۵ کتاب برتر از سوتلانا آلکسیویچ

سوتلانا آلکسیویچ در سال ۱۹۴۸ در بلاروس به دنیا آمد. پس از پایان مدرسه به عنوان خبرنگار مشغول به کار شد. پس از سالها تبعید، به کشور خود بازگشت اما دست از نوشتههای انتقادی خود برنداشت. منتقدان آثار او را سرشار از بازتاب روحیه شهروندان پس از فروپاشی شوروی سابق میدانند. در سال ۲۰۱۳ برنده جایزه صلح کتابفروشان آلمان شد.
به دلیل روایت چندصدایی در آثارش و کتابهایی که مظهر محنت و شجاعت در روزگار ماست، از طرف آکادمی سوئدی نوبل، وی را شایسته عنوان برندهی جایزه نوبل ادبیات در سال ۲۰۱۵ دانستند. کتاب نیایش چرنوبیل، برنده جایزهی نوبل، به عاملی برای کشف و بحث جوانان درباره این واقعه منجر شد. به گفته خودش در هنگام نگارش این کتاب، روان او افسرده و نیرویش برای کاوش شر از بین رفته بود.
“از دست ادبیات کاری ساخته نیست، از دست هنر کاری ساخته نیست، انسانها در هیچ سطحی قادر به توضیح نیستند. فقط سالخوردگانی که در روستاها مانده بودند آرامششان را حفظ کرده بودند، که مایه حیرت من شد. پیرزنی به اسم استِفا در خاطرم مانده است.
رفته بودم پیشش و دیدم سطل شیر به دست گرفته. «دارم میروم که برای جوجهتیغیها شیر بریزم. میبینی آمدهاند و منتظر نشستهاند؟ صبح گرگ آمده بود، زاغ آمده بود. برایشان شیر میریزم و با هم گپ میزنیم.» استِفا نوعی اتحاد در این جهان به وجود آورده بود. نگرش فلسفی من به این فاجعه نیز به تدریج، به همین ترتیب، شکل میگرفت”
زمان دست دوم
زندگی در اتحاد جماهیر شوروی سابق و کشورهای اقماری آن و آنچه به عنوان زیست انسانی در این کشورها طی دوره حکومت سوسیالیستی بر مردم وارد شد، همچون زخمی کهنه کماکان سرباز میکند و در جسم مردمان این سرزمین ذُق ذُق میکند. مثل دردی عجیب که گویا قرار نیست حتی دو دهه پس از پایان کابوس این نظام حکومتی از ذهن و زندگی مردمان این منطقه بیرون برود. آلکسیویچ برای نوشتن این کتاب هشت سال دست به سفر زد. به شهرهای مختلف روسیه سفر کرد و مردم را دید و پای صحبت آنها نشست تا سرانجام در قالب این کتاب به روایتی رنج نامه گون از زندگی و زیست آنها دست پیدا کرد.
زمان دست دوم داستان انبوهی آدم در زمان فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی است. او با هزاران نفر از اقشار، طبقات، سنین و نژادهای گوناگون درباره تاثیر فروپاشی حرف میزند. از اساتید دانشگاهی که بعد فروپاشی ته سیگار جمع میکردند تا قهرمان جنگی که دیگر کسی محترمش نمی داشت، از کاسبان و دلالان تازه تا اعضای سابق حزب، گستره ی آدم ها شگفت آور است. الکسیویچ در این شاهکار نشان میدهد که چگونه فروپاشی و هرج و مرج برآمده از آن بر میلیون ها انسان تاثیر نازدودنی گذاشت…و عشق ها، جوانی ها، رویاها، قهرمانان و در نهایت زندگی هایی که ناگهان عوض شدند…او بدون هیچ گونه پیش داوری فقط روایت میکند
بخوانید: ۷ رمانی که زندگی در شوروی را بهتصویر میکشند
جنگ چهره زنانه ندارد
کتاب درباره جنگ جهانی دوم است. اما اینبار زنان روسی آن را روایت میکنند. زنانی که تجربه حضور در آن جنگ را داشتهاند. زاویه دیدی که تاکنون کمتر مورد توجه قرارگرفته است. آلکسوویچ در در لابهلای سطور این کتاب، صداها و نالههایی را که تابهحال شنیده نشده بوده، به گوش خواننده میرساند و بعضی از زوایای پنهان جنگ را روشن میکند.
جنگ و تخیل در یک ظرف نمیگنجند، جنگ میدان واقعیت است؛ نمیتوان گوشهای نشست و جنگ را تصور و تخیل کرد. نویسنده در لابهلای سطور این کتاب صداها و نالههایی را که تابهحال شنیده نشده، به گوش مخاطب میرساند و بعضی از زوایای پنهان جنگ را به تصویر میکشد. جنگ و تخیل در یک بستر نمیگنجند، جنگ صحنه واقعیت است؛ به همین علت نمیتوان در کنجی نشست و جنگ را تصور و تخیل کرد. بهترین راه به تصویر کشیدن جنگ نقل قول افرادی است که در معرکه حضور داشتهاند.
بخوانید: ۶ کتاب درباره تروریسم و رابطهاش با رادیکالیسم
پسرانی از جنس روی
این کتاب درباره زندگی مادران، خواهران و همسرانی است که مردانشان به جنگ شوروی و افغانستان رفتند و ارائهگر تصویری از جنگ که روی شانههای این زنان سنگینی میکند. پسرانی از جنس روی هم مانند دیگر آثار این نویسنده، مستندی درباره جنگ است و زندگی روزمره زنانی را که از جنگ دور ماندهاند، در شهرهایشان به تصویر میکشد.
او افسانهی جنگ افغانستان و جنگجویان آزادیبخش را ویران و پیش از هر چیز افسانۀ سرباز شوروی را نابود کرد که در تلویزیون در حال کاشت درختان سیب در روستاها نشان داده میشد در حالی که در واقعیت، به درون خانههایی کاهگلی که زنها و کودکان به آن پناه برده بودند، نارنجک پرتاب میکرد. همانطور که خود سوتلانا بر این مسئله تأکید میکند اتّحاد جماهیر شوروی، حکومتی میلیتاریستی بود که خود را در قالب کشوری معمولی پنهان میکرد و در نتیجه کنار زدن برزنتهایی خاکیرنگ که پایههای سنگی این حکومت را میپوشاند، کاری خطرناک بود.
بخوانید: ۷ رمانی که میتوانید با بچههایتان بخوانید و خودتان بیشتر لذت ببرید
صداهایی از چرنوبیل
۲۶ اپریل سال ۱۹۸۶ حادثهای اتمی در نیروگاه هستهای چرنوبیل اتفاق افتاد. بر اساس آزمایشات صورتگرفته، میزان تشعشعات اتمی در بالاترین مقیاس و گروهشمارهی عدد ۷ اندازهگیری شد. میزان تشعشات وقوع فاجعهای انسانی را خبر میداد. در راکتور نوع آر. بی. ام. کی (RBMK) طیِ اشتباهی بزرگ در آزمایش ایمنی و واکنشهای زنجیرهای و کنترل نشدهای توسط مدیران عملیاتی رخ داد. پس از این اتفاق و انفجار راکتور، به مدت ۹ روز آلایندههای رادیواکتیو در هوا رها شدند. میزان انتشار گازهای رادیواکتیو به حدی بود که خیلی سریع به غرب اروپا رسید و حتی در ایالات متحده آمریکا نیز مقداری آلاینده هستهای ثبت شد.
با وجود اینکه کل جامعه جهانی در خطر آسیب آلایندههای هستهای بود، اما حکومت شوروی اجازهی درز هیچگونه اطلاعاتی را به بیرون نداد و در قدم نخست تا شعاع ۳۰ کیلومتری نیروگاه، تمام شهرها و روستاها را قرنطینه کرد.
آلکسیویچ با زبانی موجز و توصیفاتی دقیق و به اندازه، قدرت انحصاری زمان را میشکند. دست خوانندگانش را میگیرد و از لحظه حال، از موقعیتی امن، به سالهای دور و به فاجعهای بزرگ میبرد. آنقدر که اگر خوانندهاش در سکوت خانهای گرم و امن روی صندلی راحتی نشسته باشد ناگهان خود را لابهلای تشعشعات اتمی چرنوبیل سیسال پیش میبیند.
بخوانید: ۸ کتاب از چارلز دیکنز که باید بخوانیم
آخرین شاهدان
سوتلانا آلکسیویچ در کتاب آخرین شاهدان سوژهای تازه و نو یافته است. او به سراغ کسانی رفته است که در روزهای پایان جنگ جهانی در روسیه متولد شدهاند. کسانی که دوران کودکیشان را در اوج و قله بحران جنگ جهانی گذراندهاند، حوادث و مصیبتهای آن زمان را از نزدیک لمس کردهاند. به آلکسیویچ عنوان نویسندهی آثار چندصدایی دادند، زیرا او در خرده روایتهای شخصیتهای کتاب دست نمیبرد و به هیچ وجه آنها را محاکمه نمیکند، بلکه با خردمندی بینظیری سعی کرده تا به شنیده شدن صداهای گوناگون کمک کند.
در اکثریت قریب به اتفاق این روایتها، شخص راوی به طرز معجزهآسایی از سیل حوادث جان سالم به در میبرد. هدف اصلی از بازگو کردن وقایع این جنگ از زبان کودکان، به هیچ وجه ایجاد حس تنفر نسبت به ملت یا شخص خاصی نبوده است؛ بلکه هدف اصلی، هشدار به بشر و یادآوری جنایتهایی بوده است که از سر همین نفرتهای بیدلیل اما ریشهدار صورت گرفتهاند.