کتاب و مجله

ادبیات ژاپن، شرقی ترین نقطه ی ادبیات جهان

خواندن رمان های ژاپنی به معنای سفر از دنیای شناخته شده ی ادبیات غرب، از آمریکا و اروپا به شرقی ترین گوشه‌ی ادبیات مکتوب جهان است. آن هنگام که به ادبیات غیرفارسی فکر می‌کنیم، ممکن است مشهورترین رمان های ژاپنی نیز به سختی به ذهن خطور کنند.

کمی غمگین، پوچ گرا با لحظاتی سیاه، عمیق و احساسی.

ارنست همینگوی، مارک تواین، مارسل پروست، ویکتورهوگو، تولستوی و تمام کتاب‌های مشهور و کلاسیک ادبیات دنیا را کنار گذاشته و با آثار مکتوب کشوری روبرو شویم که به شعرهای کوتاه بی نظیر و کتاب‌های کمیکش مشهور است و اکنون خانه‌ی مادری چندی از مشهورترین رمان نویسان زنده‌ی دنیا و برنده‌ی دو جایزه نوبل ادبیات می‌باشد.

من یک گربه هستم (I am a cat)

من یک گربه هستم (I am a cat)

مشاهده این محصول در دیجی‌کالا

بنشینیم تا گربه ای برای ما از اطرافش بگوید. طنازی کند و طعنه بزند.

رمان الهام گرفته از کودکی نویسنده که رنج و تنهایی و درماندگی او را از زبان یک گربه به توصیف می‌کشد. من یک گربه هستم، شامل ۳ داستان کوتاه اثر ناتسومه سوسه کی ست و گربه ی داستان روایتگر پیچیدگی های حاکم بر جامعه ی نامتوازن ژاپن آن زمان می‌باشد.

گربه ی ولگرد و بی نام رمان، راوی خارق العاده ی زندگی مجموعه ای از افراد طبقه ی متوسط ژاپن ست که تفسیرهای گزنده ای از زندگی کم عمق، منزجر کننده و خودخواهانه ی آنها دارد. گفتگوهای شیرین، آمیخته به طنز و دوست داشتنی این رمان شامل موضوعاتی همچون ادبیات ( نه تنها ژاپنی بلکه انگلیسی و چینی )، تغییر حالات اجتماعی، ازدواج و خودکشی ست. اگرچه انتقال حس نثر سوسه کی دشوار می نماید، اما ۱۱۳ سال پس از انتشار اولیه آن، همچون روز اول شایسته‌ی ستایش ست.

رمان ابتدا در سال های ۱۹۰۵ و ۱۹۰۶ در یک مجله ی ادبی منتشر و در ایران توسط پرویز همتیان به فارسی برگردانده شده است.

از متن کتاب:

” آن‌گونه که من با انسان‌ها زندگی می‌کنم، هر قدر بیشتر آنان را می‌بینم، بیشتر به این نتیجه می‌رسم که خودخواه هستند، به خصوص این بچه‌ها. جای خوابم را به هم می‌ریزند. هر زمان که خوششان بیاید، وارونه آویزانم می‌کنند، پاکت کاغذی به سرم می‌کشند و مرا به درون اجاق فرو می‌کنند. افزون بر این، اگر من کوچک‌ترین شیطنتی را مرتکب شوم، تمام اهل خانه در تعقیب و آزارم متّحد می‌شوند. چند روز پیش، هنگامی که بر حسب تصادف ناخن پنجه‌هایم را با کفپوش حصیری تیز می‌کردم، خانم خانه بی‌دلیل چنان از دست من به خشم آمد که اکنون با اکراه بسیار اجازه می‌دهد به اتاق کفپوش شده وارد شوم. با آن که بر کف چوبی آشپزخانه از سرما می‌لرزم، اما او بیرحمانه به من اعتنایی نمی‌کند. میس بلانش گربۀ سفیدی که روبروی ما زندگی می‌کند و من او را بسیار تحسین می‌کنم، هر وقت که مرا می‌بیند، می‌گوید که هیچ موجودی به اندازۀ انسان سنگدل و بیرحم نیست. چند روز پیش، او چهار بچۀ زیبا به دنیا آورد. اما سه روز بعد، شوسه‌ای خانه‌شان هر چهار نوزاد را برداشت و به درون استخر حیاط پشت خانه انداخت.”

بخوانید: معرفی جان اشتاین بک و بهترین آثار او

جنگل نروژی (Norwegian Wood)

جنگل نروژی (Norwegian Wood)

مشاهده این محصول در دیجی‌کالا

هنگامی که عشق تنها کاریست که در توان خود می بینی.

آهنگ مشهور گروه بیتلز؟ رمانی در ستایش قطعه های موزون زندگی؟ شاید.

