۸ نمایشنامه برنده جایزه از نویسندگان معتبر

نمایشنامه و اساس ادبیات دراماتیک یکی از اصلیترین و پایهایترین حوزههای ادبی است که از عصر یونان باستان تا دوره شکپیر و سپس برتولت برشت و و آرتور مولر … ادامه داشت و همواره یکی از نقادانهترین ژانرهای نوشتاری بوده که فرصت اجرا روی صحنه بار عمومی هم به آن میدهد. اساسا نمایشنامهها و اجراهای آنهای یکی از اصیلترین کنشهای جمعی و اجتماعی هستند که میتوانند جدای از کارکرد سرگرمی، ابزار نقد قدرت هم باشند و برای همین هست که معمولا در زمانههای سرکوب و خفقان تئاتر بیشتر از هر هنر دیگری زیر تیغ سانسور و فشار قرار میگیرد. جوایز ادبی شاخههای ویژهای برای معرفی برگزیدههای ادبیات نمایشی دارد ولی کم نیستند جوایزی مثل جایزه Tony یا جایزه پولیتزر نمایشنامه، که برترین آثار در تئاتر را مدنظر دارند.
در این گزارش ما هشت نمایشنامه خواندنی که برگزیده و برنده جوایز ادبی شدهاند را به شما معرفی کردهایم تا لذت یک روایت درام را لمس کنید.
کتاب شهر ما
«شهر ما» نام نمایشنامهای سه پردهای از تورنتون وایلدر است که در سال۱۹۳۸چاپ و در همان سال برنده جایزه ادبی پولیتزر شد و برای اولین بار در تاریخ ۲۲ ژانویه ۱۹۳۸ در نمایشخانه مککارتر در پرینستون، نیوجرسی روی صحنه رفت. داستان شهر خیالی گراورز کرنرز و ساکنانش در فاصله ۱۹۰۱ تا ۱۹۱۳ از زبان راوی در طول این نمایشنامه بیان میشود؛ پرد اول «زندگی روزمره»، پرده دوم «عشق و ازدواج» و پرده سوم «مرگ و مردن» را روایت میکنند.
در بخشی از نمایشنامه میخوانیم: بنابراین ــ ای مردم هزار سال بعد ــ شما شاهد شیوهی زندگی ما ساکنان مناطق شمالی نیویورک در اوایل قرن بیستم هستین؛ این شیوهی زندگی ماست: شیوهی بزرگشدنمون و شیوهی ازدواجمون و شیوهی زندگیکردنمون و شیوهی مردنمون.
تورنتون وایلدر در ۳۰ آوریل ۱۸۹۷ در ایالت ویسکانسین در ایالات متحده ی آمریکا به دنیا آمد. پدرش روزنامه نگاری برجسته و دیپلماتی خوش نام بود که در زمان تولد او، سردبیری روزنامه ای را بر عهده داشت. وایلدر ۹ ساله بود که پدرش به سرکنسولی سفارت آمریکا در هنگ کنگ منصوب شد و همگی به این کشور نقل مکان کردند اما تنها ۶ ماه بعد به همراه مادر، خواهر و برادرانش به آمریکا مراجعت کردند و پدر در هنگ کنگ ماندگار شد تا ۵ سال بعد که همگی در شانگهای چین دوباره به هم ملحق شدند.
بخوانید: ۷ کتابی که به شما میگوید قدرت چیست و چه راهکاری در مقابلش داریم
کتاب شبی بیرون از خانه
در بخشی از نمایشنامه آمده است: تشخیص بین این كه چه چیز واقعی و چه چیز غیر واقعی است سخت نیست، همینطور بین چیزی كه درست است و چیزی كه غلط است. لازم نیست چیزی كاملا درست باشد یا غلط، میتواند هم درست باشد هم غلط. اعتقاد دارم كه این تاكیدها هنوز هم در كشف واقعیت از طریق هنر، كاربرد دارد. بنابراین به عنوان یك نویسنده از این تاكیدها حمایت میكنم ولی به عنوان یك شهروند باید بپرسم: درست چیست؟ غلط چیست؟
هارولد پینتر، زاده ی ۱۰ اکتبر ۱۹۳۰ و درگذشته ۲۴ دسامبر ۲۰۰۸، نمایشنامهنویس، فیلمنامه نویس، کارگردان و بازیگر انگلیسی بود. پینتر در محله هکنی در شرق لندن به دنیا آمد و بزرگ شد. او دوران مدرسه را در همین محله گذراند و در رشتههای دوی سرعت و کریکت فعالیت میکرد. پینتر در همان دوران، در نمایشهای مدرسه بازیگری میکرد و شعر مینوشت. سپس به آکادمی سلطنتی هنرهای دراماتیک رفت اما دوره تحصیلی اش را کامل نکرد. بعد از آن، پینتر به آموزشگاه مرکزی تئاتر رفت و در تئاترهای رپرتوار در ایرلند و انگلستان روی صحنه رفت.
بخوانید: ۷ کتاب برنده جایزه حلقه منتقدین آمریکا
کتاب اسلو
کتاب حاضر، بازنمایی گروهی از مردان و زنان متفاوت و باهوشی است که تحت شرایطی به شدت مملو از استرس گرد هم میآیند تا چیزی به دست بیاورند که پیش از آن هرگز به دست نیامده بود؛ یعنی چارچوبی برای توافقی میان اسرائیلیها و فلسطینیها.
بخشی از داستان اینگونه روایت میشود: جناب، در کشور من، ما شما رو به چشم ملتی وحشی میبینیم که ارتش اون برای سرگرمی به بچههای ما تیراندازی میکنه. مردم شما – که به خاطر ایمان شون آزار و اذیت میشدن و در جریان پوگرومها به قتل میرسیدن به فلسطین پناه آوردن. جایی که با آغوش باز پذیرفته شدید و اجازه پیدا کردید عبادت کنید و به زندگی خودتون برسید و قویتر بشید. و وقتی بهاندازهی کافی قوی شدید، خونههای ما رو آتیش زدید، یکمیلیون نفر رو از فلسطین بیرون کردید و تا همین امروز ادعا دارید که هیچوقت چیزی به اسم فلسطین وجود نداشته. پس میفهمید که چرا ما به شما بهعنوان طرف ایده آل صلح، اعتماد نداریم.
جی تی راجرز یک نمایشنامهنویس آمریکایی با برنده چندین جایزه، بینالمللی است که در نیویورک زندگی میکند. راجرز چندین نمایشنامه از جمله اسلو، خون و هدایا، فیلم The Overwhelming، سفید پوستان و ماداگاسکار را نگاشته است. در سال ۲۰۱۷، کتاب اسلو راجرز برنده جایزه تونی بهترین نمایشنامه، جایزه درام دسک برای نمایشنامههای برجسته، جایزه اوبی بهترین اثر جدید تئاتر آمریکایی، جایزه لوسیل لورتل برای بهترین نمایشنامه، جایزه Outer Critics Circle برای نمایشنامه های برتر New Broadway، و جایزه لیگ درام شد.
بخوانید: ۸ رمانی که از جنگ میگویند / جنگها لابهلای رمانها و داستانها
کتاب حرف گلهای رز بود
بخشی از نمایشنامه اینگونه است: فکر کنم به خاطر جاذبه اش بود…یه آدم کمال گرا. درکل خیلی شبیه پدرم نبود. مجذوبش شده بودم و می ترسیدم. همیشه یه کم ازش ترس داشتم. اون مرد جوون خیلی اهل خوش گذرونی و گشت و گذار بود. بیست و چهار سالم بود که باهاش آشنا شدم. زمان زیادی با هم خوش گذروندیم. تو اون روزای وانفسا حسابی پول در می آورد و اشتهاش سیری ناپذیر بود. ما خیلی خانواده ی پولداری نبودیم. اما به بیچارگی بقیه هم نبودیم. می دونی چی می گم. هیچ وقت به کسی بدهکار نبودیم، غذای خوب، لباس های خوب، بلیت اپرا. اما بازم خیلی پولدار نبودیم. پدرم وقتی از هتل به خونه برمی گشت یه عالمه داستان واسه تعریف کردن داست. این رویاش بود…
فرانک دانیل گیلروی (۱۳ اکتبر ۱۹۲۵ – ۱۲ سپتامبر ۲۰۱۵) نمایشنامه نویس، فیلمنامه نویس و تهیه کننده و کارگردان فیلم آمریکایی بود. او جایزه تونی بهترین بازی و جایزه پولیتزر برای درام را برای نمایشنامه خود با عنوان The Subject Was Roses در سال ۱۹۶۵ دریافت کرد.گیلروی در ۱۳ اکتبر ۱۹۲۵ در نیویورک سیتی، فرزند بتینا (نا واستی) و فرانک ب. گیلروی، کارگزار قهوه متولد شد. پدر وی ایرلندی آمریکایی و مادرش تبار ایتالیایی و آلمانی بود. گیلروی در بیشتر دوران کودکی در برانکس زندگی کرد.
بخوانید: ۶ کتاب برای شناخت از چیستی فراماسونری
کتاب قرمز
جان لوگان در سال ۱۹۶۱ در سن دیهگو کالیفرنیا متولد شد. کار خود را با نمایشنامهنویسی آغاز کرد و سپس به نوشتن فیلمنامه روی آورد. با نمایشنامه قرمز که در سال ۲۰۰۹ در لندن و ۲۰۱۰ در برادوی اجرا شد جایزه تونی را از آن خود کرد. از دیگر آثار او میتوان فیلمنامههای سوینی تاد، آخرین امپراطور، گلادیاتور، کوریولانوس، هوانورد و… را نام برد. «تو زندگی فقط از یه چیز میترسم دوست من… یه روز سیاهی سرخی رو میبلعه.»
روتکو یکی از شخصیتهای نمایشنامه در جای از قصه میگوید: شاید اینها حرفهای یک دایناسور باشه. شاید من دایناسوری باشم که دارم اکسیژن شما پستاندارهای کوچولوی زیرک رو که لای بوتهها منتظر بهدست گرفتن اوضاع هستین میبلعم. شاید دارم با زبانی از یاد رفته و ناشناخته برای نسل شما حرف میزنم. اما نسلی که خواستار جدّیت و معنا نیست، لیاقت راه رفتن در سایه پیشینیان رو نداره؛ یعنی همون کسانی که مبارزه کردن و پیروز شدن، کسانی که شور و اشتیاق داشتن؛ یعنی رامبراند، یعنی تِرنر، یعنی میکلآنژ و ماتیس … یعنی مسلما روتکو.
بخوانید: ۷ رمان مشهور از ادبیات شرق دور
کتاب آن فصل قهرمانی
در بریدهای از نمایشنامه میخوانیم: ده ثانیه باقی مونده. دبیرستان فیلمور بعد از نمایش افتضاحی که تو نیمه اول از خودش نشون داد، با یه مبارزه جانانه خودش رو به یه قدمی حریف رسونده. اونها فقط یه امتیاز پایین هستن، هفتاد و یک به هفتاد. فقط ده ثانیه تا پایان وقت بازی باقی مونده و دبیرستان فیلمور شروعکننده بازی خواهد بود. جورج سیکوفسکی توپ رو به یکی از این دو نفر، تام دیلی یا مارتین ردز خواهد سپرد. ده ثانیه. تنها یک پرتاب دیگه تا پایان مسابقه فینال بسکتبال دبیرستانهای ایالت پنسیلوانیا باقی مونده. ادامه بازی. سیکوفسکی توپ رو به نام دیلی میده، تام دیلی در نیمه زمین خودی ، حالا یه پاس به جیمز دیلی در گوشه زمین، جیمز دیلی به اون سمت زمین برای رومانو، پنج ثانیه! رومانو به جیمز دیلی، جیمز دیلی به ردز روی خط فول، دو ثانیه! دز یه پرتاب! آره، آره! دبیرستان فیلمور برنده مسابقه می شه؟
جیسون میلر هنرپیشه و نمایش نامه نویس اهل ایالات متحده آمریکا بود که با این نمایشنامه برنده جایزه پولیتزر نمایشی در سال ۱۹۷۳و برنده جایزه ی نمایشنامه حلقه منتقدین نیویورک سال ۱۹۷۲و برنده جایزه Tony سال ۱۹۷۳ شد.
بخوانید: ۷ رمان و قصه خواندنی از ادبیات اروپای شرقی
کتاب گمشده در یانکرز
گمشده در یانکرز بی تردید از مهمترین آثار سایمون است، چراکه هم جایزه ی پولیتزر سال ۱۹۹۱ را برایش به ارمغان آورده است و هم اقتباس سینمایی آن در سال ۱۹۹۳ با همین نام و به کارگردانی مارتا کولیج یکی از بهترین اقتباس های سینمایی از نمایش های سایمون بود و نیز ایرنه ورث (باز یگر نقش مادربزرگ) را نامزد دریافت جایزه ی انجمن منتقدان فیلم شیکاگو برای بهتر ین باز یگر مکمل زن کرد.
در نمایشنامه گمشده در یانکرز، با دو نوجوان مواجهایم که قرار است به علت سفرِ کاریِ پدرشان (ادی)، مدتی را در محله یانکرزِ نیویورک با مادربزرگ بیعاطفه و عمه کودکصفت و شیرینعقل خود سپری کنند. ورود لویی (عموی بچهها) که یک خلافکار فراری است، اتفاقاتی را در این خانواده از هم پاشیده رقم میزند و بچه ها تا هنگام بازگشت پدرشان، با واقعیتهای مختلف زندگی روبهرو میشوند…
نمایشنامه «گمشده در یانکرز» برنده جایزه پولیتزر در سال ۱۹۹۳ است. از این نمایشنامه در سال ۱۹۹۶ هم فیلمی به کارگردانی «مارتا کولیج» ساخته شده که بهترین اقتباسهای سینمایی از نمایشهای سایمون بودو نیز ایرونه ورث (بازیگر نقش مادر بزرگ) را نامزد دریافت جایزه انجمن منتقدان فیلم شیکاگو برای بهترین بازیگر مکمل زن کرد.
نیل ماروین سایمون (انگلیسی: Neil Marvin Simon زادهٔ ۴ ژوئیه ۱۹۲۷ – درگذشتهٔ ۲۶ اوت ۲۰۱۸) نمایشنامهنویس و فیلمنامهنویس آمریکایی بود. او یکی از سرشناسترین نمایشنامهنویسان جهان و نیز تاریخ برادوی بود. با وجود شهرت سایمون بهعنوان کمدینویس، در برخی از نمایشنامههایش، بهویژه «سهگانه اوژن» و «پسران آفتاب» به تجارب آمریکاییان یهودیتبار در قرن بیستم نیز پرداختهاست. سایمون در سال ۱۹۹۱، جایزه پولیتزر را برای یک نمایشنامه از آن خود کرد.
بخوانید: ۷ رمان انتخابی نشریه لوموند
کتاب کلایبورن پارک
سال۱۹۵۸:لوراین هانسبری نمایشنامهای مینویسد بهنام کشمشی در آفتاب؛ نمایشنامهای که خیلی زود او را از بهعنوان یکی از نویسندگان مهم نسل خودش مطرح میکند.نمایشنامهای دربارهی خانوادهای سیاهپوست که با پول بیمهی پدر ازدسترفتهشان قرار است خانهای در شمارهی۴۰۶خیابان کلایبورنبخرند.محلهای کاملا سفیدپوستنشین در شهر شیکاگو.نمایشنامهدر زمان خودش با استقبال فراوانی مواجه میشود و تا امروز هم جزو یکی از نمایشنامهی مهم اجتماعی امریکا بهشمار میرود.هانسبری سیوپنجساله در سال۱۹۶۵فوت میکند…
سال۲۰۱۰:بروس نوریس نوشتن نمایشنامهای را شروع میکند بهنام کلایبورنپارک؛ ایده بهظاهر ساده اما هیجانانگیز است:آن روزی که خبر خرید خانهای توسط سیاهپوستان نمایشنامهی کشمکشی در آفتاب رسید در خود خانهی۴۰۶خیابان کلایبورن چه خبر بود؟ آدمهای آنجا داشتند چهکار میکردند؟ چطوری حاضر شده بودند در محلهای سفیدپوستنشین پای سیاهان را باز کنند؟ این میشود پردهی اول نمایش و در پردهی دوم ما را در طول زمان پیش میبرد،از سپتامبر۱۹۵۹تا سپتامبر۲۰۰۹:پنجاه سال بعد.چه اتفاقی برای محلهی کلایبورنپارک که روزی سفیدپوستنشین بود، افتاده؟
کلایبورن پارک یک نمایشنامه خوش ساخت نوشته بروس نوریس است که تعصب نژادی را زمانی که یک زوج سفیدپوست خانه خود را به یک خانواده سیاه پوست میفروشند به تصویر میکشد. این نمایشنامه برنده جایزه پولیتزر نمایشنامهنویسی سال۲۰۱۱، برنده جایزه لارنس الیویر بهترین نمایشنامه جدید سال۲۰۱۱، برنده جایزه تونی بهترین نمایشنامه سال۲۰۱۲ و نامزد جوایز حلقه منتقدان لندن و اونینگ استاندارد سال۲۰۱۰ شده است.











