۷ کتاب پر فروش شعر در بازار کتاب
ممکن است خیلیهامان بخاطر پیچیده بودن مفاهیم شعرها و پیامهای نهفتهشان خیلی اوقات به سراغشان نرویم، اما خوب است به یاد داشته باشیم که در واقع مهم پیام دریافتی خود ما از آن چیزی است که داریم میخوانیم، ضمن آنکه همین دریافت پیام و رمزگشایی مفاهیم یک تجربهی لذت بخش و جالب است. با خواندن یک شعر کوتاه در میانه یک روز شلوغ و خستهکننده میتوانید برای چند دقیقه هم که شده به دنیای دیگری بروید و استراحتی به ذهن و روحتان بدهید. ضمن اینکه کتابهای شعر یکی از بهترین هدیهها به کسانی هستند که دوستشان دارید. در این مطلب تعدادی از کتابهای شعر پرفروش را معرفی کردهایم.
کتاب راوی سوم اثر اهورا گودرزی
مجموعه شعر «راوی سوم» سرودهی «اهورا گودرزی» است. این مجموعه ۲۹ شعر کوتاه و بلند را دربردارد که در فاصلهی سالهای ۸۶ تا ۸۹ سروده شده است. گودرزی دربارهی مجموعهی راوی سوم گفته است: «در سالهای اخیر، فرمهای مختلفی را در شعر آزمودهام و این کتاب شاید از لحاظ تنوع فرمی و زبانی قابل توجه باشد. گمان خودم بر این است که تجربههای متأخرم در زبان و فرم به یکدستی بیشتری رسیده است؛ اما تنوع موجود در این کتاب برای خودم جذاب است و قصد گریز از آن را نداشتم. از همین جهت است که خوانندهی کتاب، هم با شعرهای بسیار کوتاه چندسطری مواجه میشود، هم با شعرهای بلند چندصفحهیی.»
از این مجموعه میخوانیم: «من میخندم/ پس تو خوشحالی/ مثل این پرچم/ که وقتی موج برمیدارد/ یعنی باد دارد میرقصد»، «راستی/ هیچ چیزی/ هیچ چیز/ آن قدرها که به نظر میرسد/ بزرگ نیست/ یکی از چشمهایت را ببند/ تا ماه بین دو انگشتت/ جا شود»
بخوانید: ۱۰ رمان تاریخی محبوب در بین عاشقان ادبیات
کتاب آینه در آینه اثر هوشنگ ابتهاج
مجموعه شعر «آینه در آینه» گزیدهای از اشعار هوشنگ ابتهاج شاعر بلندپایهی معاصر به انتخاب دکتر محمدرضا شفیعی کدکنی را دربردارد. استاد کدکنی دربارهی انتخاب اشعار این مجموعه میگوید: «از دیرباز با شعر سایه انس و الفت داشتهام و نمیدانم چگونه شکر این نعمت را باید گزارد که حشر و نشر بسیار نزدیک با او نیز یکی از خجستگیهای زندگی من در این سالها بوده است. همین دوستی نزدیک مرا گستاخ کرد که یک شب در بهار ۱۳۶۹ در شهر کلن در کشور آلمان، در حضور او، گاه از حافظه و زمانی با مراجعه به مجموعههای شعری او، این انتخاب را روی چند برگ کاغذ انجام دادم و او با بزرگواری، ولی بی هیچ اعمال سلیقهای، پذیرفت که عینا چاپ شود و این است حاصل آن گزینش یکشبه و حداقل سیوپنج ساله.»
شعر «پرنده میداند» از این مجموعه را میخوانیم: «خیال دلکش پرواز در طراوت ابر/ به خواب میماند/ پرنده در قفس خویش/ خواب میبیند/ پرنده در قفس خویش/ به رنگ و روغن تصویر باغ مینگرد/ پرنده میداند/ که باد بینفس است/ و باغ تصویری است/ پرنده در قفس خویش/ خواب میبیند»
بخوانید: ۱۰ کتاب برنده جایزه پولیتزر که به زبان فارسی ترجمه شدهاند
کتاب سه دفتر اثر فریدون مشیری
کتاب «سه دفتر» شامل سه مجموعه شعر «ابر و کوچه»، «گناه دریا» و «بهار را باور کن» سرودهی «فریدون مشیری» است. خود او دربارهی این مجموعه میگوید: «چهارپارههایی بود که گاهی سه مصرع مساوی با یک قطعه کوتاه داشت، و هم وزن داشت، هم قافیه و هم معنا، آن زمان چندین نفر از جمله نادر نادرپور، هوشنگ ابتهاج (سایه)، سیاوش کسرایی، مهدی اخوان ثالث و محمد زهری بودند که به همین سبک شعر میگفتند و همه شاعران نامدار شدند، زیرا به شعر گذشته بیاعتنا نبودند. اخوان ثالث، نادرپور و من به شعر قدیم احاطه کامل داشتیم، یعنی آثار سعدی و حافظ و فردوسی را خوانده بودیم، در مورد آنها بحث میکردیم و بر آن تکیه میکردیم.»
شعری از کتاب حاضر: «دلم میخواست: دنیا خانه مهر و محبت بود/ دلم میخواست: مردم، در همه احوال با هم آشتی بودند./ طمع در مال یکدیگر نمیکردند/ کمر بر قتل یکدیگر نمیبستند./ مراد خویش را در نامرادیهای یکدیگر نمیجستند،/ ازین خون ریختنها، فتنهها، پرهیز میکردند،/ چو کفتاران خونآشام، کمتر چنگ و دندان تیز میکردند!»
بخوانید: ۹ رمان در ژانر وحشت برای نوجوانان
کتاب گزیده اشعار حسین منزوی
کتاب «گزیده اشعار حسین منزوی» مجموعهای از غزلهای شاعر نامآشنای معاصر حسین منزوی را دربردارد. در بخشی از مقدمهی کتاب آمده است: «منزوی چندان در قید و بند حفظ ظاهر نبود، وقتی محمدعلی بهمنی دوست شاعرش زبان به نصیحت دوستانهای میگشاید شاید او اندکی متنبه شده و به راه آید، به وی پاسخی رندانه میدهد: “در نیم قرن دیگر، حتی زودتر، هیچکس نمیپرسد منزوی یا بهمنی چگونه زندگی میکرد، سیر بود یا گرسنه، تنها به شعر ما نگاه میکنند.”
غزلی از این کتاب: «خیال خام پلنگ من به سوی ماه جهیدن بود/ و مـاه را ز بلندایش به روی خاک کشیدن بود/ پلنگ من دل مغرورم پرید و پنجه به خالی زد/ که عشق ماه بلند من ورای دست رسیدن بود/ گل شکفته! خداحافظ، اگرچه لحظــه دیـــدارت/ شروع وسوسهای در من، به نام دیدن و چیدن بود/ من و تو آن دو خطیـم آری، موازیــان به ناچاری/ که هردو باورمان ز آغـاز، به یکدگــر نرسیدن بود/ اگرچه هیچ گل مرده، دوباره زنده نشد اما/ بهار در گل شیپـوری، مدام گرم دمیدن بود/ شراب خواستم و عمرم، شرنگ ریخت به کام من/ فریبکــار دغلپیشه، بهانهاش نشنیـدن بود/ چه سرنوشـت غمانگیزی، که کرم کوچک ابریشم/ تمام عمر قفس میبافت، ولی به فکر پریدن بود»
بخوانید: ۸ مجموعه کتاب طنز برای کودکان و نوجوانان
کتاب اسکارلت دهه شصت اثر سجاد افشاریان
کتاب «اسکارلت دههی شصت» مجموعه شعری از سجاد افشاریان نمایش نامهنویس، بازیگر، کارگردان تئاتر، نویسنده، شاعر و بازیگر تلویزیون و طنزپرداز ایرانی است. ازین اثر پرفورمنسی هم اجرا شده است که با استقبال تماشاگران روبه رو شد. در قسمتی از کتاب میخوانیم: «فقط میخواهم معجزهام/ شادی چشمهات باشد /من پیامبر لبخندم /خدا کند که با خدا به نتیجه برسیم.»
بخوانید: معروفترین رمانهای علمی تخیلی در دنیا
کتاب اکنون اثر فاضل نظری انتشارات سوره مهر
«اکنون» به عنوان ششمین دفتر شعری فاضل نظری، شامل ۴۰ غزل با مضامین عاشقانه و عارفانه است که در آستانه ۴۰ سالگی شاعر آن منتشر شده است و حال و هوایی شبیه به اشعار مجموعههای «گریههای امپراطور» و «ضد» از او دارد.
یکی از غزل های این دفتر شعر: «مرا تو راحت جانی و من تو را نگران/ گناه کیست که من با توام تو با دگران/ اگر بهشت بهایش تو را نداشتن است/ جهنم است بهشتی که نیستی تو در آن/ به جستو جوی تو در چشم خلق خیره شدم/ غریبهاند برایم تمام رهگذران/ نهان چگونه نگه دارمت ز چشم رقیب/ چقدر راهزن اینجاست بین همسفران/ عجب ز عشق که هر کس روایتی دارد/ از این گذازهی آتشفشان در فوران/ خموش باش که با دیگران نمیگویند/ رموز تجربه وحی را پیامبران.»
بخوانید: ۸ کتاب برای آشنایی و شروع به خواندن فلسفه
کتاب لحظه ها و همیشه اثر احمد شاملو
کمتر کسی است که احمد شاملو و عاشقانههای او را نشناسد. بسیاری بعد از نیما یوشیج او را موثرترین فرد در شعر معاصر ایران میدانند. از شعرهای این مجموعه میتوان انگیزههای خاموشی، کوهها، رهگذران، شبانه و وصل را نام برد.
شعر رهگذران را با هم میخوانیم: «سر در زیر از شاهراه متروک پیش میآمدند/ و تپههای گُلپوش بهاری/ در نظرگاه ایشان انتظاری بیهوده میبرد./ بهکندی از برابر من/ گذشتند بیآنکه به من درنگرند/ و من ایشان را بازشناختم/ چرا که از جانب پدرانشان پیغامی با من بود./ در رهگذر شرابآلوده دعایی میخواندند/ و در مهتابیهای پرخاطره/ چشمان پرخندهی دختران/ یک دم بهنظاره،/ از بسترهای آشفته به جانب ایشان میگرایید/ و دیدم که امید به درگاه ناباور بسته بودند/ و از پس ایشان/ جادهی خالی/ خسته بود./میدانستم که دیگرباره از این راه/ باز/ نمیآیند./ میدانستم که دیگرباره از این راه بازنمیآیند، چرا که منزلگَه مقصود ایشان سرابی لغزنده بود./ میدانستم./ با ایشان گفتم که:/ “ــ هم دراین جای خواهم ایستاد/ و چندان که فرزندان شما بگذرند/ پیغام شما خواهم گزاشت.»