غم و نبض آرام لحظات پر رخوت جوانی که در پی عشق خود به جنگل های مملو از سکوت دارالمجانینی می رود و شبها درهمهمهه ذهن دخترکی که دوستش دارد غرق می شود.

هاروکی موراکامی، نویسنده ای با سبک رئالیسم جادویی ست. قهرمان های داستان هایش را به سفرهای طولانی میان مرگ و رویا و زندگی، به دنبال خاطرات و آدم های از دست رفته می‌فرستد. زاده ی ژاپن اما نویسنده ای جهانی ست. او واتانابه ی داستان را مثل اغلب ماجراجویی هایی که برای قهرمان هایش رقم میزند، به دنبال عشق می‌فرستد. سفر واتانابه برای نجات ست. نجات نائوکویی که شکسته و کمرنگ و افسرده ست و لابلای سطور داستان عاشقانه ش، رشد می‌کند و افکار و شخصیتش تغییر می‌کنند.

جنگل نروژی ساده و با احساس است. درباره ی زندگی، مرگ و بزرگ شدن. عاشقانه ای تاریک که در عین حس مالیخویایی گسترده در تمام داستان، به طرز عجیبی آرام است.

شخصیت های داستان چیزی هستند که جنگل نروژی را به یک کتاب بزرگ تبدیل می‌کنند. آنها گرفتار انتخاب راهی درخشان برای زندگی خود؛ گرفتار آنچه که می‌خواهند و آنچه ایده آل است هستند و غالبا” تصمیماتی می‌گیرند، بدون آنکه خود آن را درک کنند.

شهرت موراکامی وام دار جنگل نروژی ست و او را به ژاپن و مردم جهان شناساند.

از متن کتاب:

“زمانی برای همیشه از دست رفته بود، دوستانی که مرده و یا ناپدید شده بودند و احساساتی که دیگر تجربه نمی کردم.”

“وقتی چیزی مرا رنج می‌داد، در موردِ آن با هیچ‌کس حرفی نمی‌زدم. خودم در موردش فکر می‌کردم، به نتیجه می‌رسیدم و به تنهایی عمل می‌کردم. نه اینکه واقعاً احساسِ تنهایی بکنم، نه، بلکه فکر می‌کردم که انسان‌ها، در آخر، باید خودشان، خودشان را نجات دهند.”

بخوانید: ۱۰ کتاب پر فروش از لیست نیویورک تایمز که به فارسی ترجمه شده‌اند

هرگز رهایم مکن (Never Let Me Go)

هرگز رهایم مکن (Never Let Me Go)

مشاهده این محصول در دیجی‌کالا

نور متولد شده از دل سیاهی، صبح گاهی که به سرعت از میان خواهد رفت.

کازوئو ایشی گورو، برنده ی جایزه نوبل ادبیات است.

سبک جین آستن، فرانتس کافکا و پروست در رمان هایش محسوس ست و با کتاب هایش ما را در نامشخص ترین مکان و زمان تاریخ می‌نشاند.

هرگز رهایم مکن مفهومی عمیق، خشن و اندوهناک از فداکاری را پیش روی خواننده مینشاند. چه کسی می‌تواند با رنج های کودکی یتیم همذات پنداری و همدردی نکند ؟ این برای اندوه بیش از حد کافی نیست؟ ایشی گورو تیر خلاص را روانه ی قلب تان می‌کند.

او را شاعری ناگفته می نامند که در سطر سطر هرگز رهایم مکن ما را از بی تفاوتی مان، از انسان بودنمان و از آنچه که علم می‌نامیم متنفر می کند.

راوی ۳۱ ساله ی داستان کتی نام دارد. کودکی یتیم که ساکن نوانخانه ی عجیبی در دنیای ایشی گوروست. رمان به شکل عجیبی سیاه و غمگین است اما کتی داستان به نرمی شایستگی میزبانی ما در این سفر می‌شود. به او و دو دوست دیگرش یاد داده اند از این که ساکن هیلشم هستند خود را بسیار خوش شانس بدانند. جایی که توسط راهبه های دینی ناشناخته اداره می‌شود. این رمان عجیب ترین نمونه ی پارادوکسی از بین تمام کارهای ایشی گورو است. صداهای که نویسنده از ذهن کتی برای ما مینویسد شاهکار همدردی و تخیل هستند. جسارت ایشی گورو به توصیف انسانی که زنده است و اصرار دارد پس از تفریق چیزهای بزرگی از زندگی ش همچنان عشق بورزد و ریشه بزند.

هرگز رهایم مکن درباره ی زندگی ست. به کتی و دو دوست خوبش که در مدرسه ی شبانه روزی زندگی می‌کنند و یتیم هستند می پردازد. هر سه آنها مانند سایر دانش آموزان مدرسه ی عجیب رسالتی دارند از زندگی کردن و مردن. اتفاقات حیرت انگیز از سنین جوانی کتی با نگاه های خیره و مرموز معلمان مدرسه ش آغاز می‌شوند و او در حالی که در اتاق خود نشسته است داستان هایی از جنایت های بیرون از محوطه مدرسه می‌شنود.

