۹ رمان داستایفسکی به ترتیب سال انتشار
چطور کتابهای فیودور داستایفسکی را به ترتیب سال انتشار بخوانیم؟
اگه دوست داشتید بدونید که رمانهای فیودور داستایفسکی به ترتیب تاریخ انتشار کدامها هستن، ما اینجا در این پست معروفترین آثار داستایفسکی را به ترتیب سال انتشارشان معرفی میکنیم. بهترین ترجمهی اثر اثر رو میتونید در عکسی که برای کتاب انتخاب شده پیدا کنید.
قیمت این کتاب در سایت ایرانکتاب
بیچارگان(۱۸۴۶) اولین رمان داستایوفسکی است که داستان رابطه غم انگیز بین دو آشنا فقیر، ماکار دوشکین و واروارا دوبروسلووا را روایت می کند. آنها مجموعه ای از نامه های صمیمانه را رد و بدل می کنند که در آن به مبارزات روزمره خود برای زندگی در فقر در سن پترزبورگ می پردازند. دوشکین به عنوان منشی کم رتبه کار می کند و در خفا دوبروسلووا را از دور تحسین می کند. دوبروسلووا یک خیاط است که از بار سنگین یک پدر الکلی و اقوام بی توجه رنج می برد. نامه های آنها انزوا و تنهایی آنها و جزئیات کارهای سخت زندگی دشوارشان را آشکار می کند، زیرا آنها از طریق دوستی خود به دنبال امید هستند و در لحظات کوچک به دنبال زیبایی می گردند. با این حال، عاشقانه نامه نگاری آنها توسط تفاوت های طبقاتی خفه می شود و هرگز به نتیجه نمی رسد.
قیمت این کتاب در سایت ایرانکتاب
همزاد (۱۸۴۶) – این رمان کوتاه به شکاف و فروپاشی روانی یاکوف پتروویچ گولیادکین، کارمند پارانوئیدی می پردازد که با همزاد دقیقا مشابه خود روبرو می شود. داستان با گولیادکین آغاز می شود که به طور فزاینده ای از بدخواهی دیگران در اطراف خود آشفته است. وضعیت ذهنی او زمانی که با همزاد خود ملاقات می کند، می شکند، همزادی که دقیقاً شبیه اوست، اما دارای شخصیتی برونگرا و پرخاشگر است که با خجالتی بودن گولیادکین در تضاد است. همزاد زندگی گولیادکین را به دست می گیرد، با همکارانش دوست می شود و سعی می کند زنی را که گولیادکین به او علاقه دارد اغوا کند. داستان از طریق هذیانات پارانوئیدی و روایتی غیرقابل اعتماد و تب دار، که در آن گولیادکین تلاش می کند تا کنترل خود را بر هویت خود حفظ کند و به جنون فرو رود، سقوط گولیادکین را به جنون به تصویر می کشد.
نیه توچکا (۱۸۴۹) – این رمان نیمه کاره داستان نتوچکا، یک کودک نامشروع و یتیم را روایت می کند که توسط یک نامادری آزاردهنده و خودشیفته بزرگ شده است. نتوچکا که مورد غفلت و بی محبتی قرار گرفته است، در فقر و در حاشیه جامعه بزرگ می شود. او در استعدادهای هنری خود به عنوان خواننده و پیانیست پناه می یابد و رویای حرفه ای در صحنه را دارد. پس از برخورد تصادفی با یک شاهزاده، او روسیه را ترک می کند تا برای تحصیل موسیقی به آلمان برود، جایی که عاشق می شود. با این حال، شاهزاده به زودی او را ترک می کند، که منجر به فروپاشی عاطفی او می شود. این رمان تلاش های نتوچکا را برای فراتر رفتن از شرایط غم انگیز خود از طریق هنر و موسیقی به تصویر می کشد و وضعیت زنان فقیر و رها شده در روسیه قرن نوزدهم را بررسی می کند.
خانه خانه اموات (۱۸۶۲) – این رمان با الهام از تجربیات خود داستایوفسکی به عنوان زندانی در سیبری، تصویری واضح از زندگی محکومان در یک اردوگاه زندان روسی را ارائه می دهد. راوی به شرح وحشیگری نگهبانان، خشونت محکومان و لحظات اندک رفاقت، همدلی و حتی براندازی در میان زندانیان می پردازد. داستایوفسکی با شرح جرم ها و داستان های شخصی آنها، زندانیان را انسانی می کند و همدردی خود را با این طردشدگان بی آبرو که توسط جامعه رها شده اند ابراز می کند. این رمان نگاهی صمیمی و روانشناختی به وحشت های روزانه نظام زندان تزار و رنج زندانیان فراموش شده آن می اندازد.
یادداشتهای زیرزمینی (۱۸۶۴) – این اثر تاثیرگذار ضد قهرمان مرد زیرزمینی را معرفی می کند، یک کارمند دولتی منزوی و میسانتروپ که در سن پترزبورگ زندگی می کند. این رمان به دو بخش تقسیم می شود، که با جدال طلبانه اعترافگونه مرد زیرزمینی علیه خودخواهی عقلانی و آرمانگرایی آغاز میشود و ایدههای پیشرفت علمی یا سیاست رادیکال برای بهبود طبیعت انسانی را رد میکند. نیمه دوم اعمال مخرب او را در طول ۲۰ سال از روی عمد و به دلیل کینه توزی نسبت به جامعه و ناامنی ها و نفرت به نفس فلج کننده خود به تصویر می کشد. داستایوفسکی از صدای بدبین و متناقض مرد زیرزمینی برای کاوش در ایده های فلسفی پیچیده در مورد اراده آزاد، جبر، بیگانگی و غیرعقلانی بودن انسان استفاده می کند.
جنایت و مکافات (۱۸۶۶) – این رمان روانشناختی راسکولنیکوف را دنبال میکند، دانشجویی سابق که نظریهای را تدوین میکند که بر اساس آن مردان برجسته حق ارتکاب جرم را دارند اگر اهداف نهایی آنها نجیبانه باشد. او تصمیم می گیرد با به قتل رساندن یک رباخوار حریص نظریه خود را آزمایش کند، اما پس از آن دچار سردرگمی و عذاب وجدان می شود. محقق باهوش پورفیری پتروویچ به راسکولنیکوف مظنون است و او را درگیر یک بازی موش و گربه می کند، در حالی که قهرمان داستان با وجدان خود مبارزه می کند. در همین حال، راسکولنیکوف با عشق سونیا، روسپی بافضیلت، به رستگاری اخلاقی الهام می گیرد. داستایوفسکی در این کاوش پیچیده آزادی، عقلانی سازی و وجدان انسانی، به درد و رنج اخلاقی، ذهنی و عاطفی راسکولنیکوف باهوش اما بی پول می پردازد.\
ابله (۱۸۶۸) – این رمان شاهزاده میشکین، یک فرد صافی قلب و مبتلا به صرع را دنبال می کند که پس از سال ها مداوا در خارج از کشور به روسیه بازمی گردد. او در جامعه فاسد بالای سن پترزبورگ قرار می گیرد، بی گناهی، فروتنی و دلسوزی او با پستی و بی رحمی اطرافش در تضاد است. او شیفته زیبایی پریشان ناستازیا فیلیپوونا می شود و می خواهد او را نجات دهد، اما توجه او همچنین خشم روگوژین پرخاشگر را که او نیز عاشق ناستازیا است، برمی انگیزد. سادگی میشکین او را از نظر اجتماعی ناتوان می کند، اما خرد معنوی او نیز بر اطرافیانش تأثیر مثبت می گذارد. این رمان میشکین را به عنوان یک مرد کاملاً زیبا و نمونه اولیه مسیحی معرفی می کند که ایمان و آرمان گرایی را با بدبینی غالب جامعه روسیه در تضاد قرار می دهد.
جن زدگان (۱۸۷۲) – این رمان سیاسی که بر اساس یک رویداد واقعی نوشته شده، بر روی یک سلول کوچک انقلابی در یک شهر استانی روسیه تمرکز می کند. نیکولای استاوروگین آنارشیست کاریزماتیک در مرکز گروه قرار دارد، به همراه پیوتر ورخونسکی جوان که به دنبال دستکاری دیگران از طریق ایدئولوژی است و برای ایجاد هرج و مرج مرتکب قتل های سیاسی می شود. “شیاطین” آنها در شهر نفوذ می کنند و انحطاط اخلاقی را برای تسهیل شورش خود از طریق هر وسیله ای برانگیخته می کنند. استپان تروفیموویچ آرمان گرا در طرح های آنها گرفتار شده است، همانطور که پسرش نیز گرفتار شده است. داستایوفسکی از این به تصویر کشیدن پوچ گرایی و بی اخلاقی سیاسی برای نقد ایدئولوژی های سوسیالیستی در حال رشد در اواخر قرن نوزدهم روسیه استفاده می کند.
برادران کارامازوف (۱۸۸۰) – آخرین رمان داستایوفسکی بر روی خانواده ناکارآمد کارامازوف تمرکز می کند که ریاست آن را فئودور پاولوویچ زمین دار فاسد و پسرانش دیمیتری، ایوان و آلیوشا بر عهده دارند. هنگامی که فئودور به قتل می رسد، شواهد غیرمستقیم دیمیتری را به عنوان قاتل معرفی می کند، در حالی که ایوان خداناباور با احساس گناه به دلیل تأثیر بر جرم دست و پنجه نرم می کند. آلیوشا، لنگرگاه اخلاقی، سعی می کند برادرانش را راهنمایی کند. داستایوفسکی به عنوان داستانی از بلوغ معنوی، اراده آزاد، ایمان، عدالت و رستگاری را از طریق روابط برادران بررسی می کند. این رمان به خاطر تأمل بر رنج و اخلاق انسانی در فصل “شورش” و داستان افسانهای بازرس بزرگ مشهور است.