۸ رمان فرانسوی جذاب که مهجور ماندهاند

ادبیات فرانسه فقط شازده کوچولو و بینوایان یا ژرمینال و کنتمنت کریستو نیست. داستانهای فرانسوی هم فقط رمانهای معروفی مثل مادام بواری یا درجستوجوی زمان از دست رفته نیستند. زبان فرانسه یکی از زبانهای مهم و فراگیر در دنیاست که از آفریقا تا ایالت کبک در کانادا به آن صحبت میکنند و طبعا داستانها و رمانهایش بخش مهمی از ادبیات دنیا را تشکیل میدهد.
ادبیات فرانسه همیشه طرفداران خودش را دارد اما همانطور که اشاره شد بعضا تمرکز اصلی برای چند رمان و نویسنده محدود فرانسوی است و چهبسا داستانها و رمانهای خواندنی و خوبی که از دست ما بیرون بمانند.
حتی اگر به ادبیات علاقهندارید اما شیفته فرانسه و پاریس و کافههایش هستید بد نیست نگاهی به کتابهایی که در این گزارش معرفی میشوند بیندازید تا هم از خواندن یک داستان خوب جا نمانید و هم در دل کلمات سفری کنید به شهر پر رمز و راز پاریس و موزه لور و کلیسای نوتردام.
مغازه خودکشی
مغازه خودکشی نوشته ژان تولی یک فانتزی سیاه تکاندهنده است از ان دست چیزهایی که میشود نامش را گروتسک گذاشت. این رمان معروفترین اثر این نویسنده، طراح و کارگردان فرانسوی است که در سال ۲۰۰۷ منتشر شد و تاکنون به بیش از بیست زبان هم ترجمه شده است.
حضور متراکم مرگ در سرتاسر داستان جریان دارد که در تقابل تلاش برای ساختن امید به زندگی، نبردی نمادین و مملو از شوخیهای ظریف را به وجود آورده است.
این رمان درباره خانواده تواچ و کسبوکار منحصربهفرد آنهاست. خانواده تواچ مغازهای با این شعار دارند: آیا در زندگی شکست خوردهاید؟ لااقل در مرگتان موفق باشید. آنها در فروشگاه خانوادگیشان که مغازه خودکشی نام دارد، به افرادی که قصد خودکشی دارند خدمات ارائه میدهد. آنها حتی به مشتریان خود مشاوره خودکشی هم میدهند و انواع و اقسام روشهای مختلف برای پایان دادن به زندگی فلاکتبارشان را به آنها پیشنهاد میکنند.
زمان و مکان رمان مشخص نیست، اما در داستان ناامیدی فراگیر شده و بیشتر مردم دلیلی برای زنده بودن ندارند. شاد بودن و خندیدن از عجیبترین چیزها به شمار میرود و آمار خودکشی بسیار بالا است. در این شرایط اجتماعیست که، مغازه خودکشی به خود افتخار میکند که به آدمها کمک میکند تا از شر زندگی راحت شوند.
بخوانید: ۶ کتاب از جومپا لاهیری، نویسنده سرشناس هند
در کافه جوانی گمشده
ساختار این رمان که در سال ۲۰۰۷ در فرانسه منتشر و در سال ۱۳۹۲ نیز به فارسی ترجمه شده است بر همان سبک و سیاق مورد علاقه پاتریک مودیانو روایت میشود و فضا همان فضای همیشگی رمانهای اوست: کند و کاو در میان خاطرات گذشته، جوانانی که در حال گذار به بزرگسالی هستند، جستوجوی هویت، هویتهای ساختگی و داستان های گنگ و نیمه تمام.
کافه جوانی گم شده در چهار بخش روایت میشود و راوی هر کدام از این بخشها متفاوت است. صحبتهای آنها پیرامون مسائلی درباره به خودشان، زندگی آن روزها، کافه کنده و بیشتر لوکی است. علاوه بر اینها شهر پاریس هم در جای جای رمان در کافه جوانی گم شده، نقشی تأثیرگذار دارد و میتوان آن را یکی از شخصیتهای کتاب به حساب آورد.
لوکی، دختر مادری تنها و شاغل در مولن روژ، با فقر و تنگدستی در یکی از محلههای پاریس به نام مون مارتر بزرگ میشود. تنها تلاش او برای فرار از گذشتهاش، وقتی که مدرسه لسی جولز-فری او را نمیپذیرد، شکست میخورد. پس از اعتیاد به کوکائین، او کافهنشین جایی به نام کنده میشود که کارکنان و مشتریهای ثابت این کافه، او را لوکی صدا میزنند. لوکی، با مدیر یک بنگاه املاک ازدواج میکند، اما نه از شوهرش و نه دوستان شوهرش، احساس رضایت ندارد و همچنان خوشبختی را احساس نمیکند. همین موضوع باعث میشود او در یک بعد از ظهر به خانه برنگردد و با مرد جوانی که به اندازه خودش، سرگردان و بیهدف است و از همه مهم تر، به او علاقه فراوانی دارد، راهی شود.
بخوانید: ۷ رمانی که زندگی در شوروی را بهتصویر میکشند
آدمهای خوشبخت کتاب میخوانند و قهوه مینوشند
آدمهای خوشبخت کتاب میخوانند و قهوه مینوشند روایت زندگی یک زن فرانسوی است که در سانحهای همسر و تنها دخترش را از دست میدهد. این اتفاق شوک عاطفی و روانی شدیدی بر او وارد میکند و حتی مسیر زندگی زن قهرمان داستان را تغییر میدهد. او برای تغییر شرایط و دوری از فضای قبلی به ایرلند سفر میکند و آنجا درگیر اتفاقاتی میشود که ماجراهای اصلی داستان را شکل میدهند.
استقبال از این کتاب به قدری بود که نویسنده مشتاق شد تا ادامه ماجرا و جلد دوم داستان را نیز به چاپ برساند. جالب اینجاست که مارتن لوگان بعد از نوشتن کتاب، آن را نزد چند ناشر برد ولی به علت ناشناس بودنش، ناشران به او گفتند که کتابت خوب است ولی ما چاپش نمیکنیم. اما او کتابش را در سایت آمازون منتشر کرد و بعد از استقبالی که از آن به عمل آمد، یک ناشر برای چاپ نسخه مکتوب آن اعلام آمادگی کرد و به این ترتیب «آدمهای خوشبخت کتاب میخوانند و قهوه مینوشند» منتشر شد.
رمان «زندگی آسان است، نگران نباش» مارتن لوگان در واقع ادامه کتاب «آدمهای خوشبخت کتاب میخوانند و قهوه مینوشند» است. در این رمان هم همان شخصیتهای رمان «آدمهای خوشبخت کتاب میخوانند و قهوه مینوشند» حضور دارند و وارد داستان تازهای میشوند که سرنوشت شخصیتهای کتاب قبلی را کاملا برای خواننده روشن میکند. با این حال کتاب کاملا مستقل از اثر قبلی است ولی شخصیتهای داستان همگی آشنا هستند و از دل کتاب «آدمهای خوشبخت کتاب میخوانند و قهوه مینوشند» بیرون آمدهاند.
بخوانید: ۸ کتاب از چارلز دیکنز که باید بخوانیم
مادمازل شنل
کتاب مادمازل شنل نوشته سی. دابلیو. گورتنر، زندگی دختری بلندپرواز را روایت میکند که با بهرهگیری از مدلهای لباس مردانه و پیروی از طراحیهایی که در عین سادگی، خاص و گران قیمت بودند خیلی سریع به یکی از تاثیرگذارترین و جنجالیترین شخصیتهای دنیای مد در قرن ۲۰ تبدیل شد.
نویسنده سعی کرده در این رمان لحظات دشوار و چالشبرانگیز زندگی گابریل شنل یا همان کوکو شنل، را به تصویر بکشد. شنل در فقر و نداری در یک منطقه روستایی متولد شد. او بعد از فوت مادرش سالهای نخستین کودکی را در یک پرورشگاه گذراند و در آنجا طرز استفاده از سوزن و نخ را یاد گرفت. پس از آن در کابارهها آواز خواند، خیاطی و کلاهدوزی کرد تا بالاخره یکی از مشهورترین طراحان مد در سراسر جهان و در تمام قرون و اعصار شد.
او که در جوانی توجه و محبت یک جوان ثروتمند را به دست آورد زمانی که همراه معشوقهاش به پاریس رفت توانست طرحهای زیبای مینیمالیستی خود را از لباسهایش که نشانه شادابی و جسارت یک بانوی مدرن بود، وارد طبقه مرفه جامعه و محافل هنری کند. میتوان گفت اگر به دنیای مد و سرگذشت طراحان لباس معروف علاقه دارید بدون شک از خواندن کتاب مادمازل شنل لذت خواهید برد.
بخوانید: ۷ رمان که عجیبترین شیوه روایت را دارند
کلاه رئیسجمهور
آنتوان لورین در کلاه رئیسجمهور از زندگی آدمهای معمولی میگوید. آدمهایی که رویاهایی دارند اما دنبال آنها نمیروند و احتیاج به چیز یا کسی دارند که آنها را به سوی خواستهشان سوق دهند تا بتوانند زندگی خود را تغییر دهند. او سعی کرده در رمانش برشی از زندگی را از طریق گفتوگوی شخصیتها رقم بزند. شاید بتوان گفت موضوع رمان به سیاست و اخلاق است اما همه اینها در پناه طنز و حکمت موضوعات گستردهتری را در خود جای دادهاند.
لورین در کلاه رئیسجمهو انسانها را در بزنگاههای مختلف نشان میدهد، واکنشهایشان را در کنشهای مختلف روایت میکند. اما این همه ماجرا نیست. کلاه، استعاره خودیابی است؛ باور به خویشتن. مثلا کارمندی دونپایه با بهدست آوردن کلاه، ارتقاء شغلی مییابد؛ یا زنی که در مرداب روابط شخصی گرفتار است، به مدد کلاه، زندگیاش را از رخوت و تکرار میرهاند؛ عطرسازی که گمان میکرد خلاقیتش را از دست داده است، با یافتن کلاه، به حرکت خلاقانهاش ادامه میدهد و انسانی گرفتار در اشرافیت بورژوازی، تولدی دوباره را تجربه میکند و تغییر را سرلوحه زندگیاش قرار میدهد. کلاهِ رئیسجمهور رمز توانستن است؛ و عاملی که قدرت نهفته انسان که گاهی در وجود او به خواب میرود بیدار میکند.
در کتاب داستان زندگی سه نفر روایت می شود که این کلاه را به سر می کنند و زندگیشان در جهت مثبت دچار تغییر و دگرگونی میشود. افرادی که به خاطر وجود کلاه اعتماد به نفس میگیرند، مشتاق میشوند و به دنبال کارهایی که دوست داشتند انجام دهند، میروند و به پیشرفتهایی در زندگی نایل میشوند. درخواننده با داستان هرکدام از این شخصیتها به این فکر میافتد که اگر کلاه رئیسجمهور را بر سر داشت چه کارهایی انجام میداد، کدام آرزوهایش را دنبال میکرد و چه اتفاقاتی برایش رخ میداد.
بخوانید: ۶ کتاب داستان تریلر که شما را در مارپیچ معما سرگرم میکند
کارتنخواب
ژان ماری روگول در کتاب کارتن خواب، به ۲۷ سال زندگی خودش در خیابانهای پاریس به عنوان یک بیخانمان و کارتنخواب را بهتصویر میکشد. با انتشار این کتاب موفق شد مخاطبان زیادی را با خود همراه کند به طوری که حدود ۴۰ هزار نسخه از این کتاب درخشان تاکنون در فرانسه به فروش رفته است و رسانههای گوناگونی از جمله دیلی تلگراف و لیبر «بلژیک» دربارهی آن مطالب زیادی نوشتهاند.
این اثر یکی از برجستهترین کتابهایی است که تاکنون درباره انسانهای بیخانمان و گداهایی که در خیابانهای پاریس زندگی میکنند، نوشته شده. ژان ماری در این کتاب از سختیها و تجربیات خود در شبهای طولانی و سرد و ملاقاتش با مردم و حتی انسانهای معروف میگوید. او با مرور خاطراتش به شما میگوید که چگونه از برخوردها و مراوداتی که با مردم داشته برای زندگی بهتر بهره جسته است.