شخصیت های داستان ایشی گورو، غمگین و اجتناب ناپذیر، پر از عشق به زندگی هستند. عاشق می‌شوند، قلبشان را هدیه می‌دهند و فداکاری می‌کنند.

هرگز رهایم مکن با وجود آن که علمی، تخیلی ست اما همذات پنداری مرموزی را بر می‌انگیزد و یکی از پرفروشترین کتاب‌های دنیا، ترجمه شده به ۳۰ زبان زنده از جمله فارسی است.

از متن کتاب:

“هیچ کدام از ما نمی توانیم بچه دار شویم… کل ماجرا را به وضوح برایمان گفته بودند. هیچ یک از ما چندان رنجشی از این قضیه نداشتیم; در واقع یادم هست که بعضی ها از این که می توانستند بدون نگرانی رابطه جنسی داشته باشند خوشحال هم بودند,  اما رابطه جنسی صحیح مسئله ای بود که در آن زمان از آن درک صحیحی نداشتیم…”

بخوانید: ۱۰ کتاب پر فروش روانشناسی برای شناخت بهتر خود

سکوت (Silence)

سکوت (Silence)

مشاهده این محصول در دیجی‌کالا

مصلوب به رنج و ایمان.

آثار مکتوب بسیاری تا کنون به فیلم های پرفروش تبدیل شده و به پرده ی سینما نمایش داده شده اند. سکوت، نوشته ی شوساکو آندو، روایت سفری ست که دو کشیش پرتغالی مصمم به نجات مسیحیان مظلوم ژاپن در زمانه ای که دولت وقت تصمیم به اعلام غیرقانونی بودن و ارتداد مسیحیت گرفته است.

رودریگز، کشیش فداکار پرتغالی، مسیح سال ۱۹۶۳ میلادی ست و مصائب پیامبرش را برای نجات هم کیشان خود متحمل می‌شود. او راوی صادق و ساده ای ست که سخنان خود را در نامه هایی می نویسد که شاهد کنجکاوی، ایمان و چشم پوشی هایش از بدبینی های موجودند.

سفر معنوی کشیش داستان او را از ناآگاهی و عدم تجربه به ایمان شخصی و پیرامون درک او از شور مسیح می‌کشاند. روند داستان بین اقدامات او و تصمیماتی که بنیانگذار دینش گرفته است به موازات زندگی می‌انجامد. سباستین رودریگز، به مانند مسیح با مصلوب شدن به صورتهای متفاوتی مواجه می‌شود. او را به ” جهنم ” و گودال های تاریک می‌فرستند و لعنتش می‌کنند و مرتد میخوانند و آن هنگام که باز سنگین شکنجه گران را تحمل میکند، ایمانش را صلیب خود می‌سازد.

کتاب، با ظرافت، خیانت و وفاداری را به خواننده دلسوز نشان می دهد و در فضایی غیرقابل تحمل خواستار ترک همه ی جنبه های هویت فردی می‌شود. سکوت کتابی ست که باعث تحریک ذهن هر خواننده ای می‌شود. نثر آن غریب و غنی ست و بینش جامعه ای متحجر را نشان می‌دهد.

نویسنده رمان متولد ۱۹۲۳ در شهر توکیوست و خود او در ۱۱ سالگی غسل تعمید داده می شود.کشورش را به مردابی تشبیه می کند؛ آن هنگام که دانه ای در آن بکارند، از درون بپوسد. آندو را گراهام گرین ژاپن می‌دانند. تاریخ مشقات دین مسیحیت در تطابق یافتن با محیط و شکوفایی ایمان، چاشنی کتاب سکوت او است.

از متن کتاب:

“چرا خدا این بلا را بر سر ما آورد؟ بعدش هم که با آن نگاه پر از تمنا، عاجزانه نگاهم کرد و گفت: مگر ما چه کرده‌ایم؟ باید خزعبلات آن بزدل را از ذهن‌ام پاک کنم، اما نمی‌دانم چرا هنوز هم صدای شکوه‌های مغموم‌اش مثل میخ تیزی در دل‌ام فرو می‌رود؟ چرا خداوند این مصیبت و شکنجه را بر مردم روا داشته است؟ نه! او می‌خواست چیز بدتری بگوید. حرفی که بسیار زننده‌تر بود، یعنی سکوت خدا. خدا، در برابر تمامی این بی‌رحمی‌های وحشتناک و سبعانه سکوت کرده است و این چیزی بود که پشت گلایه‌ی او نهفته بود.”

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا