۷ رمان خواندنی از نویسندگان آفریقایی
قاره پهناور آفریقا با مزارع کاکائو و جنگلهای بکر خود تاریخ پر فرازونشیبی را پشت سر گذاشته است. از استعمار و آپارتاید گرفته تا نسلکشیها و جنگهای داخلی. همه این اتفاقات و تجربههای زیستهای که امثال کنگوییها و آفریقای جنوبیها در برخورد با کشتار و سرکوب داشتهاند، خلاقیت و توان روایی بالایی به نویسندگان این قاره از نیجریه تا سنگال و کنگو و مصر و … داده است.
البته بودهاند نویسندگان اروپایی و غربی مثل رومن گاری که اقدام به روایت جنایات اروپاییها در این قاره کردهاند اما روایت واقعی آنچه بر انسانها و حیوانات و حیاتوحش آفریقا رفته را خود نویسندگان آفریقایی دلنشینتر و ملموستر بیان میکنند. داستانهایی از آنچه استعمار برسر مردم آورده است، از غارت منابع طبیعی و … گرفته تا نمایش سیاهپوستان آفریقا در قفسهایی به اروپاییها و انتقال آنها برای کار در مزارع بهعنوان برده. خوبی این داستانها این است که بهدور از نگاه اگزوتیک غربیها و برآمده از بطن تجریبات زیسته یک انسان آفریقاییست که واقعا میتواند درسهای عمیق و خوبی را به انسان غره به تمدن و حقوق بشر بدهد.
در این گزارش هفت رمان مطرح از نویسندگان شناختهشده آفریقایی را به شما معرفی میکنیم تا در گرمای این داستانها سرگرم شوید.
کتاب ریشههای آسمان
این رمان در محیط آفریقا جریان دارد. مورل مرد زیبا و غمگینی است كه مدتی در اردوگاههای كار اجباری آلمانها سختی زیادی كشیده است. او تنهاست بسیار تنها و اكنون در آفریقا به سر میبرد. هدف او حمایت از فیلهاست و دست به قیام میزند و به یك یاغی مشهور در جهان تبدیل میشود. عدهای میگویند او بیزار از انسانهاست، عدهای میگویند او به دنبال استقلال افریقاست …. اما مورل میگوید برای من تنها نجات فیلها مطرح است. در این میان افراد زیادی به او میپیوندند. انسانهای بیكس و تنها، تبهكاران فراری ، طرفداران طبیعت، آنارشیستها … و هر كس با ایده خاص خود به دور او جمع میشود و ما از طریق این جمع با جبههگیریهای مختلف اروپاییان و مسلمانان و اعراب و ….. در آفریقا اشنا میشویم .
منتقدان میگویند ریشههای آسمان به رومن گاری امکان میدهد نمایشگاهی از شخصیتهای بدیع طرحریزی کند که مورل، قهرمان داستان، نمایانگر آنهاست و حول مضمون مدارا، تمثیل اومانیستی وسیعی بسازد با این اندیشه که «انسانها به قدر کافی بلندنظر هستند که حضور فیلها را بپذیرند». رومن گاری در ۱۹۵۶ به خاطر این رمان جایزه گنکور را برد.
بخوانید: ۱۰ کتاب برتر به انتخاب نشریه تایم
کتاب دیگر آرامشی در کار نیست
دیگر آرامشی نوشته چینو آچهبه نویسنده نیجریهای، متولد اُگیدیست. معروفترین نویسندهی معاصر افریقایی که آثارش را به انگلیسی مینوشت. رمانهای آچهبه به بسیاری از زبانها ترجمه شدهاند و او برای مجموعهی آثارش برندهی جایزهی من بوکر شد. چینو آچهبه بعد از سالها کار در رادیو و روزنامهنگاری، با رمان «همهچیز از هم میپاشد» به شهرت جهانی رسید.
نویسنده در این رمان چالشهایی را که مردم نیجریه از نظر فرهنگی، سیاسی، اقتصادی و اجتماعی با آنها روبهرو بودند بهزیبایی به تصویر کشید. این رمان، جلد اول از یک سهگانه بود که با رمانهای «دیگر آرامشی در کار نیست» و «پیکان خدا» کامل شد.
قهرمان «دیگر آرامشی در کار نیست» کارمندی است که اعتقادی به گرفتن رشوه ندارد، بارها در برابر وسوسههای آن پایداری میکند و سرانجام فدای توطئهای میشود و به جرم رشوهخواری پایش به دادگاه باز میشود. نویسنده بیعدالتیها و حرمانهایی را که در حق او روا میدارند بهزیبایی به تصویر میکشد و همزمان ماجرای عشقی او و ارتباطش با قوم و قبیلهی پدری را بهروشنی بیان میکند. نویسندگان و منتقدین بسیاری از این رمان بهعنوان کتابی درخشان و برجسته در ادبیات قرن بیستم یاد کردهاند.
بخوانید: ۷ کتابی درباره اسطورهها و چیستی آنها
کتاب استاد پترزبورگ
جی. ام. کوتسی در استاد پترزبورگ هم به تاریخ نظر دارد و هم به زندگی شخصیاش. پسر بیستوسه سالهی کوتسی به شکل مشکوکی از ارتفاع سقوط کرد و جان باخت و این کتاب پاسخ ادبی نویسنده به این بخش از زندگی خویش است. او میخواست داستانی اتوبیوگرافیک درباره پدری بنویسد که پسرش را از دست داده است. اما واقعیت فقدان چنان رنجبار و سوزاننده بود که او نمیتوانست آن را لمس کند. پس تصمیم گرفت دستپوشی فراهم کند تا بتواند به این شیء یا خلأ سوزان دست بزند و در نتیجه به سراغ فیودور داستایفسکی رفت. درواقع داستان این رمان در سال ۱۸۶۹ جریان دارد و شخصیت اصلی آن نویسندهای میانسال است که همسر دوم و بچههایش را در شهر «درسدن» به جا میگذارد تا به پترزبورگ بازگردد زیرا به او گفتهاند که پسرخواندهاش خودکشی کرده است.
یکی از مسائلی که ذهن کوتسی را به خود مشغول کرده نسبت میان رمان و تاریخ است. جی. ام. کوتسی در جستوجوی راههایی است که با آن بتوان رمان را به نوعی رقیب تاریخ بدل کرد. احتمالا تکاندهندهترین دستاورد روایی او دربارهی نسبت میان داستان و تاریخ رمانی است که در سال ۱۹۹۴ انتشار داد، یعنی وقتی افریقای جنوبی در یک نقطهی عطف تاریخ بود و برای اولین بار انتخاب ریاستجمهوری آزاد برگزار میشد. در این زمان، کوتسی کتابی منتشر کرد که ماجرا و محل وقوع و حال و هوای آن ظاهراً هیچ نسبتی با تجربهی سیاسی آن روزهای کشورش نداشت: استاد پترزبورگ. این رمان تا حدی بر زندگینامهی فیودور داستایفسکی مبتنی است. استاد پترزبورگ اثری است به غایت پیچیده و عمیق و به سؤالاتی میپردازد که که با ملاحظاتی میتوان آن را به زندگی هر فرد در یک رژیم سیاستاً سرکوبگر اطلاق کرد.
در بخشی از رمان میخوانیم: طبق تقویم، ده روز از مرگ پاول گذشته است. هر روز که میگذرد، خاطرات پاول، معلق در هوا همچون برگهای خزانزده، بر گل و لای میافتند، یا اسیر چنگال باد شده و روانهی آسمان تابناک میشوند. تنها میخواهد خاطرات را گرد آورد و از آنها محافظت کند. هرکس دیگری جز او بود به روال مرسوم چنگ میانداخت، به سوگ و فراموشی.
بخوانید: ۹ کتاب برتر ترجمه شده توسط محمد قاضی
کتاب سقوط مردی از آسمان به چه معناست؟
کتاب سقوط مردی از آسمان به چه معناست؟ نوشته لسلی نکاآریما حاوی مجموعهای از داستانها به قلم نویسندهای نیجریهای است که با قلم توانمند خود تصویری شگفتانگیز از زندگی مردم حاشیه بدست میدهد. قهرمانهای این داستانها برخاسته از دل فرودستان و فقرا هستند، کسانی که زندگیشان با خلاف و آیندهای مبهم و تاریک گره خورده است و با ماجرای خود ثمره فقر و نادانی را نشان میدهند.
سقوط مردی از آسمان به چه معناست؟ شامل ۱۲ داستان است و تاکنون جوایز متعددی از جمله جایزه کِرکس، جایزه ادبی بروکلین را از ان خود کرده و کتاب منتخب گودریدز در سال ۲۰۱۷ هم بوده است.
در بخشی از رمان آمده است: برای یک زن جوان لحظهای که مادرش بچه او را از نعمت زندگی برخوردار میکند یکی از لحظههای شاد زندگی است. وقتی زنی از کاردستی دو دختر تعریف کرد: «چه کوکهای محکم و دوست داشتنیای زدید.» و برایشان آرزوی خوشبختی کرد، چهرهشان گل انداخت و لبخند زدند. اوگچی برایشان آرزو کرد که جایی غرق شوند و بمیرند، البته نه با صدای بلند زنی که تبریک گفته بود به سمت او برگشت، مشتاق بود تا حس تحسینش را بگستراند، اما همین که به اوگچی نگاه کرد و لباس نخنما و آغوش خالی و کلیت غیرقابل توجه او را دید، فقط لبخندی از روی خجالت زد و به انگشتهایش خیره شد. تا آخر مسیر اوگچی به او خیره شد و امیدوار بود آسایش را از او بگیرد.
بخوانید: ۱۰ کتاب درباره سرنوشت غمانگیز سیاهپوستان و بردگی
کتاب همهچیز فرومیپاشد
داستان نگاهی از درون به وضعیت یک نمونه از جوامع آفریقایی در هنگام ورود مبلغان مذهبی مسیحی و استعمارگران اروپایی به این مناطق است. این نمونه در بخشی از نیجریه (زادگاه نویسنده) واقع است. نویسنده در خلال روایت زندگی شخصیت اصلی داستان آداب و سنن و پیچیدگیهای جامعه مورد نظر را شرح میدهد و از این طریق رویکردهایی که به ساده و بدوی بودن این جوامع اشاره دارد را نقد میکند.
در این کتاب با دادگاههای سنتی، مردمی، تصمیمگیریهای جمعی و هفتههای صلح و سنن دیگر این جامعه نیز آشنا میشویم. از طرف دیگر شکلهای منفی و خرافی و بدوی نیز به نمایش در میآید مثل قربانیها، رها کردن دو قلوها در جنگل، نجس بودن برخی از افراد جامعه، جایگاه فروتر زنان و غیره.
اوکنک و مردی مورد احترام (در هر نه دهکده اموآفیا و حتی خارج از آن) و پایبند به سنتهای بومی است و به زودی مراتب القاب قبیله را تا انتها خواهد پیمود. او مردی جنگجو است (در ۱۸ سالگی پشت بزرگترین کشتیگیر منطقه را به خاک رسانده است و از این طریق برای دهکده افتخارآفرینی کرده است)، خشن است اما عاطفه نیز دارد. در مقابل تغییر نرمش نشان نمیدهد و هرگونه نشانه نرمش را با برچسب زنانه پس میزند و لذا توازن درونی خود را از دست میدهد و … در مقیاس بزرگتر، جامعه نیز همینگونه است، بذرهای تردید نسبت به برخی وجوه خرافی مذهب و سنت در اذهان برخی اشخاص داستان دیده میشود و حتی ظهور خارجی نیز دارد، اما وقتی نسبت به تغییر در موارد خرافی و تبعیض آمیز و … واکنشی نشان نمیدهد با ظهور اندیشه جدید (حتی به صورت نیم بند) توازن درونی خود را از دست داده و از درون فرو میپاشد.
بخوانید: ۱۰ کتاب برتر اورهان پاموک، برنده جایزه نوبل ادبیات
کتاب نیمه یک خورشید طلایی
رمان نیمه یک خورشید طلایی، لحظهای سرنوشتساز در تاریخ مدرن آفریقا را روایت میکند: تقلای دولت خودخوانده بیافرا برای برپایی یک جمهوری مستقل در نیجریه در دهه ی ۱۹۶۰، و خشونت خونباری که از پس آن اتفاق افتاد. چیما ماندا گزی ادیشی، با همزادپنداری درخشان و استعداد ذاتی خود در داستانسرایی، زندگی سه شخصیت درگیر در حواشی این دهه پرتلاطم را در هم میآمیزد. اوگوو که سیزده سال سن دارد، به عنوان خدمتکار خانه یک استاد دانشگاه با فکر و شور انقلابی، استخدام میشود. اولانا، معشوقه زیبای پروفسور است که زندگی آسوده خود در لاگوس را رها کرده تا در شهری دانشگاهی و غبارگرفته در کنار او زندگی کند. و در نهایت، ریچارد، مردی انگلیسی و کم رو است که شیفته خواهر اسرارآمیز و مرموز اولانا شده است.
با پیشروی ارتش نیجریه، این سه شخصیت برای نجات جانشان مجبور به فرار میشوند و آرمانها و وفاداریشان نسبت به یکدیگر در بوته آزمایش قرار میگیرد. این رمان حماسی، بلند پروازانه و رمانی تأثیرگذار درباره مسئولیت های اخلاقی، پایان دوره استعمار، همبستگیهای قومی، طبقه اجتماعی، نژاد و پیچیدهتر شدن همه ی این عوامل در حضور عشق است. ادیشی به شکلی درخشان، امیدها و ناامیدیهای زندگی در این مکان و زمان خاص را به مخاطب نمایش داده و تصویری قدرتمند، تکاندهنده و بسیار احساسی از آفریقای مدرن ارائه میدهد.
بخوانید: کتابهای برنده جایزه بوکر از سال ۲۰۰۰ تا ۲۰۱۹
کتاب برگشت نیست
در کتاب برگشت نیست بورلی نایدو، پلیس چنان مصمم به حفظ روح آپارتاید است که ملبس به لباس شخصی، کودکان خیابانی رنگینپوست را در نیمه شب محاصره و آنها را به دریاچه میریزد. بچهها بهسرعت خود را بالا میکشند و بیم آن دارند که افسران پلیس این بار ملبس به اونیفرم بازگردند و آنها را به اتهام تجاوز به ملک غیر بازداشت کنند. ده سال بعد از سفر بورلی نایدو به جوبورگ و در آستانه یک انتخابات دموکراتیک در سال ۱۹۹۴ نایدو به خوبی نشان میدهد که رنگینپوستان جوان افریقای جنوبی نیازی به یک نظام ستمگر برای تایید قربانی شدن خود ندارند.
«…یک داستان واقعی تکان دهنده.» «این کتاب با روشن بینی ارزشمند،صریح اما توام با خوش بینی نگاشته شده است.کتابی است خواندنی،جذاب و باور کردنی.» اینها بخشهایی از تعارف منتقدان از این رمان است.