۸ رمان مالیخولیایی در ژانر رئالیسم جادویی

رئالیسم جادویی واقعیت و افسانه و تاریخ را در قال یک رمان و داستان مخلوط میکند و معجونی از عجیبترین روابز علت و معلولی را برای اتفاقات تعریف میکند. اتفاقاتی که ظاهرا طبیعی و عادی هستند ولی عنصری از جادو هم در آنها مشهود است. رئالیسم برخلاف رمانتیسم فردی و اشرافی نبوده و نیست و بیشتر وجه اجتماعی دارد و به موضوعات همگانی میپردازد.
مثلا از آرمانشهرها میگوید و آنچه که یک زندگی باید باشد. گابریل گارسیا مارکز، کارلوس فوئنتس، آلخو کارپانتیه، یاشار کمال، آرتور کازاک، الیزابت لانگاسر و بختیار علی؛ از مشهورترین نویسندگان و شاعران سبک رئالیسم جادویی هستند. در داستانهای فارسی هم غلامحسین ساعدی و رضا براهنی پرچم این ژانر را بالا نگه داشتهاند. البته زادگاه این ژانر را آمریکای لاتین میدانند اما خب هر اثر نویسندگان این منطقه هم الزاما درباره جادو نیست! رئالیسم جادویی حتی با فانتزی هم تفاوت دارد و موضوعش جادو یا مجیک به تعریف کلاسیک آن نیست بلکه بر هم زدن قواعد و قوانین دنیا حتی قوانین طبیعی است.
در این گزارش هشت رمان خواندانی در یک فضای مالیخوالیایی و جادویی را به شما معرفی کردهایم تا کمی در واقعیت دور از واقعیت غرق شوید.
کتاب خواهران استوری
آلیس هافمن نویسنده مطرح آمریکا قادر به خلق تصاویر با کلمات است. خواهران استوری درباره زندگی سه خواهر از کودکی تا کهنسالی است که با یکدیگر اختلاف دیدگاه بسیاری دارند ولی با این حال به یکدیگر عشق می ورزند. وقتی جهان خارج نامراد می شود این سه خواهر به دنیای فانتزی خود پناه می برند تا از آسیب آن در امان باشند…داستانی پرکشش و جذاب که قادر به زمین گذاشتن آن نخواهید بود. اثر كاملا تخليلي است؛ اسامي، شخصيتها و رخدادها همه زاينده تخيل نويسنده است. هرگونه تشابهي بين افراد حقيقي، اعم از زنده يا مرده، وقايع و محلها كاملا اتفاقي است.
کتاب خواهران استوری اثر ماندگاری است که در سال ۲۰۰۹ توسط گروه انتشارات کراوان در آمریکا به چاپ رسیده است. فصلهای آغازین کتاب «تعقیب، گل رز وقو» در ابتدا توسط مجله پاست رد منتشر شده است. انتشارات هارپر لندن در سال ۲۰۱۰ این اثر را به چاپ رسانده است که همچنان اثری ماندگار مانده است.
آلیس هافمن متولد سال ۱۹۵۲ در شهر نیویورک و بزرگ شده لانگ آیلند است. دانشنامه کارشناسی در رشته علوم انسانی را از دانشگاه آدلفی و کارشناسی ارشد را در رشته نویسندگی خلاق از دانشگاه استانفورد دریافت نموده است. ضمن تحصیل در دانشگاه استانفورد در سالهای ۱۹۷۳-۱۹۷۴ در سن ۲۵ سالگی اولین رمان خود را نوشت که زمان کوتاهی پس از نگارش توسط فارار استراوس و گراوس به چاپ رسید. پس از چاپ آن اثر فوقالعاده آغازین، هافمن یکی از رماننویسان بسیار مشهور شد. آلیس تاکنون ۲۵ کتاب در حوزه ادبیات داستانی نوشته است. کتابهای این نویسنده شامل: فرشته سوم، اعترافات، پنجره، شخصی، ملکه یخ، آینده احتمالی و… .
بخوانید: پرفروشترین کتابهای آمازون در سال ۲۰۱۹
کتاب دختری در تعقیب ماه
دختری در تعقیب ماه داستان شهر کوچک جنوبی و عجیب است که یک ماه جادویی دارد و دو زن کاملا متفاوت کشف میکنند چطور جایگاهشان را در این دنیا پیدا کنند. امیلی بندیک به امید پرده برداشتن از رازهای زندگی مادرش به مولابی، کالیفرنیای شمالی، آمده است، اما به محض اینکه پا به خانهای میگذارد که مادرش در آن بزرگ شده با پدربزرگی که هرگز ندیده روبهرو میشود و در مییابد اسرار در مولابی فاش نشدهاند، بلکه نوعی سبک زندگی هستند.
