کتاب و مجله

۷ رمان محبوب از نویسندگان نروژی

ادبیات نروژ معمولا پیوند عمیقی با طبیعت و تنهایی و کشف اگزیستانس انسان دارد، شاید این پیرنگ از دل آب‌وهوا و جغرافیای این کشور اسکاندیناوی بیرون می‌آید ولی هرچه هست که داستان‌ها و رمان‌های نویسندگان نروژی را خواندی و آرامش‌بخش کرده است. جالب اینجاست که حتی در دل ژانر جنایی و معمایی نویسندگان این کشور، همچنان رگه‌های روان‌کاوانه‌ای از کشف موجودیت انسانی و موجودیت خود به عنوان بشر وجود دارد و صرفا یک حادثه و قتل یا دزدی را روایت نمی‌کند.

شاید رمان گرسنگی از کنوت هامسون و دنیای سوفی یوستین گردر از معروف‌ترین رمان‌های نروژی باشند که نام‌شان شنیده‌ام و در لیست ۱۰۰۱ کتابی که پیش از مرگ بید بخوانیم قرار دارند، اما آثار دیگر نویسندگان نروژ هم که باید به آن‌ها توجه کنیم کم نیستند. داستان‌هایی که پنجره‌هایی هستند به روی دنیای تازه و کشف‌نشده در جایی که خورشیدش گاهی غروب نمی‌کند!

در این گزارش هفت رمان از نویسندگان معروف و مشهور نروژی را به شما معرفی کرده‌ایم:

کتاب دقیقا درست

کتاب دقیقا درست

 

مشاهده این محصول در دیجی کالا

یوستین گاردر نویسنده و استاد نروژی فلسفه و نویسنده کتاب معروف «دنیای سوفی» است. او متولد سال ۱۹۵۲ است و عموماً با کتاب داستانی و فلسفی «دنیای سوفی» شناخته می‌شود. «دختر پرتقالی»، «راز فال ورق» و «مرد داستان‌فروش» هم از دیگر آثار پرفروش این‌نویسنده محسوب می‌شوند.

دقیقا درست هم مانند آثار دیگر این‌نویسنده دربرگیرنده مفاهیم فلسفی در قالب رمان است. کلیت این‌رمان از زبان شخصیت اصلی آن، این‌گونه است: برای اولین‌بار که آیرین را در ساختمان خوابگاه دانشگاه کنار دستگاه قهوه‌ساز دیدم، زبانم بند آمد. اینکه چه اتفاقی افتاد! پاسخی برایش ندارم، فقط می‌دانم که چیزی بین ما جرقه زد. چیزی که «دقیقاً درست» بود…

در رمان دقیقا درست، آلبرت از پزشک و معشوق سابق خود تشخیص بدی دریافت کرد. در حالی که همسرش ایرین در یک کنگره است، او به تنهایی به یک کابین در یک دریاچه جنگلی رانده می‌شود: آیا باید قبل از اینکه بیماری کشنده این کار را انجام دهد، خودش زندگی خودش را تمام کند؟ او برای اینکه با خودش کنار بیاید، در کتابی در کلبه می‌نویسد و شرح می‌دهد که چگونه با ایرین آشنا شد و چگونه آن‌ها خانه رویایی شان را خریداری کردند. همان خانه‌ای که وقتی عشاق جوانی بودند همیشه دوست داشتند آن را داشته باشند. او می نویسد که چگونه ازدواج او شروع به نابود شدن کرد، پسر و نوه‌اش چه نقشی برای او بازی می‌کنند و شور و شوق او برای اخترفیزیک تا کجاست. این برای او یک شب طولانی خواهد بود تا اینکه ناگهان قایق بی‌پناهی روی دریاچه شناور و غریبه‌ای ظاهر می‌شود…

دقیقا درست از زبان شخصیت اصلی آن یعنی آلبرت روایت می‌شود: هیچ انسانی همچون جزیره نیست. هر انسانی در تمامیت خویش جزئی از یک قاره است. قسمتی از بخش اصلی آن. برای اولین بار که آیرین را در ساختمان خوابگاه دانشگاه کنار دستگاه قهوه‌ساز دیدم، زبانم بند آمد. اینکه چه اتفاقی افتاد! پاسخی برایش ندارم، فقط می‌دانم که چیزی بین ما جرقه زد. چیزی که «دقیقاً درست» بود.

بخوانید: ۹ داستان هیجان‌انگیزی که باید بخوانیم

کتاب عروسک‌خانه

کتاب عروسک‌خانه

مشاهده این محصول در دیجی کالا

در این نمایش‌نامه كه ایبسن آن را در سال ۱۸۷۹ نوشته است ‹‹نورا›› زن جوان زنده‌دل و پر نشاطی است كه برای نجات شوهر خود ‹‹هلمر›› از یك بیماری سخت و خطرناك، و تحصیل مخارج مداوای او، پنهانی از شوهر، امضای پدر خود را برای گرفتن وامی جعل می‌كند. اگر پدرش ناگهان نمرده بود مسلما حاجت او را بر می‌آورد و پول مورد نیاز او را به او تسلیم می‌كرد. ‹‹كروگستاد›› وام‌دهنده، كارمند بانكی است كه مدیریت آن به عهده هلمر واگذار شده و هلمر با سابقه آشنایی به ذات خبیث كروگستاد در صدد اخراج او از بانك برآمده است.

نمایشنامه این‌گونه آغاز می‌شود که زنی جوان و زیبا با دست‌های پر از خرید شب کریسمس به خانه برمی‌گردد. او که شاد است و آواز‌خوان، با شیوه‌های خود شوهر را از اتاق کارش بیرون می‌کشد. این‌جا گپ و گفتگویی پیش می‌آید سرشار از خوش‌بینی به آینده و زندگی. زن ناز می‌فروشد و شوهر ناز می‌خرد. در این دم، همه چیز می‌درخشد و نوید می‌دهد، ولی زندگی آبستن رویدادهاست و به‌زودی چهره‌ی دیگری به خود می‌گیرد.

عروسک‌خانه درواقع، داستان زن خامی است که ناگهان چشم به چندوچون زناشویی و دروغی که زندگی‌اش را بر آن بنیاد نهاده باز می‌کند. می‌بیند شوهرش، پدر سه فرزندش، بیگانه‌ای بیش نیست که همواره با او چون بچه و دارایی خود رفتار کرده است. درمی‌یابد که خوشبختی‌اش دروغین بوده و خودش، نه آدمی آزاد و برابر، که عروسکی و خانه‌اش نه خانه، که عروسکخانه‌ای بوده است. این چشم‌گشایی، او را بر آن می‌دارد که همه چیز خود را رها کند و در جست‌و‌جوی حقیقت، خود و ارزش‌های خود، پا به دنیای واقعی بنهد. این‌گونه، او نخستین گام را به دنیای بیرون می‌گذارد ـ دنیایی سردتر و تنهاترِ، ولی هم‌زمان، روشن از کورسوی امید به چیزی بهتر.

بخوانید: ۴ کتابی که سریالهای موفقی از آنها ساخته شده است

کتاب بدطینتان

کتاب بدطینتان

مشاهده این محصول در دیجی کالا

کارین فوسوم را ملکه جنایت ادبیات نروژ می‌نامند. بر اساس زوج کارآگاهی کتاب‌های او کنراد سه یر و جیکوب اسکاره سریالی پر مخاطب درتلویزیون نروژ ساخته شده است. این دو از سال ۱۹۹۵ تاکنون در ۱۳ کتاب حضور داشته‌اند. تمام این داستان‌ها به زبان انگلیسی برگردانده شده و از آنها سریالی پرمخاطب در تلویزیون نروژ ساخته شده است. فوسوم برنده جوایز متعدد و معتبر ادبیات پلیسی شده. بد طینتان از جمله پر فروش‌ترین رمان‌های اوست.

این رمان بر اساس حادثه‌ای رقم می‌خورد که در پس چهره‌های قانون‌مدار و معمولی اتفاق می‌افتد. جایی که هیچ‌چیز جز وجدان درونی اصیل باعث نمی شود انسان دست از شرارت بردارد.

سه دوست نروژی به نام‌های اکسل، فیلیپ و جان برای گذراندن آخر هفته کنار دریاچه‌ای به اسم آب مرده می‌روند. آنها در کابینی ساکن می‌شوند. نیمه‌شب هوس قایقرانی به سرشان می‌زند و هر سه سوار بر قایقی در نور کم مهتاب راهی دریاچه می‌شوند اما بعد از قایقرانی تنها دو نفر آنها بازمی‌گردند چون جان که مدتی هم در بیمارستان روانی بستری بوده خودش را به دریاچه می‌اندازد. دو دوست دیگر، فیلیپ و اکسل تا صبح روز بعد هیچ اقدامی برای خبر دادن ماجرا به نیروهای امداد و نجات نمی‌کنند. کاراگاه سه‌یر بعد از پیدا شدن جنازه، مامور پیگیری ماجرا می‌شود و احساس می‌کند دو بازمانده چیزی را درباره این اتفاق از او مخفی می‌کنند. هفته‌ها بدون پیدا شدن سرنخی در این باره می‌گذرد تا این که در دریاچه‌ دیگری نزدیک به ماجرا، جسد پسربچه‌ای هم پیدا می‌شود.

بخوانید: برندگان جایزه پن – فاکنر از سال ۲۰۰۰ تا کنون

کتاب به عقب نگاه نکن

کتاب به عقب نگاه نکن

مشاهده این محصول در دیجی کالا

رمان به عقب نگاه نکن دوم کتابی از سری کتاب‌هایی است که شخصیت کنراد سه یر را به تصویر می‌کشد و اولین کتاب کارین فوسوم است که به انگلیسی ترجمه شده است. رمان به عقب نگاه نکن برنده جایزه کلید شیشه‌ای در سال ۱۹۹۷ شده است و همچنین در سال ۲۰۰۷ فیلمی از آن با عنوان The Girl by the Lake  ساخته شده است.

مرد سوتی آهنگین زد و غرق خوشحالی شد. پشت فرمان آن ماشین بزرگ، همراه با دختربچه‌ای عقب ماشین، احساس می‌کرد بر مسند قدرت نشسته. گم شدن دختر‌بچه‌ای شش‌ساله به پلیس گزارش می‌شود. کمی بعد، جسد دختر نوجوانی به نام آنیه هولاند را جایی خارج از روستا پیدا می‌کنند که برای همه‌ مردم محلی شناخته شده است. بازرس کُنراد سه‌یر درگیر پرونده‌ای سخت و پیچیده می‌شود.

در پای کوه کولن یک دهکده کوچک و بت‌پرست قرار دارد، جایی که همسایگان همدیگر را می‌شناسند و کودکان با خوشحالی در خیابان‌ها بازی می‌کنند. اما هنگامی که جسد یک دختر نوجوان در کنار دریاچه در کوهستان یافت می‌شود ، آرامش این شهر برای همیشه خرد می‌شود.

آنی قوی، باهوش و دوست‌داشتنی همه بود. چه اشتباهی پیش آمد؟ بازرس سه یر سخت سر و در عین حال ظریف، لایه‌ای از بی‌اعتمادی و دروغ‌های زیرنمای ظاهرا بی‌نقص شهر را کشف می‌کند. با تحسین منتقدین در سراسر اروپا، رمان‌های بازرس سیه یر کارین فوسوم به طرز ماهرانه‌ای پرداخته شده، روانشناختی قانع کننده‌ای دارند و خواننده را مجبور می‌کنند که آنها را بخوانند. آنها دنیایی را نشان می‌دهند که آشفته است و نیز به شکل ترسناکی آشنا.

بخوانید: ۷ رمان کلاسیک مناسب برای نوجوانان

کتاب مرد غیرقابل اعتماد

کتاب مرد غیرقابل اعتماد

مشاهده این محصول در دیجی کالا

کتاب مرد غیر قابل اعتماد آخرین رمان یوستین گردر، حکایت مردى است که عمیقاً احساس تنهایى دارد و براى رهایى از رنج تنهایى در پى آن است که با جمع درآمیزد و بدین وسیله از رنج خود بکاهد.

گردر در این رمان به یک تنهایی عمیق می‌پردازد. تنهایی‌ای که در جمع از میان نمی‌رود یک تنهایی وجودی و فلسفی که بیماری نیست بلکه متعلق به وجود انسان است، یک تنهایی اگزیستانس که با او زاده می‌شود و در او مداوم است. این تنهایی معطوف به فاصله و جدایی انسان با این جهان است. فاصله‌ای که باعث می‌شود انسان گاهی آن چنان خود را در این جهان غریب و بیگانه بیابد که هیچ چیز نتواند رنج و دلهره حاصل از این غربت را تسکین دهد..

یاکوپ تنها با مادرش زندگى مى‌کند و پدرش خانه به دوش است. نه برادرى دارد و نه خواهرى. هنگامى که جوان است پدر و مادرش را از دست مى‌دهد. او در زندگى زناشویى هم ناموفق است و مجبور به جدایى مى‌شود. این‌ها عللى مى‌شوند که تنهایى وجودى او سربرآورد. دوست صمیمى‌اش یک عروسک پارچه‌اى است که همواره با هم گفت و گو دارند. یاکوپ براى کاستن از رنج تنهایى دائماً به دنبال همدم است. زمانى با یک راننده تاکسى آشنا مى‌شود و به او دل مى‌بندد، اما راننده در عین حال که یاکوپ را دوست دارد، به مردى دیگر متعهد است و از این رو راهى به جز جدایى نمى‌ماند. زمانى دیگر دلبسته یلوا مى‌شود، اما این دلبستگى نیز به جایى نمى‌رسد. وقتى دیگر عضو گروه هیپى‌ها مى‌شود تا بتواند براى خود دوستانى دست و پا کرده و تنهایى خود را تسکین دهد، اما بعد از مدتى پى مى‌برد که این گروه عقاید افراطى خودشان را دارند و نمى‌تواند به آن‌ها دل ببندد. در ضمن این آشنایى‌ها، بزرگ‌ترین دغدغه یاکوپ شرکت در مراسم خاکسپارى افراد است. شرکت در این مراسم از آن روست که بودن در جمع را دوست دارد و فکر مى‌کند که بدین شیوه مى‌تواند براى خود ارتباطاتى فراهم آورد و به جمعى دل خوش دارد. اما با تمام این سرگردانى‌ها براى یافتن همدم، یاد مى‌گیرد که بایستى به خویش متکى باشد و دیگران را رها کند.

بخوانید: ۷ کتابی که کمک می‌کند دست رسانه‌ها را بخوانیم

کتاب وقتی ما مردگان سربرداریم

کتاب وقتی ما مردگان سربرداریم

مشاهده این محصول در دیجی کالا

در قرن نوزده فلسفه و مذهب در اروپای غربی دست خوش دگرگونی شگرفی شدند. اگر این دو پیش از این، به عنوان دو نیروی متفاوت، گاه در کنار هم یا در برابر هم بودند، اندیشمندانی چون هگل، شیلر، شلینگ، کارلایل، و راسکین از گل این دو «حس‌انگیزی» را بسرشتند و پدیدار‌شناسی روح/ذهن را آفریدند و سرنوشت جامع انسانی گذر از مراحل خود بیگانگی و رسیدن به وحدتی دربرگیرنده کثرت دانستند. ایبسن در استاد معمار، جان گابریل بورکمان، و این اثر پایانی‌اش وقتی ما مردگان سربرداریم به ترتیب با استخراج سنگ معدن، تاکید بر معماری، و مجسمه‌سازی به همین مراحل تلاش روح برای ورود به صورت (FROM) به عنوان مذهب و فلسفه نوین، که همان «حس‌انگیزی» باشد اشاره می‌کند.

وقتی ما مردگان سر برداریم به خوبی ثابت می‌کند که نمایشنامه‌های ایبسن، از ارکان جامعه تا این اثر پایانی، برنامه کامل «سیر زائر» او با هدف گسترش آگاهی تاریخی یک قوم است، برنامه‌ای که برای هر قومی متفاوت اما گریز ناپذیر است. وقتی ما مردگان سربرداریم دادخواست هنرمندی است که ربع قرن از زندگی‌اش را صرف رئالیسم و زندگی «میان مایگان» کرده بود و اینک از خودش، مردمش و تاریخ معاصرش می‌خواهد همه حساب پس بدهند.

دست‌کم دو نفر این نمایشنامه را کاری بزرگ تشخیص دادند. جرج برنارد شاو در نوشته‌ای می‌گوید: «این نمایشنامه نشان می‌دهد که در کیفیت کار ایبسن هیچ‌گونه خللی وارد نشده است. قلم سحر‌آمیز او در هیچ‌یک از آثارش توانمند‌تر از این اثر نیست. از حد معمول کوتاه‌تر است، فقط همین»؛ و جیمز جویس جوان در سال ۱۹۰۰ در مقاله‌ای در مجلۀ فورت‌نایتلی ریویو می‌نویسد: «در کل، وقتی ما مُردگان سر برداریم را می‌توان در زمرۀ بزرگ‌ترین کارهای نویسنده قرار داد، اگر در‌واقع خودِ این اثر، بزرگ‌ترین کار او نباشد.»

بخوانید: ۸ کتاب درباره ایران باستان و سنت‌های آن

کتاب به‌هوای دزدین اسب‌ها

کتاب به‌هوای دزدین اسب‌ها

مشاهده این محصول در دیجی کالا

رمان به هوای دزدیدن اسب‌ها روایت زندگی‌ مردی تنها در آستانه کهن‌سالی است. او در اعماق جنگل‌های نروژ به همراه یک سگ در کلبه‌ای چوبی زندگی می‌کند. مرد از این تنهایی و دوری از مردم شادکام است. اما حادثه‌ای کوچک در همسایگی او داستان را به عقب می‌برد؛ به کودکی قهرمان پترسون و روایت آنچه بر او گذشته تا به این زندگی رسیده است.

یک‌نیمه شب به دنبال نور چراغ‌قوه «تروند ساندر» کنجکاو می‌شود که از خانه بیرون برود. او در تاریکی شب با همسایه‌اش، آقای «لارس هوگ» روبه‌رو می‌شود که با دلهره و تشویش به دنبال سگش است. «تروند ساندر» در پی اتفاق‌های آن شب به پنجاه سال قبل سفر می‌کند و درگذشته سیر می‌کند. او یاد خاطرات و اتفاق‌های دوران کودکی‌اش می‌افتد. توصیف او از زندگی و کودکی‌اش سبب می‌شود رمان یک داستان خطی نداشته باشد و فصل‌به‌فصل اتفاق‌های کتاب از حال و گذشته در میان خرده روایت‌های جذاب توصیف بشوند.

در مقدمه مترجم بر این کتاب نوشته شده: پر پترسون متولد ژوئیه ۱۹۵۲ در اسلو و هم اکنون ساکن این شهر است. او قبل از آن که به صورت تمام وقت به نویسندگی روی آورد، به حرفه‌های گوناگونی از جمله کتابداری، فروشندگی کتاب، ترجمه و نقد ادبی مشغول بوده است. پترسون تا پیش از دریافت جایزه ایمپک دوبلین (۲۰۰۷) برای رمان پیش‌رو یعنی به هوای دزدیدن اسب‌ها نویسنده‌ای گمنام به حساب می‌آمد، اما پس از آن مورد توجه جامعه ادبی جهان قرار گرفت و تاکنون آثارش به بیش از ۵۰ زبان مختلف ترجمه شده‌اند و توانسته‌اند مخاطبان بسیاری را در سراسر جهان جذب کنند.

تیم کلاغه

پست‌های «تیم کلاغه» حاصل مشورت تیمی تیم نویسندگان کلاغه است. این پست‌ها با تکیه بر تحقیقات و مشاوره‌های متنوعی انتخاب نو نوشته می‌شوند و سعی بر این است که بهترین‌های بازار انتخاب و معرفی شوند.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا