۷ کتاب پرفروش درباره فلسفه دین در بازار

فلسفه دین از جمله حوزههای فلسفه است که به پرسشهای بشری درباره متافیزیک و امر مقدس پاسخ میدهد و سعی دارد برای ما روشن کند ارتباطی که میان ما و دین وجود دارد از چهمنظری است و مناسبات اجتماعی دستساز بشری چهتاثیری بر آن داشتهاند. تعریف و تبیین مفاهیمی مثل دعا، معجزه و تشریح مفاهیم خیر و شر از جمله کارهای فلسفه دین است.
گاهی هم فیلسوف دینی به حوزه اخلاق و اقتصاد از منظر دین وارد میشود و سعی میکند رابطه دین و مدرنیته را برای ما روشن کند. اصطلاح فلسفه دین تحت تاثیر آرا و نظریات هگل از اواخر قرن هجدهم جای خود را در متون حوزه فلسفه باز کرده است، چراکه هگل فیلسوفی بود که گونههای مختلف فلسفه را در نظام فکری خود جای داده بود.
در این گزارش هفت کتاب را به شما معرفی میکنیم که شاید پارادوکسها و تناقضهایی که میان دین و مدرنیته و دینداری و عقلانیت با آن برخورد میکنید را پاسخ بدهد. هرچه هست دنیای امروز ما دنیای پذیرفتن دینداری در سطوح مختلف است، فارغ از صلبیت و جزمیت دینداری صفر و صدی.
باور
کتاب «باور» نوشته جانی واتیمو از این میگوید که گرچه فلیسوفان از قرن نوزدهم بدین سو با اطمینان ما را متقاعد کرده بودند که خدا مرده است یا به زودی خواهد مرد و تصور نمیشد که امر الهی بتواند برای مدت طولانی دوام بیاورد؛ اما اکنون در سپیدهدم قرن بیستویکم دین همچنان زنده و سرحال است.
میتوان گفت اگر قرن نوزدهم با پیروزی علم و تکنولوژی به پایان آمد، قرن بیستم با احیای دین به فرجام خود رسید. یکی از اندیشمندان مطرح در حوزه بازگشت دین، جانی واتیمو متفکر معاصر ایتالیایی است که به تعبیر فیلسوف آلمانی میشئیل توینسن، در فلسفه معاصر، اندیشه پسامدرن اروپای لاتین را نمایندگی میکند.
واتیمو از بازگشت دین سخن میگوید اما همانطور که گادامر به درستی اشاره میکند واضح است بازگشتی که مورد نظر وی است، نمیتواند به معنای بازگشت به متافیزیک یا هرقسمتی از آموزههای کلیسایی باشد. متافیزیک یک عینیت به تفکری منتهی میشود که حقیقت هستی را ابژه محاسبهپذیر، قابل اندازهگیری و به یقین دستکاریپذیر تکنیک علم همسان میداند.
به باور واتیمو در جهانی که ارزش مطلقی وجود ندارد همواره گزارههای تاویلپذیر انتظار انسان را میکشند. تاویلپذیری بیحد و حصر واقعیت به ما اجازه میدهد که وجود حقیقت متافیزیک را ناتوان و ضعیف بدانیم. در زندگی معاصر اگر هر تجربهای در نتیجه تاثیرات علم و تکنولوژی بر حقیقت و واقعیت تا حد تاویل تنزل یابد، بخشهای خللناپذیر و استوار پیشین تفکر ـ نظر حقیقت، هستی و منطق_ متعاقبا دچار ضعف میشوند، زیرا این بخشها به تجربهای بالقوه ساختگی تبدیل شده و ما نمیتوانیم صریحا بر درستی و نادرستی آنها تاکید کنیم.
برخی از سرفصلهای کتاب نیز عبارتند از: تجسد و سکولارشدن، فراسوی خشونت متافیزیک، سکولارشدن: ایمانی پالودهشده؟، مسیحیت و مکاشفه، اسطورهزدایی علیه ناسازه، اسطورهزدایی از اخلاقیات، اسطورهزدایی از اصول عقاید، سکولارشدن: محدوده نوعدوستی، ایمانی فروکاستهشده، سکولارشدن در برابر تفکر تراژیک و …
بخوانید: ۸ رمان فمینیستی که باید بخوانیم
ریشههای الهیاتی مدرنیته
کتاب «ریشههای الهیاتی مدرنیته» نوشته مایکل آلنگیلسپی که زانیار ابراهیمی آن را به فارسی برگردانده، یکی از واپسین مسامحتهای فکری در مجادله بر سر مشروعیت دوران مدرن در جهان انگلیسیزبان است، مجادلهای که اساسا در آلمان پس از جنگ، در دهه ۱۹۵۰ شروع شد. در این مجادله، مخالفانی که با توسل به مبانی الهیاتی، خودآیینی مدرنیته را مردود میشمردند، به تعبیر هانس بلومنبرگ از دو سلاح استفاده میکنند: تز سکولاریزاسیون و تز مدرنیته گنوسی.
آلنگیلسپی در این کتاب ریشههای مدرنیته را با توجه آثار جدیدی از هانس بلومنبرگ و آموس فانکنشتاین بررسی کند و میکوشد اهمیت فهم این ریشهها را در فهم مسائلی که اکنون در دنیای در حال جهانیشدن با آنها مواجهیم نشان بدهد. یعنی دغدغه اصلی نویسنده اثبات نقش اصلی دین و الهیات در شکلگیری ایده مدرنیته است. البته تاکید دارد که این نظرگاه معمولا جایی در روایت مدرن ندارد.
در نگاه آلنگیلسپی از دوره روشنگری به اینسو، مدرنیته خود را در قالب تلاش برای سرکوب خرافه و اقتدار دینی فهمیده، فهمی که در جمله امری مشهور ولتر درباره کلیسای کاتولیک یعنی «این بنای نفرتانگیز را نابود کنید» تجسم یافته است. این جمله در اروپا به معنای کاهش مستمر اهمیت دین بوده است؛ دینی که نخست به تعبیر کانت آن را «در محدوده عقل تنها» محصور کردند و سپس برای اینکه جانش را بگیرند و خلاصش کنند، اعلام کردند که خدا مرده است و نتیجه چیزی نبود حز کاهش بیسابقه اعتقاد و عمل به تکالیف دینی در نیمه دوم قرن نوزدهم.
با این حال نویسنده معتقد است که مخالفت با دین در عصر مدرن را نباید شاهدی بر این مدعا گرفت که ضدیت با دین، اصل و اساس مدرنیته است. در درستی این مطلب شکی نیست که مدرنیته مستمرا با اشکال خاصی از آموزهها و شعایر دینی مثل جماعت قدیسان، غایتشناسی، تعالیم مدرسی درباره قانون طبیعی، دیدگاه زمین مرکزی راجع به جهانطبیعی و اعتقاد به مخلوق بودن زمین مبارزه کرده است، اما نویسنده میخواهد نشان بدهد که از این مطلب نمیتوان مخالفت مدرنیته با دین را در معنای دقیق کلمه نتیجه گرفت.
یعنی آلنگیلسپی اینگونه استدلال میکند که این تصور اشتباه است که مدرنیته ریشه و هسته خداناباورانه، دینستیزانه یا حتی لاادریگرایانه دارد. برعکس نشان میدهد که مدرنیته از همان آغاز نهتنها در پی حذف دین نبود، بلکه میخواست دیدگاهی تازه را درباره دین و جایگاه آن در زندگی انسان بپرورد و از آن حمایت کند و این کار را نه از سر دشمنی با دین برای بلکه حفظ برخی اعتقادات دینی انجام داد.
بخوانید: ۱۰ کتاب برتر در زمینه اقتصاد و بورس
کمدی، تراژدی و دین: درآمدی بر خرد شاد در برابر روان تراژیک
درونمایه کتاب «کمدی، تراژدی و دین: درآمدی بر خرد شاد در برابر روان تراژیک» بررسی شیوه رویارویی انسانها با یک شکاف است: شکاف میان چیزها آنگونه که هستند و آنگونه که باید باشند. جان مورل نویسنده اثر بر آن است تا روشن کند که انسانها چگونه میتوانند با اتخاذ چشماندازی درست، به جای فروغلتیدن و نابود شدن در این شکاف، از کنار آن بگذرند با دستکم در حوالی آن سکنی گزینند.
جان مورل شیوه واکنش انسانها را به اینگونه ناهمخوانیها بسته به نوع نگرش آنان میداند، به اینکه جهان و زندگی خود را تراژیک ببینند یا کمیک. بنابراین در اینجا تراژدی و کمدی نه به عنوان دو گونه ادبی، بلکه به عنوان دو شیوه نگرش به چیزها یا دو نوع جهانبینی بررسی میشوند. از این رو شواهد کتاب شواهد کتاب بیش از آنکه ادبیات باشد از زندگینامهها، رویدادهای تاریخی و رفتارهای روزمره گرفته شده است.
این اثر دارای ۹ فصل است اما میتوان آن را به دو بخش تقسیم کرد. در بخش نخست که شامل فصلهای ۱ تا ۴ میشود جان مورل پس از یک مرور تاریخی کوتاه به بررسی سرشت تراژدی و کمدی به عنوان دو شیوه نگرش به جهان میپردازد. سپس با مقابله بینشهای تراژیک و کمیک از منظر روانشناسی شناختی و جامعهشناسی، ویژگیها و تفاوتهای بنیادین این دو بینش را در بیست مورد برمیشمرد. این بخش که پیشتر با عنوان «بینشهای تراژیک و کمیک درباره زندگی» در نشریه بینالمللی پژوهش طنز چاپ شده و اکنون با تغییراتی ناچیز در این کتاب آمده است.
بخش دوم کتاب (فصلهای ۵ تا ۹) بر پایه ویژگیها و تفاوتهای بیستگانه بینش تراژیک و کمیک به کاوش در ادیان میپردازد با این هدف که، با جستجوی ویژگیهای کمیک و تراژیک در هر دین، روشن شود که گرایش اصلی و چیره در آن دین معطوف به بینش کمیک است تا تراژیک.
جان مورل معتقد است که کمدی، تراژدی و دین از آغاز درهمتنیده بودند. در یونان باستان، تراژدی و کمدی از مراسم مذهبی آیین باروری و حاصلخیزی در بزرگداشت دیونیسوس پدید آمد، خدایی که هرساله میمرد و دوباره متولد میشد. هنگامی که این مراسم به شهرها انتقال یافتند و به نمایش شهری تبدیل شدند، تراژدی و کمدی با هم اجرا میشدند. در آتن، تراژدی را صبح و کمدی را عصر اجرا میکردند. نمایشنامهنویسان بزرگ هم تراژدی مینوشتند و هم کمدی.
بخوانید: ۱۰ کتاب پیشنهادی تیم پادکست چنل بی و علی بندری
بررسی امکان تفسیر دینی از فلسفه افلاطون
کتاب «بررسی امکان تفسیر دینی از فلسفهی افلاطون» نوشته هادی جعفری به همت انتشارات نقد فرهنگ منتشر شده است. این کتاب میکوشد، امکان نوعی تفسیر دینی و معنوی از فلسفه افلاطون، در مقام بنیانگذار متافیزیک را برجسته کند. بیتردید این امکان، باید به نحو توامان در کنار سایر امکانات مستتر در تفکر افلاطونی مد نظر قرار بگیرد. افلاطون به لحاظ تاریخی، در پایان سنت فکری و فرهنگی یونان باستان و در آغاز ظهور سنت جدید متافیزیک قرار دارد. به همین دلیل، در کنار خردگرایی منطق محورانه متافیزیکی، هنوز عناصر نیرومندی از تفکر شهودی، معنوی و دینی یونان باستان در اندیشه وی حضور دارد.
مقصود از دین در کتاب هم وجوه معنوی و باطنی مشترک بین همه ادیان است و به جنبههای کلامی و شریعتی ادیان کاری نداشتهام. در طول تاریخ این وجوه معنوی و باطنی ادیان بین انسانها مشترک بوده؛ مثل باور به جاودانگی، یگانگی علم و عمل و شناخت و فضیلت. زبان رازآلود و ابهامآمیز افلاطون اجازه و امکان تفسیر دینی و استخراج چنین مفاهیمی را به ما میدهد. در باور افلاطون ایمان یعنی ایمان به حقیقتی متعالی.
در جلسهای که برای نقد کتاب در شهرکتاب مرکزی برگزار شده بود درباره آن گفته شده: هر فلسفه اصیلی، از جمله فلسفه افلاطون، امکاناتی گوناگون و حتی متعارش را برای تفسیر در اختیار قرار میدهد. افلاطون، به لحاظ تاریخی، در پایان سنت فکری و فرهنگی یونان باستان و در آغاز ظهور سنت جدید متافیزیک قرار دارد. به همین دلیل، در کنار خودگرایی منطق محورانه متافیزیکی، هنوز عناصر نیرومندی از تفکر شهودی، معنوی و دینی یونان باستان در اندیشه وی حضور دارد. به همین دلیل، بی جهت نیست که افلاطون در عالم مسیحیت و در عالم اسلام به منزله فیلسوفی الهی تلقی میشد. این کتاب میکوشد امکان نوعی تفسیر دینی و معنوی از فلسفه افلاطون؛ در مقام بنیان گذار متافیزیک، را برجسته سازد. بی تردید این امکان، باید به نحو توامان در کنار سایر امکانات مستتر در تفکر افلاطونی مد نظر قرار گیرد.
بخوانید: ۷ کتاب ترجمه شده توسط نجف دریابندری
اسلام و سرمایهداری
ماکسیم رودنسون در کتاب «اسلام و سرمایهداری» سعی دارد به این پرسشها پاسخ بدهد که آیا آنچه اسلام تجویز میکند به سود اعمال شیوه تولید سرمایهداری (یا شیوههای همانند آن) است یا در جهت بازداشتن و پرهیز از این اعمال میباشد؟ و یا اینکه این احکام در مورد اعمال یاد شده وجهی خنثی دارند؟
او در این مسیر با استناد قرار دادن قرآن تاکید دارد که بیگمان قرآن رسالهای درباره اقتصاد سیاسی نیست و بیهوده است اگر بکوشیم که تصدیق یا طرد سرمایهداری به معنای مطلق را در آن جستوجو کنیم. اما آیا نمیتوان دستکم ارزیابیهایی از آن نهادهای اقتصادی که خصلتا سرمایهداری تلقی میشوند ـ یا عناصر و بنیادهای شکلبندی اقتصادی- اجتماعی سرمایهداری را تشکیل میدهند ـ در این کتاب پیدا کرد؟
رودنسون در اثر خود مطرح میکند که قرآن چیزی علیه مالکیت خصوصی ندارد، چراکه برای نمونه، خود قواعدی برای توارث مینهد. حتی قرآن توصیه میکند که برخی از نابرابریها مورد اعتراض قرار نگیرد و بدین قناعت میکند که ناپارسایی ثروتمندان را نکوهش کند و بر بیثمری ثروت در پیشگاه داوری خداوند و وسوسه غفلت از دین (به خاطر ثروت) تاکید ورزد. سپس این بحث را به پیش میکشد که آیا قرآن مالکیت به صورت وسایل تولید را از این قاعده مستثنی میساز؟ و پاسخ میدهد کاملا روشن است که این مفهوم هرگز برای پیغمبر مطرح نگشته بود. کار دستمزدی، نهادی طبیعی است که در مورد آن اعتراضی نمیتواند باشد. بارها قرآن از دستمزد یا اجر انسان در ارتباط با خداوند سخن میگوید.
نویسنده همچنین با مقایسه اسلام با دینهایی که متون مقدس آنها فعالیت اقتصادی را کلا نمیپسندند و به پیروانشان اندرز میدهند که از خدا بخواهند تا روزی آنها فراهم سازد، یا دقیقتر دنبال سود رفتن را به چشم حقارت مینگرند، متذکر میشود که اسلام به فعالیت بازرگانی به چشم خوب نگاه میکند. قرآن نه تنها نمیگوید که شخص باید سهم خویش را از این دنیا فراموش کند (سوره «قصص» آیه ۷۷) بلکه میگوید که درست این است که عمل دینی و زندگی مادی را با هم ترکیب کند و حتی در مدت زیارت نیز تجارت کند و تا آنجا پیش میرود که از سو تجاری به عنوان «فضل خداوندی» یاد میکند (سوره بقره، آیههای ۱۹۴-۱۹۳، ۱۹۸-۱۹۷، سوره جمعه، آیههای ۹ و ۱۰)
البته رودنسون این نکته را نیز از نظر دور نداشته که حق مالکیت مورد پذیرش اسلام نیز به وسیله ملاحظات خاصی، چون حقی که هرکسی برای زندگی کردن دارد، محدود میشود. مثلا مردی که از گرسنگی رو به مرگ است، این حق را دارد که کمترین آذوقهای را که برای زنده ماندن نیاز دارد به زیان مالک «قانونی» بردارد (حتی به زور البته اگر نتواند از راه دیگری آن را به دست بیاورد)، اما یادآور میشود چنین محدودیتهایی از سوی متالهان مسیحی نیز تصویب گشتهاند و همچنین در انواع قوانین، چه دینی و چه دنیوی، نیز این محدودیتها نهاده شدهاند. یعنی همه اینها در عمل به هیچروی مالک مسلمان دارایی خصوصی را از کاربرد مشروع داراییاش به منظور بهرهبرداری به شیوه سرمایهداری، باز نمیدارد و محدودیتهای قانونی، دینی، اخلاقی یا مرسومی که او در این راه دارد ذرهای از محدودیتهای یک مالم خصوصی مسیحی بیشتر نیستند.
بخوانید: ۷ کتاب برای رد شدن از مرزهای کرهشمالی
فلسفه دین افلاطونی
دانیل ا. دامبروفسکی استاد فلسفه در دانشگاه سیاتل آمریکا در این کتاب به ذکر برداشتهای مختلف افلاطونشناسان پرداخته و سپس با استناد به متن آثار افلاطون نظیر تیمائوس، سوفسطایی، مهمانی، مرد سیاسی، جمهوری و غیره و نیز آرای اندیشمندان پویشیای چون وایتهد، هارتسهورن و دیگران نظرهای این گروه از مفسران افلاطونی را تحلیل و از آنها دفاع میکند.
نویسنده معتقد است که تفسیر پویشی از آرای افلاطون میتواند در مقابله با سوءفهمی که در خصوص نظر افلاطون درباره خدا نزد فیلسوفان و متألهان و دینداران ادیان ابراهیمی به طور کلی پدید آمده مفید باشد. وی اظهار میکند کاملترین روایت فلسفه دین افلاطونی در محاورات پایانی افلاطون آمده است.
در سراسر این کتاب دامبروفسکی سعی میکند که موضع هارتسهورن نسبت به افلاطون را با دقت هرچه بیشتر مورد توجه قرار دهد. کتاب بهنوعی در حوزه فلسفه پویشی قرار میگیرد که به معنای عام، شامل همه دیدگاههایی است که اصالت را به تغییر و حرکت میدهند نه به سکون و ثبات.
بخوانید: ۸ کتاب برای آشتی با ناخودآگاه
درآمدی به فلسفه دین
کتاب درآمدی به فلسفهی دین تحقیق گستردهای است راجع به موضوعاتی که در صدر مباحث رایج در فلسفهی معاصر دین قرار دارند. در این کتاب مهمترین آرا و براهین فیلسوفان گذشته و حال بررسی و تحلیل میشوند. کتاب به همهی مباحث محوری مطرح در این حوزه میپردازد که از آن جمله است: انسجام درونی اوصاف خداوند، براهین الهیات توحیدی و نیز استدلالهای حامی بیخدایی، ایمان و عقل، دین و اخلاق، معجزات، اختیار بشر و مشیت الهی، علم و دین، و جاودانگی. بهعلاوه، در آن راجع به موضوعات بسیار مهم دیگری هم بحث میشود که آثار مشابه غالباً از آنها غفلت میورزند؛ ازجمله: برهان اختفا در اثبات بیخدایی، انسجام درونی آموزههای تثلیث و تجسد، و نسبت میان دین و علم و سیاست. دانشجویان دورههای کارشناسی و کارشناسی ارشد فلسفه و فلسفهی دین این اثر را مصاحب ارزشمندی برای خود خواهند یافت.
در این کتاب مهمترین آرا و براهین فیلسوفان گذشته و حال بررسی و تحلیل میشوند.
کتاب به همه مباحث محوری مطرح در این حوزه میپردازد که از آن جمله است: انسجام درونی اوصاف خداوند، براهین الهیات توحیدی و نیز استدلالهای حامی بیخدایی، ایمان و عقل، دین و اخلاق، معجزات، اختیار بشر و مشیت الهی، علم و دین، و جاودانگی. بهعلاوه، در آن راجع به موضوعات بسیار مهم دیگری هم بحث میشود که آثار مشابه غالباً از آنها غفلت میورزند؛ ازجمله: برهان اختفا در اثبات بیخدایی، انسجام درونی آموزههای تثلیث و تجسد، و نسبت میان دین و علم و سیاست.
در بخشی از مقدمه کتاب میخوانیم: در این کتاب میکوشیم میان مباحث مربوط به آن پرسشهای محوری همیشکی و سؤالاتی که به تازگی در افق فکری فلاسفه در حال ظهور است موازنه برقرار کنیم، لذا هدف اثر حاضر این است که امکان فهم سنت دیرپای تأمل فلسفی در باب دین را برای دانشجویان فراهم آورد و در عین حال آنها را با جایگاه کنونی این رشته و خط سیر احتمالی آن در آینده نیز آشنا سازد.