۷ رمان که موضوعشان سفر در زمان است

زمان همیشه یکی از دستنیافتیهای بشر برای سلطه و کنترل بوده و هست و احتمالا خواهد بود. هرچقدر هم که ساعتهای دقیقتری تولید و اختراع کنیم باز هم نمیتوانیم بهطور تمام و کمال بعد زمان را در اختیار داشته باشیم و مثلا به گذشته باز گردیم یا به آینده سری بزنیم. برای همین هم ماشین زمان همیشه پای ثابت داستانهای علمی و تخیلی و فانتزی بوده تا دستکم در رویا و داستان بتوان این خواسته و میل انسان برای تسلط بر وجه خطی و غیربازگشت زمان را پوشش داد. اساسا داستانها و فیلمها و سریالهایی که با موضوع چالشی زمان بازی میکنند معمولا پرطرفدار میشوند و توجه خیلیها را به خود جلب میکنند.
اگر شما هم دوست دارید دستکم در داستان و رمان بر مفهوم سخت و نفوذناپذیر زمان غلبه کنید و لذت گردشهای متوالی بین گذشته و آینده را بچشید در این گزارش هفت رمان که سفر در زمان را پیرنگ و اساس اصلی خود قرار دادهاند را به شما معرفی میکنیم تا دستکم برای ساعتی از زمان واقعی کنده شوید و به وقت داستان زندگی کنید.
کتاب ارباب زمان
میچ آلبوم نویسنده، موسیقیدان و برنامهساز تلویزیونی، در کتاب ارباب زمان که در سال ۲۰۱۲ میلادی منتشر شده، با رویکردی داستانی نحوه مواجهه آدمهای مختلف با زمان را روایت میکند. شخصیتهای رمان همگی بهنوعی با زمان درگیر هستند: یکی زمان بیشتری رسیدن به زندگی ایدهآل خود طلب میکند، دیگری در آرزوی زمان بیشتر برای سپری کردن در کنار همسرش است که به علت بیماری هر لحظه مرگ را انتظار میکشد و ….
مختلف درباره زمان و اهمیت آن در زمان بسیار است و حیت مخاطب در بسیاری از بخشهای کتاب با جملات نصیحتگونهای درباره ارزش زمان و زندگی مواجه میشود. مثلا مدام به مخاطب یادآوری میشود که برای هر کاری زمانی در زندگی مقدر شده است و زمان تولد، زندگی و مرگ برای هر فرد فرا خواهد رسید و این انسانها هستند که باید از آن به بهترین شکل بهره ببرند.
در بخشی از کتاب میخوانیم: «تلاش کنید زندگی بدون زمان را در نظر آورید. احتمالاً نمیتوانید. با مفهوم ماه، سال و ایام هفته آشنایید. ساعتی روی دیوار یا داشبورد خودرویتان هست. برای غذا خوردن یا تماشای فیلم، برنامهریزی یا تاریخ یا زمانی را در نظر میگیرید. بااینحال هر آنچه را که در پیرامونتان هست زمان را در نظر نمیگیرید. پرندگان دیرشان نمیشود. سگها به ساعتشان نگاه نمیکنند. آهوها برای گذشت روز تولدشان ناآرامی نمیکنند. فقط انسان است که زمان را اندازه میگیرد. فقط انسان است که ساعت را به صدا درمیآورد. برای همین، فقط انسان است که ترسی فلجکننده را در درون دارد که هیچ جاندار دیگری ندارد. ترس از به پایان رسیدن زمان.»
بخوانید: ۵ کتاب برتر از سوتلانا آلکسیویچ
کتاب همسفر مسافر زمان
همسر مسافر زمان نخستین رمان ادری نیفنگر، نویسنده اهل ایالات متحده است که در سال ۲۰۰۳ میلادی به چاپ رسید. این داستان، تمی عاشقانه دارد و روایت زندگی مردی به نام هِنری است که به نوعی اختلال ژنتیکی مبتلاست که سبب سفر او در زمان میشود. این داستان در ژانری عاشقانه و علمی–تخیلی قرار سعی دارد تا مفاهیمی همانند عشق، وفاداری و اختیار را مورد بازنگری قرار بدهد و همزمان با استفاده از عنصرِ داستانی و تخیلی آن یعنی سفر در زمان، مسئله سوءاستفاده و ایجاد فاصله در رابطه را در قالبی اگزیستانسیالیسمی واکاوی کند.
این کتاب در سال ۲۰۰۳ به عنوان کتاب سال وبسایت اینترنتی آمازون انتخاب شد. همچنین در سال ۲۰۰۹ نیز بر پایه این رمان، فیلمی به همین عنوان با کارگردانی رابرت شونتکه ساخته شد.
بخوانید: ۸ کتاب برای عاشقان سفر و شهرها
کتاب رستوران آخر جهان
کتاب رستوران آخر جهان درواقع جلد دوم مجموعه پنج جلدی راهنمای کهکشان برای اتواستاپ زنها است که روایتی علمی تخیلی و طنزآمیز از سفر کهکشانی پرماجرای آرتور دنت، مردی میان مایه از طبقه متوسط انگلیس و تقلای ناخواسته برای یافتن معنای زندگی است. ماجراهای کتابها در فضای بین کهکشانی و سیارههایی دور از کره زمین رخ میدهند، زمین و زمان و زمانه، قدرت، مراجع و اتوریتههای جهان معاصر، آدمها و مفاهیم، افکار و کردار انسانها را با زبانی کتابی به طنزی متعالی بر میکشد.
این کتاب هم شرح ماجرای رسیدن آرتور و همسفرانش به رستوران آخر جهان و دیدار آنها با مردی که دنیا را اداره میکند است. کتاب تفسیری طنزآمیز از تاریخ کره زمین دارد و برخی منتقدان آن را از درخشان ترین طنزها و زیباترین آثار پستمدرن معاصر ارزیابی میکنند، رمان همچنین از پرفروشترین کتابهای دهه ۸۰ و ۹۰ میلادی بود و جوایز فراوانی را از آن خود کرده و تاکنون به دهها زبان ترجمه شده است.
بخوانید: ۷ کتابی درباره اسطورهها و چیستی آنها
کتاب بچههای خاص خانم پریگرین
بچههای خاص خانهی خانم پریگرین» نوشته رنسام ریگز نویسنده و فیلمساز آمریکایی و مشهورترین اثر اوست که اتفاقا در لیست پرفروشترینهای نیویورک تایمز هم قرار داشت و در سال ۲۰۱۲ به مدت ۴۵ هفته در رتبه یک کتابهای کودکان و نوجوانان این لیست جای خود را محکم کرده بود. همچنین با اقتباس از کتاب، فیلمی هم با در سال ۲۰۱۶ و به کارگردانی تیم برتون ساخته شد.
این کتاب رمانی فانتزی و تاریک است. داستان پسری است که پس از یک سری حوادث وحشتناک خانوادگی، سرنخهایی را دنبال میکند که در نهایتش او از یک خانه دورافتاده مخصوص کودکان سردر میآورد. در رمان فاجعهای خانوادگی باعث میشود که جیکوب ۱۶ ساله برای یافتن خاستگاه پدربزرگ مرحومش به جزیرهای پرت و دور افتاده در سواحل ولز برود. خانهی متروک و مخروبهی بچههای خاص خانم پریگرین در همین جزیره است. جیکوب به زودی میفهمد که بچههای خانم پریگرین چیزی بیشتر از خاص بودهاند، شاید لغت خطرناک برای آنان مناسبتر باشد؛ شاید قرنطینه کردن آنها در آن جزیرهی دورافتاده به صلاح همه بوده است و شاید آنها هرچند که غیر ممکن به نظر میرسد، هنوز زنده باشند… .
بخوانید: ۱۰ کتاب برتر به انتخاب نشریه تایم
کتاب راهنمای کهکشان برای اتواستاپ زنها
راهنمای کهکشان برای اتواستاپزنها، جلد اول مجموعهای ۵ جلدی از کمدیهای علمی تخیلی است که داگلاس آدامز نویسندهی معروف انگلیسی نوشته است. این رمان درواقع مکتوبشده مجموعه داستانهایی رادیویی است که سال ۱۹۷۸ در رادیو بیبیسی پخش میشد که توسط آدامز گردآوری و منتشر شدهاند.
