هاوکینز
کتاب دختری در قطار در سال ۲۰۱۵ در بریتانیا به چاپ رسید و چیزی نگذشت که به پرفروشترین کتاب سال تبدیل شد و نه تنها در انگلستان بلکه در باقی کشورهای انگلیسی زبان هم به صدر لیست پرفروشترینها رسید. پائولا هاوکینز نویسندهی این اثر، داستان سه زن را روایت میکند. زنانی که هر کدام گوشههایی از واقعیت را برملا میکنند. داستان در ژانر پلیسی، جنایی است اما نمیشود عشق و احساسات به خصوص احساس دوستی و مادرانگی را از رمان جدا کرد.
شخصیت اول این کتاب در واقع همان دختر در قطار است و ماجرا حول زندگی او و دردسرهایش مانند خشونت و طلاق و اعتیاد به الکی میگذرد. در سال ۱۶۲۰ فیلمی از روی این کتاب ساخته شد که تیت تیلور کارگردانی آن را بر عهده دشت و امیلی بلانت بازیگر نقش اول آن بود.
پیرمرد و دریا اثر ارنست همینگوی
پیرمرد و دریا مشهورترین اثر نویسنده آمریکایی ارنست همینگوی است و او این کتاب را در آخرین سالهای زندگیاش و نوشت و تاثیر همین کتاب در ادبیات آن سالها توانست او به به جایزه ادبی نوبل برساند. پیرنگ داستان، قدیمیترین ماجرای ممکن است؛ دست و پنجه نرم کردن انسان با طبیعت و بر آن فائق آمدن! این کتاب به صورت نمادینی زندگی یک پیرمرد و یک پسربچه را به تصویر میکشد و افتان و خیزان آنها را در ارتباط با دریا توصیف میکند.
از روی این کتاب که یکی از شاهکارهای ادبیات کلاسیک غرب محسوب میشود دو فیلم ساخته شده است. یکی از فیلمها در سال ۱۹۵۸ به کارگردانی جان استراگز ساخته شد و دیگری را جود تایلور در سال ۱۹۹۰ ساخته است. هر دوی این فیلمها در زمان خود با استقبال عمومی مواجه شدهاند اما به نظرم همچنان خواندن داستان چیزهایی فراتر از فیلم به شما میدهد. پیچ و تاب و تخیلات پیرمرد و عمق شخصیت او در فیلم آنطور که باید و شاید پرداخته نشده است.
سه شنبه ها با موری اثر میچ البوم
میچ آلبوم خالق آثاری مثل “پنج نفری که در بهشت ملاقات میکنید” و “کمی ایمان داشته باش”، یکی از نویسندههایی است که به خاطر داستانهای لطیف و بازی کلامی در متن مشهور است. کتاب سهشنبهها با موری، درواقع خاطرات شخصی اوست و دربارهی آخرین روزهای زندگی استاد اوست. موری شوارتز که حامی و استاد یا همان منتور اوست مریض است و مرگ خود را پذیرفته است. او به دلیل بیماری هر روز کمی از بافت ماهیچهای خود را از دست میدهد. میچ آلبوم که از جوانی شاگرد اوست همچنان در چهل سالگی هر سهشنبه کنار او درس میگذراند.
در سال ۱۹۹۹ یعنی دو سال پس از انتشار کتاب، فیلمی تلوزیونی به همین نام و به کارگردانی مایک جکسون ساخته شد که توانست یک جایزه امی هم دریافت کند.
من پیش از تو اثر جوجو مویز
من پیش از تو اولین کتاب مجموعهی سه جلدی است که جوجو مویز آن را در سال ۲۰۱۲ نوشته است. این کتاب عاشقانه در سال چاپ خود به لیست پرفروشترینها در انگلستان رفت ولی بسیاری معتقدند از سری کتابهای عامیانه و زرد است. حقیقت این است که داستان، ردپایی از سیندرلا بودن دارد و تا حدودی عامه پسند است اما برای سرگرم شدن خوب است.
در سال ۲۰۱۶ بر اساس این کتاب فیلمی ساخته شد که به نظرم بسیار بهتر از کتابش بود. امیلیا کلارک و سم کلفین نقشهای اصلی این فیلم را بازی کردند و چون نویسنده کتاب در نوشتن فیلمنامه دخیل بود، دخل و تصرفی در کتاب صورت نگرفته و فیلم صادقانه و بر اساس متن ساخته شده است.