سارا ادیسون، نویسنده آمریکایی، در این رمان خواننده را با فضایی غیرمنتظره مواجه میکند. این نویسنده تجربیات دوستداشتنی رشد یافتنش در جنوب آمریکا را با رنگ و بویی از رئالیسم جادویی حال و هوای عاشقانه و آرامش شهرهای کوچک میآمیزد. کتابهای سارا ادیسون تاکنون به بیش از ۳۰ زبان ترجمه شدهاند و بیش از ۲میلیون نسخه از آنها فروش رفته است.
دختری در تعقیب ماه شما را به شهر کوچک جنوبی عجیبی دعوت میکند که بهجای یک ماه کامل کارولینا، یک ماه جادویی دارد. اینجا دو زنِ کاملاً متفاوت کشف میکنند چطور جایگاهشان را در این دنیا پیدا کنند. امیلی بندیک به امید پرده برداشتن از رازهای زندگی مادرش به مولابی، کالیفرنیای شمالی، آمده است، اما به محض اینکه پا به خانهای میگذارد که مادرش در آن بزرگ شده با پدربزرگی که هرگز ندیده روبهرو میشود و درمییابد اسرار در مولابی فاش نشدهاند، بلکه نوعی سبک زندگی هستند.
بخوانید: ۹ کتاب از پل استر که باید بخوانیم
کتاب دیدن دختر صددرصد دلخواه در صبح زیبای ماه آوریل
«دیدن دختر صد در صد دلخواه در یک صبح زیبای ماه آوریل» شامل ۷ داستان از موراکامی است که که اولین بار در سال ۱۹۹۳ منتشر شد. شش داستان این کتاب از مجموعه «بید نابینا و زن خفته» و داستان دیگر از مجموعه «فیل ناپدید میشود» انتخاب شده است.
«بید نابینا، زن خفته»، «سال اسپاگتی»، «میمون شیناگاوا»، «قلوه سنگی که هر روز جابهجا میشود»، «دیدن دختر صددرصد دلخواه در صبح زیبای آوریل»، «اسفرود بی دم» و «مرد یخی» عناوین داستانهای این کتاب است که اغلب حول محور یک زن و مرور کوتاه زندگی او نوشته شده است. در داستانهای این مجموعه، مردی، ناپدید شدن فیل موردعلاقهاش را مشاهده میکند؛ گرسنگی باعث می شود که زوجی تازه ازدواج کرده در میانههای شب دست به کار عجیبی بزنند؛ و زنی جوان درمییابد که هیولایی کوچک و سبز که در گودالی در حیاط خلوت خانه اش زندگی میکند، عاشق و شیفته او شده است.
بخوانید: ۸ سفرنامه درباره ایران فارغ از بعد زمان و مکان
کتاب نفر هفتم
در این مجموعه هشت داستان گنجانده شده است که از کتابی به نام کتاب بید کور، زن خفته (Blind willow sleeping woman) برگرفته شده است. عنوانهای این کتاب عبارتنداز «خلیج هانالی»، «خرچنگها»، «یک روز مناسب برای کانگوروها»، «نفر هفتم»، «آینه»، «دختر تولد»، «ظهور و سقوط کیکهای شارپی» و «حشره شبتاب».
داستان «نفر هفتم» روایتی فردی است كه زندگیاش از دوران كودكی تحت تاثیر طوفانی قرار گرفت كه نتیجهاش كشته شدن همبازیاش بود. در این داستان، كودكی به كنار ساحل دریا میرود تا با صمیمیترین دوستش بازی كند و در همان زمان موجهای عظیمی به سمت ساحل میآید و دوست او را ناپدید میكند. این حادثه پسربچه را به مرز جنون میكشد و تمام زندگی او را تحت تاثیر قرار میدهد.
در یکی از داستانهای مجموعه میخوانیم: گفتم: «آره. اما ببین، من هیچوقت یه زرافه رو در حال بچه به دنیا آوردن، یا حتی والها رو در حال شنا ندیدم. پس چرا بچه کانگورو اینقدر باید مهم باشه؟» «واسه اینکه یه بچه کانگوروئه، همین.» تسلیم شدم و شروع کردم به ورق زدن روزنامه. هیچوقت نتوانستهام دخترها را در بحث مغلوب کنم.
بخوانید: ۱۰ داستان عجیب که دست از سر شما برنمیدارند
کتاب مرگ در آند
کتاب مرگ در آند را میتوان ادامه کتاب «چه کسی پالومینو مولرو را کشت» دانست. داستان در کوهستانهای رمز آلود و دور دست کشور پرو اتفاق میافتد. محور اصلی کتاب بر ماجرای زندگی دو نیروی پلیس استوار شده است. گروهبان لیتوما نقش اصلی این داستان را به دوش میکشد. یک پروژهی جاده سازی نیمه کاره و ناپدید شدن سه نفر از اعضای آن منطقه، تکمیل کننده معماهای داستان مرگ در آند است
گروهبان لیتوما و معاونش در پاسگاه یک روستای کوهستانی مشغول خدمت هستند . در این روستا ۳ نفر ناپدید شدهاند و گروهبان پلیس و معاونش در تلاش برای یافتن علت امر هستند. آنها در پی این جستوجو با واقعیت وحشتناکی مواجه میشوند . خرافات و رسوم و سنن دیرینهای که در دنیای متمدن امروز دوباره آغاز شده است …. گروهی از مردم که به صورت گروههای چریکی بر علیه رژیم خودفروخته و ظالم قیام میکنند اما همین گروه برخواسته از مردم به خود مردم حمله کرده و در راه آزادی کرامت انسانی ، انسانها را بیدلیل موجه به فجیعترین وضع به قتل میرسانند .
بخشی از رمان اینگونه است: او را لب جاده، درست بیرون واحه پیدا كرد، كنار كورهراهی با درختهای بید و گلابی جنگلی و آكنده از قار و قور قورباغهها. دختر، آزرده و غمگین، داشت طرف دهكدهاش میرفت. كاسیمیرو بالاخره دلش را به دست آورد، راضیاش كرد كه سوار واننت بشود و او را به حوالی دهكدهاش رساند.
بخوانید: ۸ رمان برنده جایزه ادبی پن فاکنر
کتاب شام با آدری هپبورن
ربکا سرل، نویسندۀ جوان و خوشآتیۀ امریکایی، در شام با آدری هپبورن، با تلفیق داستانی عاشقانه، رئالیسم جادویی و چاشنی روانشناسی، قصۀ سابرینا را روایت میکند. دختری که عاشق آدری هپبورن بازیگر محبوب است. تابهحال فکر کردهاید اگر میتوانستید پنج نفر را، زنده یا مرده، به مهمانی شام دعوت کنید، آن پنج نفر چه کسانی بودند؟ سابرینا سالها پیش به این سؤال جواب داده و حالا در شبی جادویی، این مراسم رؤیایی در حال برگزاری است. وقتی سابرینا به شام تولدش میرسد، چند نفر از تأثیرگذارترین افراد زندگیاش را میبیند و خب، البته آدری هپبورن را. صحبتها گل میاندازد و آرامآرام دلیل جمع شدن این شش نفر برای مهمانی شام روشن میشود.
شام با آدری هپبورن داستانی جذاب است که با شیرینی و تلخی، عشق و نفرت، غم و شادی، و قدرت بخشش و ادامه دادن زندگی آمیخته شده است. این رمان برای کسانی است که جایی و در نقطهای از زندگی احساس کردهاند دلشان شکسته یا جایی جا مانده است. این کتاب میخواهد بگوید طاقت بیاورید، این پایان قصۀ شما نیست!
بخوانید: داستانهایی برای تلنگر به انسان غره شده به علم و عقل
کتاب آفتابپرستها
یک رمانِ شگفت انگیز از نویسندهای آنگولاییالاصل. نویسنده سالِ ۱۹۶۰ در آنگولا به دنیا آمده و به زبانِ پرتغالی مینویسد. کشورش انواعِ کودتاها و درگیریهای نظامی و خونین را در نیمهی دوم قرنِ بیستم گذرانده و سابقهی استعمار شدنش نیز در ادبیات روایت شده. این رمان برآمده از روحِ جهانِ مسخِ کافکا و روایتهای بورخس است. راوی رمان یک آفتاب پرست است که در خانهای کهنه زندگی میکند. او شاهدِ تاریخ بوده و هست. کسانی به این خانه میآیند که خواستار ابداع گذشته هستند. همخانهی این آفتاب پرست زالی است با ذهنی عجیب و همین امر باعث دیالوگی میشود بینِ این دو دربارهی ماجراهایی که در خانه میگذرد. آگوآلوسا با درهم آمیختن بیانِ استعاری و رئالیسمِ تاریخی ترکیبی بدیع میسازد دربارهی فسادِ قدرت و جهانِ متصلبِ انسانهای پیرامون. آفتابپرستها در لایههایش رمانی سیاسی است در فضایی که شخصیتها ناچارند از خود بگویند و از آنچه رقم زدهاند. رمانی دربارهی زوالِ روحِ بشری به روایت یک آفتابپرستِ کهنسال.
راوی این رمان یک آفتاب پرست است که در خانهای کهنه و قدیمی زندگی میکند. این خانه اتفاقات بسیاری را از سر گذرانده است و آفتابپرست شاهدِ تاریخ بوده و حالا هم همچنان آن را روایت میکند. ساکنان جدید خانه میخواهند بازهم گذشته را ابداع کنند. همخانهی این آفتاب پرست ذهنی عجیب و متفاوت دارد و همین باعث دیالوگی بین این دو میشود. دیولوگهایی از اتفاقات تاریخ تا حوادثی که پیش آمده. این آفتابپرست روایت عجیبش از تاریخ را با زبانی سوررئال برای خواننده بازگو میکند.
بخوانید: ۷ رمان سورئال؛ لذت از واقعیتی مخدوش اما حقیقی
کتاب غروب پروانه
رمان «غروب پروانه» در یک غروب بهاری و در شهری خونگرفته شروع میشود؛ شهری که گودالهایش را خونهای لختهبسته حیوانات قربانی شده پر کرده است. در غروبی زمستانی، در روستایی دورافتاده که هم مهآلود است و هم خون گرفته، جشنی به مناسبت تیرباران دو تن از شخصیتهای رمان، یعنی «پروانه» و «مدیا» برپاست. پروانه، مظهر عشق و زیبایی است و مدیا نشانگر رسانه. گویی آن روز، روز قربانی شدن عشق و ارتباطاست. قصه، قصه تلخی است. با خون شروع میشود و با خون پایان میپذیرد. جنگ جایگاه ویژهای دارد و سایه سنگینش را در جابهجای رمان، میتوان دید. نویسنده در توصیف چنین صحنهای میگوید: «بیوهزنها و دختران، گردنبندهای خودشان را میدادند به قاچاقچیها تا از مرز عبورشان دهند.»
فضای داستان تیره و تار است و مملو از تباهی و حرمان. همه در پی فرارند. گروهی از آنها جوانانی عاشق پیشهاند و امیدشان رسیدن به عشقستان است و گروهی دیگر در پی مبارزه با آنها و این کشمکش ادامه دارد. ولی همه خستهاند؛ خسته از جنگی خانمانسوز
جوانها در رویایشان آرمانشهری را طلب میکنند که در آن بتوان زندگی بیدغدغهای را آغاز کرد اما برای رسیدن به آن، حرکت قابلتوجهی نمیکنند. گویی منتظر منجیای هستند تا آنها را به مدینه فاضلهشان برساند. منجی شخصی است به نام نصرالدین خوشبو. او عشاق را به عمق جنگلی میبرد با نردههایی هزار پله. عشاق یکی پس از دیگری به جنگل هزار پله وارد میشوند و به نظر میرسد که به آرزوی خود رسیده باشند اما طولی نمیکشد که آن آرمانشهر هم به همان سادگیای که به دست آمده بود، فرو میریزد.
یکی از شخصیتهای مطرح رمان، نصرالدین خوشبوست. مردی با چهرهای زنانه. در جامعهشناسی مرد مظهر قدرت است و زن مظهر عشق و عاطفه. نصرالدین که چهره زنانهای دارد به وقت خود از همه مردها مردتر است و از همه زنها زنتر. اوست که عشاق را به مدینه فاضله میبرد و بازهم اوست که وقتی احساس خطر میکند، آنها را خبر کرده تا جنگل هزار پله را ترک کنند. نصرالدین در جایی میگوید: «ممکن است دلیلش این باشد که خودم هرگز عاشق نبودهام.»