۸ رمان فمینیستی که باید بخوانیم

همه ما کم یا زیاد با فمینیسم و مفاهیم ابتدایی آن آشنا هستیم. مفاهیمی مثل حقوق برابر اجتماعی، سیاسی و اقتصادی برای مردان و زنان. کم نیستند داستانها و رمانهایی که نه بهصورت مستقیم بلکه با نوع روایتی که برمیگزینند از این دغدغهها میگویند. داستانهایی که اغلب از زبان زنان نوشته میشوند و در ژانری داستانی از نابرابری های حقوقی موجود در اجتماع انتقاد میکند و از لزوم تصحیح این نابرابریها میگویند. این جدا از نقد داستانها و رمانها با رویکرد فمینسیتیست. رویکردی که هدفش بررسی شخصیتهای زن و مرد در داستانها با توجه به معیارها و فاکتورهای برابریخواهانه در فمینیسم است.
در این داستانها قهرمانان داستان زنانی هستند که با مناسبات اجتماعی مردسالارانه موجود درگیر میشوند و میخواهند خودشان را بهعنوان یک انسان به اثبات برسانند.
مادام بوآری
مادام بوواری بهنوعی مهمترین اثر گوستاو فلوبر است که اولین بار در سال ۱۸۵۶ منتشر شد و امروزه شخصیت اصلی این رمان یکی از مهمترین و شناختهشدهترین چهرههای دنیای ادبیات است.
رمان با روایتی سریع از زندگی شارل بوواری آغاز میشود. پیشینه خانوادگی، دوران کودکی و ماجرای ازدواج اول شارل. هدف نویسنده از این تصورسازی تنها این است که ذهنیت ما را با فضای اجتماعیای که اتفاقات مهم داستان در آن رخ میدهد آشنا کند. واقعیت این است که مسائل مطرح شده در این رمان در فرانسه آن زمان به هیچوجه عادی نبود.
شارل بوواری یک پزشک بیاستعداد و ساده است که از زندگیاش راضی است و هیچ چیز اضافهای نمیخواهد. او وقتی زن اولش را از دست میدهد، با وجود اینکه بسیار از او مسنتر بود و دیگر هیچ کششی میان آنها وجود نداشت، بعد از کارهای گورستان در خیالی دردآلود غرق میشود.
در این میان، شارل با بابا روئو که او نیز همسرش را از دست داده و خود را شریک غم شارل میداند ارتباطی جز همدلی بر سر یک غم پیدا میکنند. شارل که برای معالجه شکستگی پای بابا روئو به خانه آنها در روستا سری میزند با دختر او یعنی اِما آشنا میشود. شارل و اِما خیلی زود با هم ازدواج میکنند و از این جا به بعد، کتاب روی شخصیت اِما که حال به مادام بوواری تبدیل شده است متمرکز میشود.
مادام بوواری دن کیشوتی مونث است. زنی اهل عمل که مدام در پی عشقی خالص و زیبا که در کتابها خوانده است سرگردان است و از آغوش این مرد به آغوش دیگری پناه میبرد. مادام بواری بهدنبال یافتن خودش و زندگی مستقلی که خواهان آن است، زندگیای که زیر سایه مرد تعریف نشده باشد، زندگیای که در آن از قوانین خودش پیروی کند، در مسیری قدم برمیدارد که برای جامعه آن زمان اشتباه و مسیری ه به سمت تباهی بوده است.
از روی این رمان بارها تئاتر و فیلم سینمایی بازآفرینی شده است. اولین بار ژان رنوار در سال ۱۹۳۴ از روی این رمان فیلمی ساخت. بعد از آن نیز چند مجموعه تلویزیونی از این رمان ساخته شد. یک بار نیز در سپتامبر ۲۰۰۹ تئاتر موزیکالی از این داستان ساخته شد. آخرین باز نیز فیلم مادام بوواری در سال ۲۰۱۵ با بازی میا واسیکوفسکا در نقش مادام بوواری و کارگردانی سوفی بارتر روی پرده رفته است.
بخوانید: ۸ رمان برتر از نویسندگان عرب که حتما باید بخوانیم
کتاب اتاقی از آن خود

ویرجینیا وولف این کتاب را یکسال بعد از سخنرانیهای «زن و داستان» در «کالج نیوهام» و «کالج گرتن» در زمستان اواخر دهه بیست میلادی و بعد از نوشتن مقالهای با همین نام در در مجله ادبی «فوروم» در نیویورك نوشت. كتاب در سبک «نیمی محاوره و نیمی گفتوگوی درونی» نوشته شده و خود نویسنده در دفتر خاطراتش دربارهی نوشتن این كتاب مینویسد: «با چنان سرعتی مینوشتم که وقتی قلم به دست میگرفتم، مثل بطری آبی بودم که سر و ته شده باشد. با نهایت سرعتی که میتوانستم مینوشتم؛ بیش از حد سریع. حالا برای تصحیح آن نوشتهها باید زحمت بکشم، اما این روش به آدم آزادی عمل میدهد و اجازه میدهد از فکری به فکر دیگر بپرد.»
اتاقی از آن خود هم مثل موجها به گمنامی زنان، تاریخ ادبیات زنان، تأثیر سبک و ارزشهای مردانه در نوشتههای زنان، خشم و نفرت در هنر و مخاطرات آن برای هنرمند، تحلیل رمان به عنوان ژانر اصلی نوشتار زنان، پیشبینی آیندهٔ زن و داستان با توجه به آزادیهای تازه یافته زنان در اوایل قرن بیستم، توجه به جنبههای مادی زندگی و تأثیر آن بر نویسندگی زنان، و امید به پیدایش داستانی شعرگونه و سبکی که به نوشتار زنانه نزدیکتر باشد پرداخته است. کتاب همچنین به موضوع مقایسه موقعیت زنان و مردان در منطقه آکسبریج، خشم مردان و ذهنیت دوجنسی نیز توجه داشته است.
بخوانید: ۷ رمانی که فلسفه را در داستان روایت میکنند
دفترچه ممنوع
موضوع مشترک آثار آلبا دسسپدس «زن ایتالیایی» است آن هم در سالهای جنگ جهانی و پس از آن. او در داستانهایش کشمکش زنان با فضای عاطفی ناهمگونی که در فضای جنگی ایجاد شده و میزان بردباری آنان را روایت میکند.
دفترچهی ممنوع داستان زندگی زنی به نام والریا است که پس از سالها زندگی با همسرش میشل و دختر و پسرش میرلا و ریکاردو در قالب یادداشتهایی خودنگارانه در یک در دفترچه با خواننده درمیان گذشته میشود. والریا که مدام نگران است اعضای خانوادهاش دفترچه را پیدا میکنند، آن رادر اتاقش پنهان میکند و همیشه به دنبال فرصتی است تا با دفترچهاش تنها شود و رازهای مگوی خود را در آن بنویسد. او ابتدا دفترچه را برای ثبت خوشیهایش میخرد، اما بهمرور کاغذها تبدیل میشود به مکانی برای نوشتن درونیاتش و افکار منفی و تنشهای ناشی از زندگی.
اما چرا از این دفترچه میترسد؟ او که جنگ جهانی دوم را تجربه کرده اکنون ناچار است برای گذراندن زندگی، علاوه بر نگهداری از فرزندان و رسیدگی به امور خانه، سر کار هم برود. اویی که در یک خانواده کاملا سنتی بزرگ شده و با توجه به آموختهها و انتظاراتی که از فرزندانش دارد، با آنها دچار تضاد فکری شده و مسیر زندگیشان از هم جدا شده است. پس با خود فکر میکند حالا که هر یک از آنها مسائل شخصی و پنهانی خودشان را دارند او هم میتواند و باید هرآنچه میخواهد در این دفترچه بنویسد.
والریا زنی سختی کشیده است، مادری که خود را وقف فرزندان و همسرش کرده و در جای جای داستان از عشقش به خانواده میگوید، اما گاهی انگار دارد خودش را گول میزند! او به مرور برای همسرش تبدیل به زنی معمولی شده و حتی مانند بچههایش او را «ماما» خطاب میکند. والریا فکر میکند همسرش هر روز از او دورتر میشود و فرزندانش نیز قدر او را نمیدانند.
والریای داستان در شهر رم زندگی میکند، اما حکایت زندگی او، حکایت زندگی بسیاری از مادران ایرانی است، مادرانی که میترسند به همسرشان ابراز عشق خود کنند و برای راحتی بچهها و همسرشان خود را از لذتهای ساده زندگی منع میکنند.
بخوانید: ۸ رمان معمایی که شما را درگیر معمای خود میکند
سرگذشت ندیمه
سرگذشت ندیمه در سال ۱۹۸۵ منتشر شد و مارگارت آتوود برای این کتاب جایزه آرتور سی کلارک را دریافت کرد. جایزهای مخصوص کتابهای علمی-تخیلی! هرچند خود اتوود مخالف چنین نظری درباره ژانر کتاب است.
آتوود این اثر را زمانی که در آلمان ساکن بود، نوشت. درست در اوج سالهای جنگ سرد و زمانیکه دیوار برلین، بخش غربی و شرقی شهر را از هم جدا کرده بود و او با لمس آنچه در حکومتهای دیکتاتوری رخ میدهد نوشتن از رنجهایی که خفقان بهبار میآورد را شروع کرد.
داستان در شهر کمبریج ایالت ماساچوست میگذرد. آن هم در زمانهای که با ترور رییس جمهور انقلابی به وقوع پیوسته و تغییرات عظیمی در این ایالت اتفاق افتاده است. انقلابی توسط مسیحیان متعصب که منجر به ایجاد دولتی به نام «گیلاد» میشود. در این حکومت تازه تاسیس قانون اساسی منحل شده و فردیت افراد -بهخصوص زنان- هیچ اهمیتی ندارد. مثلا ازدواج مجدد، طلاق و بسیاری از تصمیمات فردی که حقوق شهروندی افراد بوده، بیقانونی بهحساب میآید.
مردم مورد ظلم و ستم و تبعیضها قرار میگیرند اما افرادی که دست به اعتراض میزنند، گناهکار شناخته و به مجازاتی سخت محکوم میشوند. مثلا آنها را به مناطق آلوده که «کولونی» نام دارد میفرستند یا حتی اعدام میکنند و جنازههای گناهکاران را در قسمتهای مختلفی از شهر آویزان میکنند تا درس عبرتی برای افراد جامعه باشد.
همزمان با این حوادث به دلیل فاجعهای در نیروگاههای هستهای، اکثر مردان شهر قدرت باروری خود را از دست دادهاند اما ناباروری مردان از سمت دولت مورد قبول نیست و عقیم بودن تنها از سمت زنان تلقی میشود. پس دستور داده میشود تا زنانی که توانایی باروری دارند در خانوادههای سلطنتی زندگی کنند تا فرزندانی بهدنیا بیاورند و پس از آن برای خدمت به خانوادهای دیگر به خانههای دیگر فرستاده شوند. این زنان «ندیمه» نام دارند.
سرگذشت ندیمه درواقع داستان یکی از ندیمهها به نام «جون» است که فرزندش از او گرفته شده و برای بارورد کردن یکی از فرماندهان به خانه آنها فرستاده میشود. او در با ندیمههای دیگری گفتوگو میکند و گروهی زیرزمینی برای براندازی حکومت تشکیل میدهند.
بخوانید: ۷ رمانی که پایان دنیا را روایت میکنند
طلوع صحرا
کتاب طلوع صحرا نوشته واریس دیری و ژان دام، دنبالهای است بر کتاب پرفروش گل صحرا. واریس دیری که سالها قبل از چنگ خانواده خود و ازدواج اجباری در سومالی فرار کرده و تبدیل به یکی از معروفترین مدلهای دنیا شده است در این کتاب به کشور خود بازمیگردد تا خانوادهاش را پیدا کند.
واریس در این کتاب به مسائل و مشکلات زنان در کشورهای اسلامی پرداخت. او در پنج سالگی ختنه شد و خانوادهاش او را در ۱۲ سالگی به ازدواج اجباری با مردی شصت ساله محکوم کردند، آن هم به خاطر اینکه پدرش او را به ۵ شتر فروخته بود. او حالا برای دفاع از حقق زنان فعالیت میکند و از طرف سازمان ملل به عنوان سخنگوی حقوق زنان آفریقا و سفیر سازمان ملل انتخاب شد و به مبارازت خود علیه ختنهی دختران میپردازد.
واریس دیری، در این کتاب، از بازگشت پس از بیست سال به وطنش سومالی می گوید. سفری پرخطر و پر فراز و نشیب به قلب کشوری از هم پاشیده و در حال جنگ. او هرگز کشور و فرهنگی که از آن آمده بود را فراموش نکرد و مجدد به انجا بازگشت تا راهی برای یاری رساندن به زنان و کودکان وطنش بیابد.
بخوانید: جایزه هوشنگ گلشیری و ۸ رمان برنده این جایزه
مدرسه زیبایی کابل
مدرسه زیبایی کابل از این میگوید که وقتی «انسان غربی» در دل جامعهای شرقی سکنا میگزیند، جهان شرق در ذهنش چه معنایی می تواند داشته باشد؟ نویسنده مدرسه زیبایی کابل زنی است آرایشگر که ضمن آرایش و آموزش زنان افغان، در کتابش از نحوه زیست و خوشی و ناخوشی های ما شرقیها نوشته است. دست است که نویسندهای از قلب فرهنگی متفاوت، هرگز نمی تواند از درون به فرهنگ میزبان نگاه کند و اغلب نگاهی اگزوتیک به جامعه مذکور دارد، ولی شرح او از مصائب و سختیهای جامعه افغانستان، حکم دریچهای را دارد که میتواند ما را با نحوه نگرش و جهان بینی «دیگری» نسبت به خود آشنا کند.
دبورا رودریگز آرایشگر، سخنران انگیزشی و نویسنده این کتاب پنج سال به تدریس در دانشکده زیبایی کابل، اولین آکادمی و زیبایی سالن مدرن در افغانستان، مشغول بوده. او که حالا در مکزیک زندگی میکند همچنین صاحب سالن واحه و قهوه خانه کابل نیز بوده است.
دبورا رودریگز که به عنوان آرایشگر در افغانستان مشغول به فعالیت شده به شکلی محسوس شیوه زندگی مردم و قوانین و رسوم آن ها را مشاهده و لمس کرده و در این کتاب از تجربه زیستن در جامعهای شرقی و در میان مردمی که فرهنگشان با جایی که او از آن برآمده بسیار متفاوت است میگوید. او سختیهایی که بر مردم این جامعه گذشته است، قوانینی که روابط زنان و مردان را کنترل میکند، نگاهی که به زنان مطلقه وجود دارد و مهربانیهای پنهانمانده از دید دنیا را روایت میکند.
بخوانید: ۱۰ رمان برتر هاروکی موراکامی که باید بخوانیم
من او را دوست داشتم
شخصیت اصلی رمان من او را دوست داشتم نوشته آنا گاوالدا، زنیست که عاشق شوهرش است اما شوهر، او و دو فرزند کوچکش را بهخاطر معشوقهاش ترک کرده است. داستان از خلال دردودلهای کلوئه شخصیت اصلی داستان و پدرشوهرش و مکالمات این دو روایت میشود.پدرشوهر به کلوئه توضیح میدهد که چرا و چگونه عشق بزرگش را به دلیل اشتباهاتش از دست داده است و از، خیانت و وفاداری، عشق یک طرفه و احساسات، میگوید. پییر (پدرشوهر) حتی از از خیانت خود و رابطهای که در گذشته داشته است حرف میزند و کلوئه پی میبرد پیرمردی که همواره فکر میکرده است خشک و بیاحساس است اتفاقا خیلی هم احساساتی است.
«من او را دوست داشتم» اولین رمان آنا گاوالدا است که در سال ۲۰۰۲ منتشر شده و گاوالدا در این اولین اثرش در خلال یک ماجرای ساده . اینکه مردی همسر و دو فرزندش را رها کرده، از جدال بر سر موضوع مهمتری میگوید. اینکه آیا ماندن و تحمل کردن درست است یا رفتن و رها کردن؟ گاوالدا در داستان من او را دوست داشتم سعی دارد ما را در موقعیت تصمیمگیری قرار دهد تا به این پرسش پاسخ دهیم.
رمان درونمایهای عاشقانه دارد که با زبان بسیار ساده و روان بیان میشود. سادگی روایت کتاب در قالب گفتگویی بیپرده و بدون سانسور بین پدرشوهر و و عروس جذابیت داستان را بیشتر میکند.
بخوانید: ۱۰ رمان تاریخی محبوب در بین عاشقان ادبیات
جنگ چهره زنانه ندارد
قصههای جنگ هیچوقت تمام نمیشوند. جنگها همیشه و تا سالیان سال پساز پایان، همچنان قربانیان خود را میگیرند. کتاب جنگ چهره زنانه ندارد، روایت زنان ارتش اتحاد جماهیر شوروی است. زنانی که بهترین سالهای جوانیشان را در جنگ گذراندند و سرنوشتشان برای همیشه زیر سایهی جنگ باقی ماند ولی هیچگتخ هرگز قهرمان جنگ به حساب نیامدند. سوتلانا آلکسیویچ در این کتاب صدای زنان سرباز شده است و جنگ را از دریچه نگاه آنان روایت کرده است.
کتاب روایتی مستند دارد و حتی شاید بتوان آن را یک اعترافنامه نامید. گرچه حضور زنان در جنگ معولا در نقشهایی مانند پرستاری و پزشکی بوده است و کمتر زنانی در تاریخ بودهاند که در خط مقدم جبهه حضور داشته و همگام با مردان اسلحه به دست گرفته، تیراندازی کرده، پل ها را منفجر کرده و در جنگ مقابل قوای آلمانها و اسیر و کشته شده باشند. اما این کتاب از چنین زنان و دخترانی میگوید که تعدادشان اتفاقا به بیش از ۵۰۰ هزار نفر میرسد.
نویسنده چهار سال صرف جمعآوری اطلاعات کرده و به بیش از صد شهر و روستا سر زده و با آدمهای زیادی حرف زده است. زنانی که بسیاریشان از بیان رنجی که کشیده بودند امتناع میکردند. انتشارات شوروی دربارهی این کتاب میگوید: این کتاب گزارش زندهای از گذشتهای دور است که سرنوشت همه ملت روسیه را تحت تاثیر قرار داد.
کتاب اولین بار سال ۱۹۸۸ منتشر شده و بهنوعی اولین کتاب از پنجگانها سوتلانا آلکسیویچ بهنام «صداهایی از آرمان شهر» است. الکسویچ در جنگ چهره زنانه ندارد از تجربه روزنامهنگاری خود بهره گرفته و با مصاحبه و انتقال بیکموکاست توصیفات شاهدان عینی نگاه زنانه به جنگ را از زبان خود زنان حاضر در جنگ روایت کرده است. نویسندهای که جایزه ادبی نوبل را در رشته مستندنگاری را از آن خود کرده است.










