۷ کتاب برگزیده جایزه لسآنجلس تایمز
جایزه لسانجلس تایمز یکی از جوایز ادبی معتبر ایت که داوریها و معرفی برندگانش را دستاندرکاران روزنامه لسآنجلس تایمز انجام میدهند و اساسا این جایزه متعلق به این جریده است. جایزه لسآنجلس تایمز از سال ۱۹۸۰ میلادی در ۱۱ بخش گوناگون به کتابهایی در حوزههای مختلف ادبی و رمان و علمی و فنآوری، زندگینامه و خودزنگینامه، کتاب مصور، تاریخی و … اهدا میشود.
برنامه این جایزه درواقع توسط هنر Seidenbaum، یک ویراستار کتاب لسآنجلس تایمز از سال ۱۹۷۸ تا ۱۹۸۵ تاسیس شده است. همچنین جایزه جنبی رابرت کرش به افتخار منتقدی به همین نام که با این روزنامه کار میکرد، هرساله به یک کتاب با محوریت موضوعات غرب و آمریکا اهدا میشود. هرکدام از برندگان این جایزه ۱۰۰۰ دلار دریافت میکنند. جالب است بدانید که، در بهار امسال بهدلیل شیوع ویروس کرونا برندگان این جایزه بهصورت مجازی معرفی شدند و برندگان جایزه کتاب لسآنجلس تایمز نیز در نظراتی زیر پست منتشر شده توسط صفحه توئیتر روزنامه هر کدام به نحوی نسبت به اعلام نامشان واکنش نشان دادند.
در این گزارش هفت کتاب برگزیده جایزه لسآنجلس تایمز را در رشتههای مختلف آن به شما معرفی میکنیم:
کتاب حلقههای زحل
حلقههای زحل اثری است بس بدیع، توأمان باریکبین و شوریده … پارهای خاطره، پارهای داستان، پارهای تأملاتی مکتوب، و درنهایت جستاری است محضِ بهخاکِسیاهنشستگان.
سوزان سانتاگ درباره این کتاب میگوید: آیا هنوز عظمت ادبی ممکن است؟ نظر به قهقرای بیامانِ شوقِ به ادبیات، و سلطۀ قرین با دَمسردی، چربزبانی، و قساوت بیرحم مضامین داستانی متعارف، اکنون کارستان ادبیات شریف در چه نمود مییابد؟ یکی از معدود پاسخهای دراختیار مخاطبان، آثار زیبالت است.
جان موری هم آن را کتاب بینظیری میداند که زیباییاش بهقطعیقین از اعاظم نویسندگان اروپاست. به زعم او موشکافی، شاعرانگی و طنینِ نثرش مایۀشگفتی است … زیباییِ تجلیکرده بر ساحت عادت را به اوجهایی میرساند که فقط در امثالِ پروست بهسراغ میآید.
بین تمام سیارات منظومه شمسی، زحل جلوهای خاص دارد و این ویژگی را مدیون حلقههای زیبایی است که آن را در میان گرفتهاند. حلقهها از دهها هزار ذره و تکههای یخ تشکیل یافتهاند که در ضخامتی بیش از دهها متر دور سیاره در گردش هستند. مدتهای مدید زحل یگانه سیاره منظومه شمسی تصور میشد که دارای چنین حلقههایی است ولی بعدها حلقههای سیاره اورانوس و مشتری نیز کشف شدند. پس از سالها بررسی و رصد، برای منجمان مسلم شده است که زحل دارای ۴ حلقه است.
وینفرد جورج سیبالد، معروف به دبلیو جی سیبالد یا (یا آنطور که ترجیح میداد، ماکس سیبالد)، نویسنده آلمانی بود. او قبل از فوت در سن ۵۷ سالگی، از سوی منتقدین ادبی به عنوان یکی از بزرگترین نویسندگان زنده یاد می شد.سیبالد ادبیات آلمانی و انگلیسی را ابتدا در دانشگاه فرایبورگ و سپس در دانشگاه فریبورگ در سوئیس خواند، و در سال ۱۹۶۵ مدرک دریافت کرد. او از سال ۱۹۶۶ تا ۱۹۶۹ در دانشگاه منچستر تدریس می کرد. وی برای یک سال به امید کار به عنوان معلم به سنت گالن در سوئیس بازگشت …
بخوانید: ۱۰ کتاب برتر فئودور داستایوفسکی، مشهورترین نویسنده روس در میان ایرانیان
کتاب خواهر من قاتل زنجیرهای
اوینکان بریثویت، نویسندهٔ جوان بریتانیایی، در اولین کتابش فضایی متفاوت را تجربه میکند. «خواهر من، قاتل زنجیرهای» رمانی راز آلود و معمایی است که در فضایی با چاشنی طنز و هیجان به وقوع میپیوندد و از سایر رمانهای همژانرش متمایز است. همین تمایز است که حسابی به مذاق خوانندگان و منتقدان خوش آمده است. بریثویت برای این رمان نهتنها جایزهٔ بهترین کتاب معمایی لسآنجلس تایمز را از آن خود کرده، بلکه از یک طرف نامزد جایزهٔ بوکر و بهترین رمان ادبیات داستانی زنان شده و از طرف دیگر نامزد جایزهٔ بهترین رمان دلهرهآور معمایی و همچنین بهترین کتاب اول از دیدگاه خوانندگان گودریدز.
این کتاب درواقع یک رمان کوتاه، تاریک و خندهدار ، در مورد یک زن نیجریهای است که خواهر کوچکترش عادت بسیار ناخوشایند کشتن دوست پسرانش را دارد. کورید دختر تلخی است. چگونه می تواند نباشد؟ خواهرش ، آیولا ، همه چیز است: فرزند مورد علاقه ، فرزند زیبا و احتمالا یک جامعه ستیز. اکنون این سومین دوست پسر آیولا است که پشت سر دوتای دیگر می میرد. کورید سعی می کند از خواهرش محافظت کند. او بهترین راهحلها را برای تمیز کردن خون میداند، تنه ماشین او به اندازه کافی برای حمل جسد بزرگ است و او کسی است که مانع آیولا میشود که عکس شام خود را در اینستاگرام پست کند در زمانی که باید سوگوار دوست پسر مفقود شده خود باشد. او همه این کارها را می کند بدون آنکه چیزی بدست بیاورد.
کورید مدتهاست عاشق یک پزشک خوش تیپ و مهربان در بیمارستانی است که در آن کار میکند. او رویای روزی را میبیند که آن پزشک بفهمد کورید همان کسی است که او نیاز دارد. اما وقتی که پزشک از کورید شماره تلفن آیولا را سوال میکند ، باید آماده کاری که خواهرش میخواهد بکند باشد و نیز باید ببیند تا چه اندازه حاضر است برای محافظت از او پیش برود.
بخوانید: ۸ رمان مالیخولیایی در ژانر رئالیسم جادویی
کتاب دختر گالیله
سوبل داستان پردازی قابل است… او با انتخاب قطعات خاص و طبع قوی داستان سرایی، دانشمندی بزرگ را به زندگی بازگردانده است. با خواندن دختر گالیله، ما صدای گالیله را میشنویم، دردش را احساس میکنیم و در رویدادهای مهیج زندگی او سهیم میشویم و یک بار دیگر از این که بدین گونه فکر و قلب انسان قادر به تحمل دشواری هاست، متحیر میمانیم.
در بخشی از کتاب در یکی از نامههای دختر میخوانیم: پدر بلندآوازهام. ما عمیقا از مرگ خواهر دوست داشتنی شما و عمه عزیزمان غمگینیم. اما اندوه از دست دادن او با نگرانی که به خاطر خود شما داریم قابل قیاس نیست. درد و رنج شما پدر، بس بزرگ است. زنی را که گرانقدرترین میشمردید، حال در کنارتان نیست. پس میتوان حدس زد که تحمل این ضربه دور از انتظار تا چه اندازه برای شما سخت خواهد بود. وقتی میگویم ما با تمام وجود در غمتان شریکیم، با تعمق به بیچارگی کلی که بشر با آن دست به گریبان است شما به آرامش بیشتری خواهید رسید. چرا که همگی ما در اینجا بر روی زمین غریبه و رهگذری بیش نیستیم و نه چندان دیر به منزلگاه واقعیمان در بهشت رهسپار خواهیم شد، مکانی که خوشبختی تمام و کمال را در خود دارد و یقینا روح مقدس خواهرتان با آن قرین است.
بخوانید: ۸ رمان پرفروش ایرانی که باید بخوانید
کتاب چهرهها در شلوغی
كتاب چهره ها در شلوغی اثری است نوشته والریا لوئیزلی. مادرجوانی كه از زندگی كنونیاش همراه با همسر و دوفرزندش رضایت ندارد و به روزمرگی دچار شده است، گذشته خود و دوران سكونتش را به عنوان یك مترجم در نیویورك مرور میكند و با ذهنی مشوش و خسته از وظایف مادر- همسریاش رمانی بر پایه گذشته مینویسد؛ از زمانی كه نامهای از طرف شاعر مكزیكی، گیلبرتو اوون، به دوست و همكار نویسندهاش، خاویر ویائوروتیا، پیدا كرد و سپس تصمیم به ترجمه آثار او گرفت. راوی در طول نگارش رمان خود به گیلبرتو اوون جانی دوباره میبخشد.
در بخشی از کتاب میخوانیم: ما در طول زندگی بارها میمیریم، هر چند خیلیها متوجهش نمیشوند، به گمانشان یك بار میمیرند و ماجرا دیگر تمام میشود. اما فقط باید كمی توجه به خرج دهید تا دریابید مرگ هرازچندگاهی به سراغتان میآید. این فقط یك بازی شاعرانه یا عبارات نیست، مثال شخصی برایتان نمیآورم، تنها میگویم روزی از خیابان عبور میكنید و ماشینی زیرتان میگیرد؛ روزی دیگر در وان حمام خوابتان میبرد و هرگز بلند نمیشوید؛ روزی پایتان هنگام پایین آمدن از پله ها گیر میكند و با سر به زمین میخورید. بیشتر مرگها اهمیتی ندارند: در بر همان پاشنه قبلی میچرخد. جز زمانی كه هر اتفاقی ممكن است، حتی اگر این احتمال ناچیز باشد و پیامدهایش مستقیما به چشم نیایند.
والریا لوییزلی، زاده ی ۱۶ آگوست ۱۹۸۳، نویسندهای مکزیکی است که در ایالات متحده زندگی میکند. لوییزلی در مکزیکوسیتی به دنیا آمد. او پس از فارغالتحصیلی در رشته فلسفه از دانشگاه مکزیکو، به نیویورک نقل مکان کرد. لوییزلی به تحصیل در رشته ادبیات تطبیقی در دانشگاه کلمبیا روی آورد و تا مقطع دکترا پیش رفت. او در دانشگاه هوفسترا، ادبیات و نویسندگی خلاق درس میدهد و با گالری های هنری مختلف نیز همکاری میکند.
بخوانید: ۷ کتاب برتر برگزیده جایزه ملی آمریکا
کتاب خون کثیف
خون کثیف کتاب هیجان انگیزی است که ماجرای ظهور و سقوط ترانوس را شرح میدهد. الیزابت هولمز شرکتِ «ترانوس» را وقتی فقط ۱۹ سال داشت تأسیس کرد. شرکت ترانوس وعده میداد با استفاده از مقدار کمی خون، بهسرعت، تصویری کامل از وضعیت سلامتی بیمار ارائه کند. هولمز و شرکتش خیلی زود محبوب سیلیکونولی شدند تا جایی که به او لقب استیو جابز حوزۀ پزشکی دادند و مدام عکسش روی جلد مجلاتی، چون فوربس و فورچون چاپ میشد. همه چیز خوب بود و ارزش ترانوس روز به روز افزایش مییافت تا اینکه ناگهان همهچیز فروریخت. مشکل کجا بود؟ «خون کثیف» کتاب هیجانانگیزی است که ماجرای ظهور و سقوط ترانوس را شرح میدهد و بیل گیتس پیشنهاد میکند خواندنش را از دست ندهید.
این کتاب براساس صدها مصاحبه با بیش از ۱۵۰ نفر، شامل بیش از شصت کارمند پیشین ترانوس نوشتهشده است. بیشتر مردان و زنانی که در نقش راوی حضور دارند با نامهای حقیقیشان در این مصاحبهها شرکت کردند، اما برخی از آنها درخواست کردند هویتشان را پنهان شود، آنها یا میترسیدند شرکت ترانوس تلافی کند و یا نگران بودند که درگیر تحقیقات کیفری وزارت دادگستری شوند یا درخواست حفاظت از حریم شخصیشان را داشتند. بهمنظور ارائه حقایق کاملتر و دقیقتر، نویسنده موافقت کرده تا این افراد را با نام مستعار نام برده شوند.
بااینوجود هر مطلب دیگری که در مورد آنها و تجربیاتشان شرح داده شده درست و حقیقی است. همه نقلقولهایی که طبق ایمیلها یا اسناد به کار شده، دقیقاً براساس اسناد خودشان هستند. نقلقولهایی که در گفتگوها به اشخاص نسبت داده شده، از خاطرات شرکتکنندگان در مصاحبهها بازسازی شدهاند. بعضی از فصلها مبتنی بر مدارک موجود در دادرسیها، مانند شهادتهای رسمی در دادگاهها، هستند. در صورت وجود چنین مدارکی، آنها را مفصلاً در بخش یادداشتها در پایان این روایت مستند شدهاند.
بخوانید: ۷ داستان از ستونپنجمها و روایتهای جذاب جاسوسی
کتاب آوای فاخته
آوای فاخته اولین جلد از مجموعه جدید جی. کی. رولینگ است که یک مجموعه جنایی و هیجانانگیز است. کتاب آوای فاخته در یک شب سرد برفی و در خیابانی به نام میفر آغاز میشود که درهای مشکی و براق ساختمانهایش را ایوانهایی با ستونهای سنگی سفید در بر گرفته است. شاید با خود آرزو میکردید که ای کاش یک یا دو ساعت زودتر در این خیابان حاظر میشدید تا شاید بتوانید جان انسانی را نجات دهید، اما دیگر دیر شده اینک جسد بیجان و سرد لولا لندری، یک مدل سیاهپوست بسیار معروف کف زمین با پارچهای سفید رنگ که روی تمام بدنش کشیده شده به چشم میخورد. مامورین معتقدند، صاحب جسد خودکشی کرده است. برادر مقتول اما این مسئله را قبول ندارد و برای بررسی کامل ماجرا کارآگاه کورمون استرایک را استخدام میکند تا از مرگ مشکوک خواهرش پرده بردارد.
کورمون استرایک: کارآگاه تکریم شده پیشین سازمان SIB و کهنه سرباز جنگ افغانستان است. او براثر یک بمبگذاری در جنگ پای چپ خود را ازدستداده است. استرایک باوجود اینکه میتوانست در سازمان SIB بماند اما برای جلوگیری از وابستگی و تعهد به این موسسه از آنجا بیرون آمد و بهعنوان کارآگاه شخصی به فعالیت خود ادامه داد. رابین الاکات: دستیار شخصی کارآگاه استرایک است که به تازگی به او پیوسته است. او در حال اتمام دورهی «بررسی جنایی» است و زندگی سختی را گذرانده است. او در طول زندگیاش مورد تجاوز و قتل قرارگرفته و به همین دلیل است که حساسیت زیادی روی جرائم جنسی دارد.
بخوانید: ۸ رمان فرانسوی جذاب که مهجور ماندهاند
کتاب خنده و فراموشی
کتاب خنده و فراموشی رمانی از میلان کوندرا نویسنده چک-فرانسوی است. این رمان مشتمل بر هفت راوی جداگانهاست با داستانهایی که مضامین مشترکی دارند. کتاب به بررسی طبیعت فراموشی در تاریخ، سیاست و به طور کلی زندگی میپردازد و داستان عناصری از رئالیسم جادویی در خود دارند. نامههای گمشده، مادر، فرشتگان، نامههای گمشده، لیتست، فرشتگان و مرز، عناوین سرفصلهای کتاب هستند.
در سال ۱۹۷۵ کوندرا به همراه همسرش به دعوت دانشگاه رن به فرانسه میرود و این کتاب را با درون مایه اعتراض به اعمال قدرت شورویها در چکسلواکی مینویسد . کتاب بهنوعی ترکیب داستانهای کوتاه و تفکرات و فلسفههای نویسنده است . خود کوندرا عقیده داره این کتابش را باید جز رمانها دستهبندی کرد چون آنچه رمان را ایجاد میکند وحدت مضمون است نه وحدت داستان. به علت این کتاب در سال ۱۹۷۹ تابعیت کوندرا لغو شده است و البته جایزه کامن و لث اوارد را هم به خاطر همین اثر برده است.
در بخشی از کتاب آمده است: سال ۱۹۷۱ و میرک میگوید که ستیز با قدرت، ستیز حافظه با فراموشی است. میکوشد آنچه را دوستانش بیاحتیاطی مینامند چنین توجیه کند: ثبت دقیق خاطرات روزانه، نگهداشتن تمام مکاتبات و یادداشتبرداری از جلساتی که در آنها درباره شرایط موجود و مقصد آینده بحث میشود. به آنها میگوید، هیچیک از اعمال ما سرپیچی از قانون اساسی نیست. سعی در پنهانکاری، احساس گناه ـ آغاز پایان است.