نحسی ستاره های بخت ما اثر جان گرین
یک کتاب عاشقانهی دیگر. این کتاب دربارهی دختر جوانی است که با سرطان دست و پنجه نرم میکند ودر عین افسردگی امیدوار است. نحسی ستارگان بخت ما که گفته میشود نویسندهاش نام کتاب را از نمایشنامهی ژولیوس سزار الهام گرفته است، یکی از کتابهای پرفروش شد و مخاطبان را در هر گروه سنی شیفتهی خود کرد. و اعتراف میکنم در زمان خواندن این کتاب با شخصیتهای اصلی آن یعنی هیزل و آگوستس زندگی کردم، شجاع بودم، راه رفتم و گریه کردم. این اثر از جان گرین راه او را برای نوشتن رمانهای خوب دیگر باز کرد. این کتاب به ۴۷ زبان ترجمه شده و تاکنون ده میلیون نسخه از آن به فروش رسیده است. گفتنی است در سال ۲۰۱۴، مجلهی تایم، نویسندهی مشهور این کتاب را بهعنوان یکی از صد چهرهی تأثیرگذار در جهان معرفی کرد.
در سال ۲۰۱۴ فیلمی از روی این کتاب تراژدیک عاشقانه ساخته شد که درست مانند کتاب مخاطبان زیادی را به خود جذب کرد و علاوه بر نویسندهی او، بازیگران و کارگردان را هم به سوی کارهای بهتر و موفقیتهای بیشتر سوق داد.
کجا رفتی برنادت اثر ماریا سمپل
این کتاب مرا به شدت یاد جودی ابوت و جلد بعدی آن یعنی دشمن عزیز (که اتفاقا از روی این کتابها هم فیلم و سریال ساخته شده) میاندازد. چراکه سبک نوشتاری هر دوی آنها نامههایی است که از خلال این نامهها -که دربارهی این کتاب ایمیلها – داستان به مخاطب گفته میشود. برنادت زنی گوشهگیر و بداخلاق است که از رابطه برقرار کردن با بقیه میترسد.
کتاب کجا رفتی برنادت، رمانی نوشته ی ماریا سمپل است که اولین بار در سال ۲۰۱۰ وارد بازار نشر شد. این کتاب به دلیل طراحی جلد جذاب و رنگارنگش و زبان نگارشی شیرین و لطیف خود توانست مخاطبان زیادی را به خصوص از جوانان به خود جذب کند.
بر اساس این کتاب فیلمی ساخته شده است که تا چند ماه دیگر در آمریکا روی صحنه میرود و تریلرهای اصلی فیلم از اول سال میلادی پخش شده است.
موشها و آدمها جان اشتاین بک
کتاب موشها و آدمها رمان کوتاهی از نویسندهی مشهور آمریکایی یعنی جان اشتاین بک است. او در سال ۱۹۶۲ به خاطر این کتاب و بقیهی آثار تاثیرگذارش در جامعهی خود توانست مدال ادبی نوبل را از آن خود کند. این رمان در زمان خود از کتابهای ممنوعه به شمار میرفت و بسیاری از فرهیختگان آن زمان با خواندن این کتاب سنتشکنی میکردند. دلیل ممنوعه بودن کتاب البته زمان خواندن آن کاملا منطقی به نظر میرسد. چراکه اشتاین بک با زبانی نمادین و در لفافه تمام چارچوبهای جامعه آن زمان را زیر سوال میبرد. داستان در واقع دربارهی دو دوست به نام لنی و جورج است که برای کارگری از مزرعهای به مزرعهی دیگر و کارگاهی به کارگاه دیگر میروند و به طور کلی جامعه در بحران و خشکسالی زدهی آمریکا را به خوبی با حضور این دو مرد توصیف میکند.
حدود سی سال بعد از نوشته شدن این رمان، در سال ۱۹۹۲ فیلمی بر اساس این رمان ساخته میشود. گری سینیس کارگردان و تهیه کنندهی این فیلم توانست به جشنواره فیلم کن راه پیدا کند و با وجود داستان قوی و کارگردانی خوب نامزد بهترین فلیم شود.
مردی به نام اوه
فردریک بکمن به تازگی جزء نویسندههای مورد علاقهی من قرار گرفته است. چراکه کتابهای “مادربزرگ سلام میرساند و میگوید متاسف است” و ” شهر خرس” او درهایی از تخیل و انسانیت و عشق را به روی من باز کرد که شاید از ایتالو کالوینو به این ور کاملا فراموشم شده بود.
این کتاب در واقع اولین رمان این نویسندهی جوان سوئدی است که به ۲۳ زبان دنیا هم ترجمه شده است. داستان دربارهی مردی در آستانهی شصت سالگی است که از کار اخراج شده و همسرش را از دست داده و مدام اوقات تلخی میکند و به دنبال خودکشی است. و فقط از بکمن برمیآید که این وضعیت اسفناک را با زبانی شیرین و طنر برای خواننده رمزگشایی کند.
در سال ۲۰۱۷ از روی این کتاب فیلمی ساخته شد که نامزد اسکار بهترین فیلم خارجی ( در همان کتگوری اصغر فرهادی) را از آن خود کرد و در آخر فروشنده از اصغر فرهادی برنده این بخش شد. نکتهی جالب دیگر دربارهی این فیلم و کتاب شخصیتی به نام پروانه است که باعث شده فیلم به زبانهای سوئدی و فارسی باشد و از هر دو زبان در این فیلم استفاده شود. در واقع پروانه شخصیتی است که با ورودش به داستان، مسیر کتاب را تغییر میدهد.
دختری با گوشواره مروارید اثر تریسی شوالیه
این کتاب اثر تریسی شوالیه و دربارهی زندگی یان ورمیر نقاش هلندی است. یان ورمیر تابلویی به نام دختری با گوشواره مروارید دارد که در آن سه رخ دختری جوان با گوشوارهای بزرگ و نقرهای در گوش است. این نقاشی رنگ و روغن در سال ۱۶۶۵ کشیده شده است و طی سالهای مختلف با نامهای گوناگون شناخته شده است. تریسی شوالیه رمانی تاریخی بر اساس این تابلو نوشته است که یکی از بهترین کتابهایی است که میشود خواند و در آن همه چیز هست. زندگی، عشق، خیانت و از همه مهمتر رنگ و نقاشی.
در سال ۲۰۰۳ از روی این کتاب فیلمی ساخته شد که نقش اول آن را اسکارلت جوهانسون بازی کرده است و به نظر این انتخاب، یکی از بهترین انتخاب بازیگرهای تاریخ هالیوود باشد. کارگردان این فیلم پیتر وبر است. بر اساس همین کتاب در سال ۲۰۰۸ نمایشنامهای هم نوشته شد و روی صحنه رفت.
مجموعه ماجراهای بچههای بدشانس
این مجموعهی سیزده جلدی را دنیل هیل با نام مستعار لمونی اسنیکت نوشته است. همینجا لازم است بگویم که از عدد سیزده این مجموعه کتاب نترسید، چون کتابها آنقدر جذاب و خواندنی هستند که از خواندن آن خسته نخواهید شد. البته کتابها جزء کتابهای نوجوان محسوب میشوند و من هم آنها را در نوجوانی خواندم اما خواندنش برای بزرگسالان هم مناسب است.
در سال ۲۰۱۴ فیلمی بر اساس این کتاب ساخته شد که با توجه به کتاب و سبک نوشتاری آن از موفقیت چندانی بهرهمند نشد. کتاب پر از بازیهای کلامی و توضیحاتی با طنز تلخ است که صفحهی نورانی سینما و چهرهی بازیگرها نمیتواند آن را به درستی به تصویر بکشد با اینکه فیلم را بهترین بازیگرهای هالیوود مثل جیم کری، جود لا و مریل استریپ بازی کردند.
اما در سالهای اخیر نتفیلیکس از این مجموعه کتاب با نظارت خودِ نویسنده سریالی ساخته است که به دلیل وجود راوی در سریال متن کتاب و عمق شخصیتها و بازیهای کلامی به خوبی در آن گنجانده شده است. یکی از نقشهای اصلی سریال را بازیگر معروف تلوزیون و برادوی یعنی نیل پاتریک هریس بازی کرده که به شدت به تصویرسازیهای اصلی کتاب شبیه است و حتی خالکوبی معروف شخصیت را هم روی مچ پای خود تتو کرده است.
این کتاب جلد سوم و یکی از بهترین داستانهای این مجموعه است.