او در بخشی از کتاب مینویسد: زندگی در خیابان این آزادی عمل را به من میدهد تا هرکجا که میخواهم بروم،هروقت میلم میکشد. قهوهای بخورم. با این حال نمیدانم به رغم همه درد و رنجهایی که متحمل شدهام، آیا امروز توان دست کشیدن از این کار را دارم یا نه. دست بکشم که چه بکنم؟ کجا بروم؟ خیابان در پوست من است. رفقای گدا، مسخره بازیهایی که آنها درمیآوردم، برخوردهایی که اغلب با آدمهای مهربان و خوب داشتم، روزهایی که شانس به شما رو میکند و عابران یک اسکناس کف دستتان میگذارند، همه اینها را دوست دارم. اگرچه بعضی اوقات ساعتها برای دریافت یک سکه منتظر میماندم، اما اوقات فراموش نشدنی هم داشتم.
بخوانید: ۷ کتاب از مارک تواین که باید بخوانیم
اورلیا
کتاب اورلیا نوشته ژرار دو نروال، نویسنده سوررئالیست فرانسوی است. اورلیا را میتوان به نوعی سفرنامه روحی نروال به شرق دانست، سفرنامهای همراه با ذهن جنونآمیز نویسنده. این کتاب در زمان خودش در تقابل با عقلگرایی مدرن فرانسه قرار گرفت بود.
این کتاب و خود نروال تاثیر زیادی بر جنبشهای سورئالیستی داشتهاند تا آنجا که آندره برتون، در ستایش او گفت: «روح سوررئالیسم در نروال حلول کرده بود.» البته شاید اهمیت او در ادبیات فرانسه به این دلیل باشد که او اولین کسی بود که اشراق را وارد رمان فرانسه کرد.
میگویند شباهتهای بیشمار بین هدایت و نروال (بهخصوص نزدیکیهای بنیادین «بوف کور» و «اورلیا»)، وجود دارد و با وجود این که روژه لسکو از اتفاقی بودن این همانندیها خبر داد، هنوز هم بر سر تأثیر و تقلید «بوف کور» از «اورلیا»، آرا و اختلافهای بسیاری وجود دارد.
در بخشی از کتاب آمده است: رویاهای ما زندگی دوممان هستند. من هیچگاه نتوانستهام راحت از آن دروازههای سخت و محكم مثل عاج كه ما را از جهان نامرئی جدا میكنند، عبور كنم. اولین لحظههای خواب تصویری از مرگاند. افكارمان در كرختی مهآلودی غوطهور میشوند و تشخیص دقیق زمان كوتاهی كه من به شیوه دیگری وظیفه وجود را انجام میدهد، برایمان غیر ممكن میشود…
بخوانید: ۸ رمان برنده جایزه پولیتزر که باید بخوانید
کابل اکسپرس
کابل اکسپرس نوشته سدریک بانل، رمان پلیسی و هیجانانگیز درباره پسر افغانی هفده سالهای است که سیزدهساله بهنظر میرسد و هوش بالایی دارد. او به خاطر قربانی شدن پدرش توسط غربیها فکر انتقام در سر دارد، بنابراین طراحی عملیات داعش در فرانسه را انجام میدهد.
نویسنده در این اثر که اولین بار در سال ۲۰۱۷ منتشر شده است، با روایت کارهای تیزهوشانهی زواک نوجوان هفده ساله که علاقهمند به بازیهای کامپیوتری و نابغهی ریاضی است، داستان را پیش میبرد. پسرک از شهر کابل به سرزمین شام میرود تا به گروه داعش از برنامهی عملیاتی انتحاری که در پاریس در حال رخ دادن است اطلاعاتی بدهد که میتواند یازده سپتامبر فرانسویها را رقم میزند.
طرح زواک آنچنان هیجانانگیز است که باعث ملاقات حضوری او با ابوبکرالبغدادی سرکردهی داعش نیز میشود. در حالی که در فرانسه «نیکول لاگونا» و گروهش و در کابل «اسامه قندار» و مردانش به دنبال سر نخی از طرح انتحاری داعش هستند، زواک به دوم مه میاندیشد که اگر موفق شود فرانسه بزرگترین عزای ملی خود را تجربه خواهد کرد. او اصرار دارد حمله در همین روز صورت بگیرد و کسی دلیلش را نمیداند و هیچ کس از راز بزرگ او خبر ندارد.
کابل اکسپرس نامی است که به شبکه افغانستان داعش داده میشود. دولت اسلامی از این راه جنگجویان کارکشته را از منطقهی خراسان – سرزمینی که به ویژه افغانستان و مناطق قبایلی پاکستان را در برمیگیرد – به سوریه و عراق وارد میکند.











