۵ رمان برتر معمایی از محبوبترینهای این ژانر ادبیات
یکی از جذابترین ژانرهایی ادبی، ژانر معمایی و پلیسی است. این ژانر بهقدری جذاب و خواندنی است که به سینما هم راه پیدا کرد. سینمایی شدن آثار پراهمیت ژانر معمایی و پلیسی مانند شرلوک هولمز، خانم مارپل و پوآرو به طرفداران رمان پلیسی معمایی افزود. آگاتا کریستی خالق شخصیت خانم مارپل و پوآرو، آرتور کنان دویل خالق شخصیت شرلوک هولمز از بهترین و نامدارترین نویسندگان این ژانر هستند که آثار آنها بارها و بارها به فیلم و سریال تبدیلشده است. بهجز آثار این دو نویسنده نامدار نویسندگان صاحبنامی در این عرصه قلم میزنند. در ادامه چند اثر جذاب این ژانر اشاره میکنیم:
دختری در قطار اثر پائولا هاوکینز
رمان دختری در قطار یک رمان جنایی معمایی است و از زبان سه زن روایت میشود. این رمان یکی از موفقترین رمانهای انگلیسی چند سال اخیر است. کتابی که به فروش چندمیلیونی دستیافت و برای مدت نسبتاً طولانی در فهرست کتابهای پرفروش باقی ماند. پائولا هاوکینز نویسنده این رمان، پیشازاین اثر چندان موردتوجه کارهای قبلیاش هم چندان موفق نبوده و میتوان گفت این کتاب، مجوز ورود او به باشگاه نویسندگان میلیون دلاری را فراهم کرده است. هر یک از این سه شخصیت بخشی از داستان را تعریف میکنند.
روایت زمانی کامل میشود که قصه این سه نفر کنار هم قرار بگیرد. داستان به طرز ماهرانهای بین سه زن قسمت میشود که زندگی آنها به نحو غمانگیزی به هم مرتبط میشود. ریچل، مگان و آنا. ریچل اولین شخصیتی است که در داستان با آن روبرو میشویم. او داستانش را از درون قطاری آغاز میکند که هرروز برای رفتن به سر کار خیالی سوارش میشود. ریچل زمان زیادی را در محلهای زندگی کرده که حالا با قطار از کنار آن میگذرد. او سعی میکند به خانهای که پیشترها در آن زندگی میکرده نگاه نکند تا خاطراتش زنده نشود. خیالپردازی درباره زوج چند خانه آنطرفتر مراسمی است که او در ذهنش برگزار میکند برای رها شدن از واقعیتی که در خانه شماره ۲۳ میگذرد.
ریچل به خاطر اعتیادش به الکل همسر، شغل و اعتمادبهنفسش را ازدستداده و اغلب اوقات نمیداند آنچه میبیند در واقعیت است یا خیال. پس از ناپدید شدن مگان زن ساکن خانهای که ریچل درباره آن خیالپردازی میکند ریچل وارد یک داستان واقعی میشود و سعی میکند برای پیدا کردن دوباره خودش معمای ناپدید شدن مگان را حل کند اما هیچکس حرفهای یک دائمالخمر را باور نمیکند. ریچل با وارد شدن به داستان مگان که همسایه شوهر سابقش هم است متوجه میشود تا حد سقوط کرده و جایگاهش را در زندگی از دست داده است. بخشهای دیگر داستان که از زبان مگان تعریف میشود زندگی درونی زنی زیبا را میشکافد که از بیرون یک زندگی بینقصی دارد. بخشهایی از داستان که توسط آنا تعریف میشود. آنا با همسر سابق ریچل ازدواج کرده است و گمان میکند با حذف کامل ریچل از زندگیاش میتواند خوشبختیاش را کامل کند
بخوانید: کتابهایی که به فیلم تبدیل شدهاند
قاضی و جلادش اثر فردریش دورنمات
کتاب قاضی و جلادش اثر فریدریش دورنمات، نمایشنامه و رماننویس مشهور سوئیسی است که به همراه کتاب دیگر او سوءظن – طی سالهای ۱۹۵۰ تا ۱۹۵۲ نوشته شدهاند. نیاز مالی – به دلیل بیماری دورنمات و همسرش – سبب خلق این دو اثر شد و شروع آثار بعدی او در زمینه ادبیات پلیسی شد. این رمان، داستانی پلیسی و جذاب است که با قتل افسر پلیسی به نام اشمیت که از منظمترین و ماهرترین افسرهای جوان اداره پلیس است شروع میشود. بعدازاین اتفاق، تحقیقات آغاز میشود و قهرمان داستان که بههیچوجه شبیه قهرمان داستانهای پلیسی نیست وارد میشود. بازرس پیر و بیماری به اسم برلاخ که در روزهای آخر عمر خود است.
باوجوداینکه برلاخ ظاهری قهرمانانه ندارد اما ماموری کارکشته است که در ضمن، رئیس مأمور کشته شده، یعنی اشمیت است… در بخش دیگری از داستان کتاب متوجه میشویم که بازرس در گذشته، روزی در میخانهای با یک مرد شرطبندی عجیبی میکند که سرگذشت هر دو آنها را تغییر میدهد. کسی که بازرس با او شرطبندی کرده بود، فردی به اسم گاستمان است. شخصی که در پوشش سیاست و دیپلماسی جنایتهای سیاه و پلیدی انجام میدهد و در زمان شرطبندی بازرس برلاخ با گفتن این جمله که «انسان مهرهی شطرنج نیست که جنایتکارها بهدلخواه حرکتش بدهند، هر جنایتکاری زمانی دستش رو میشود.» با او شرط میبندد که روزی او را به سزای اعمالش برساند. در ادامه کتاب قاضی و جلادش بازرس متوجه اتفاق عجیبی میشود و…
بخوانید: ۱۰ کتاب طنز موجود در بازار
قتل در قطار سریعالسیر شرق اثر آگاتا کریستی
«قتل در قطار سریعالسیر شرق» یکی از پرفروشترین آثار کریستی است یکی از دلایل شهرت این کتاب به خاطر فیلمی است که در ۱۹۷۴ به همین نام از روی آن ساخته شد. در این داستان هرکول پوآرو شخصیت محبوب با از ترکیه به لندن احضار میشود. او بهسختی در یکی از کوپههای واگن تختخوابدار قطار سریعالسیر شرق جایی پیدا میکند و به سمت لندن به راه میافتد. در قطار پوآرو همسفرانش را زیر نظر میگیرد و بلافاصله متوجه میشود که افرادی که در واگن او هستند، جمع ناهمگونی را تشکیل میدهند. درواقع از تمام طبقات اجتماعی نمایندهای در داخل این واگن وجود دارد، ولی کسی که بیشتر از بقیه توجهش را جلب میکند ساموئل راچت، یک تاجر خیر آمریکایی است …
آگاتا کریستی نویسنده انگلیسی داستانهای جنایی و ادبیات کارآگاهی بود. او با نام مستعار مِری وستماکوت داستانهای عاشقانه و رمانتیک مینوشت، ولی شهرت اصلیاش به خاطر ۶۶ رمان جنایی اوست. داستانهای آگاتا کریستی، بهخصوص آن دسته که درباره ماجراهای کارآگاه هرکول پوآرو یا خانم مارپل هستند، نهتنها لقب «ملکه جنایت» را برای او به ارمغان آوردند بلکه وی را بهعنوان یکی از مهمترین و مبتکرترین نویسندگانی که در راه توسعه و تکامل داستانهای جنایی کوشیدهاند نیز معرفی و مطرح کردند.
بخوانید: ۱۲ کتاب برتر ادبیات کلاسیک جهان
تابوتهای دستساز اثر ترومن کاپوتی
تابوتهای دستساز اثر ترومن کاپوتی نویسنده آمریکایی است. او از دهسالگی نویسندگی را آغاز کرد و در بیستسالگی اولین رمان خود با عنوان «میریام» را منتشر کرد. از مهمترین آثار وی میتوان به رمان «صبحانه در تیفانی» اشاره کرد. از دیگر آثار وی نمایش موزیکال «گلخانه»، «درخت شب» و «گذرگاه تابستان» است که مورد آخر سالها پس از مرگش چاپ شد. گرچه کاپوتی آثار زیادی از خود بهجا نگذاشته است، اما تأثیر بسزایی در صنعت داستاننویسی و روزنامهنگاری در امریکا داشته است.
داستان کتاب تابوتهای دستساز برگرفته از یک جنایت واقعی در امریکاست که در سال ۱۹۷۵ اتفاق افتاده است. نویسنده خود بانام ت.ک بهعنوان یکی از شخصیتهای اصلی و دوست کارآگاهی به نام جیک پِپِر در داستان ظاهر میشود. ماجرا رمان درباره قتلهای زنجیرهای است که توسط مردی صورت میگیرد که از همان ابتدای داستان به خواننده معرفی میشود. قاتل، تابوتهایی در ابعاد کوچک میسازد و آنها را به دست کسانی میرساند که چند روز بعد از دریافت این هدیه کشته میشوند. در تمام داستان جیک و ترومن از وجود قاتل و حتی انگیزهی وی آگاه هستند، اما مدارک کافی برای دستگیریاش ندارند.
پشت جلد کتاب قسمتی از رمان آمده است:
اضطراب، همچنان که هر روانپزشکِ گرانقیمتی بهتان خواهد گفت، حاصلِ افسردگی است؛ اما افسردگی، همچنان که همان روانپزشک در جلسهی دوم و بعد دریافت حق ویزیتِ بعدی آگاهتان خواهد کرد، حاصل اضطراب است. تمام بعدازظهر را در این چرخهی پُرملال دور زدم. دمِ غروب دیگر دو خوره با هم همراه شده بودند؛ اضطراب که با افسردگی آمیخت، نشستم و زُل زدم به اختراع جنجالیِ آقای بِل، ترسان از لحظهای که بالاخره باید شمارهی مُتل پِریری را میگرفتم و صدای جیک را میشنیدم که تأیید میکرد دایره از پرونده کنارش گذشته.
ماجراها و معماهای شرلوک هلمز اثر آرتور کانن دویل
شخصیت داستانی شرلوک هولمز نخستین بار در سال ۱۸۸۷ میلادی توسط سر آرتور کانن دویل ساختهوپرداخته شد و در کتابها مطرح شد. درنهایت چهار رمان و ۵۶ داستان کوتاه از شرلوک هولمز باقیمانده است. اگرچه شرلوک هولمز اولین کارآگاه تخیلی نیست اما بهترین کارآگاه تخیلی است او در کتاب رکوردهای جهانی گینس بهعنوان «شناختهشدهترین شخصیت خیالی» در تاریخ ثبتشده است. محبوبیت و شهرت هولمز بهگونهای است که بسیاری معتقدند او خیالی نیست بلکه فردی واقعی است. سِر آرتور کانن دویل در سال ۱۸۹۳، شرلوک هلمز در داستانی شرلوک را کشت. واکنش عمومی به مرگ این شخصیت پرطرفدار، شبیه به هیچیک از رویدادهای مربوط به داستانها در گذشته نبود.
بیش از بیست هزار مخاطب مجله «استرند» که از مرگ ناگهانی هلمز خونشان به جوش آمده بود، اشتراک خود را به این مجله لغو کردند و همین موضوع باعث شد «استرند»، لطمه سنگینی را متحمل شود. کارکنان این مجله از مرگ هلمز با عنوان «حادثه وحشتناک» یاد میکردند. برخی میگویند که یک ماه پس از مرگ خیالی هلمز، مردانی جوان در سراسر لندن، پارچههای سیاه عزا به کلاه یا دور بازوی خود میبستند و در خیابانها قدم میزدند دویل نویسندهٔ پرکاری بود و آثار زیادی دارد. علاوه بر کتابهای شرلوک هولمز، تعداد قابلتوجهی رمان تاریخی، کتاب تاریخ، ازجمله کتاب مفصلی دربارهٔ بوئرهای آفریقای جنوبی و نیز کتابی دربارهٔ احضار ارواح نوشته است. او در ۷ جولای سال ۱۹۳۰ میلادی درگذشت. پس از مرگ آرتور کانن دویل شرلوک به حیات خود ادامه داد و هنوز نویسندگانی با تقلید از دویل داستان هولمز را ادامه میدهند.
قشنگ بود