راهنمای کهکشان برای اتواستاپزنها از زبان راویای بیان میشود که یک موجود زمینی نیست. این راوی ابتدا از زمین و انسانها حرف میزند و دربارهی کتاب حرف میزند. کتابی به نام «راهنمای کهکشان برای اتواستاپ زنها» است که انتشارات بزرگ دب اصغر آن را منتشر کرده است و در بسیاری از نقاط کهکشان جای هر دایره المعارفی را گرفته است. کتابی که ساکنان زمین نامش را هم نشنیدهاند. اما ماجرای اصلی جایی اتفاق میافتد که کرهی زمن نابود میشود و فقط آرتور دنت به همراهی فوردپریفکت که در واقع یک فرازمینی است اما کسی این را نمیداند میتواند پیش از نابودی کرهی زمین از آن فرار کند و داستان سفر آنها در کهکشان آغاز میشود…
در بخشی از کتاب میخوانیم: اگر آدم رو بندازن توی یک گرداب با چشم انداز کامل، آدم میتونه یه نگاه کوتاهی به بیانتهایی غیر قابل تصور جهان بندازه. یه جایی توی این بیانتهایی یه فلش بینهایت کوچیک به چشم میخوره که به یه نقطه میکروسکوپی اشاره میکنه که روش نوشته «این تویی!»
بخوانید: ۹ کتاب برتر ترجمه شده توسط محمد قاضی
کتاب پانزده زندگی اول هری آگوست
هری آگوست هرکاری بکند و هر تصمیمی بگیرد فرقی نمیکند؛ وقتی میمیرد، به نقطهی آغاز زندگیاش برمیگردد. او در دستشویی زنانه ایستگاه برویک در سال ۱۹۱۹ به دنیا آمده و پس از سپری کردن زندگیای معمولی و نه چندان چشمگیر در سال ۱۹۸۹ در بیمارستان نیوکاسل از دنیا میرود اما دوباره در سال ۱۹۱۹ و دقیقا با همان شرایط متولد شده و تجارب و دانستههای زندگی قبلیاش را در سنی پایین به دست میآورد. یعنی بر اساس تمام آگهیهایی که در زندگی ای قبلیاش داشته هیچچیزی هرگز عوض نشده و نمیشود. او درواقع یک یک «اوروبوران» یا «کالاچاکرا» است و سرنوشتش این است که دوباره و دوباره به دنیا آمدن را تجربه کند.
حتی باشگاهی بهنام کرونوس هم وجود دارد که اعضای دارای وضعیت مشابه هری را پوشش میدهد و مثلا در طول زندگیهای متوالی از هری مراقبت می کرده است. اما هری با دیگر اعضای باشگاه متفاوت است، او بر خلاف بقیه «مننژیک» است. یعنی به جای فراموش کردن اطلاعات مانند سایر انسانها، میتواند همه چیز را درباره زندگی های سابق خود به خاطر آورد.
در انتهای زندگی یازدهم هری، دختربچهای به بستر مرگش میآید و میگوید که باید «پیغامی به گذشته بفرستد: «دنیا به آخر میرسد؛ مثل همیشه…اما سریعتر از قبل» این قصهی کاری است که هریآگوست پس از این خبر انجام میدهد و قصهی کاری که پیش از آن انجام داده؛ تلاشش برای نجات گذشتهای که اجازه ندارد تغییر بدهد و آیندهای که نباید بگذارد تغییر کند.
بخوانید: ۴ کتابی که سریالهای موفقی از آنها ساخته شده است
کتاب مردی که خودش را تا کرد
مردی که خودش را تا کرد از معدود آثار ادبیات آمریکاست که سفر در زمان را نه از نقطهنظر تخیلی/هالیوودی که از دیدگاهی فلسفی/جهانبینی روایت میکند.
جوانی به اسم دنیل شخصیت اصلی داستان است. عموی پیرش (جیم) به دیدنش آمده و به او میگوید ۱۴۳ میلیون دلار دارایی دارد و تنها کاری که دنیل باید انجام دهد، این است که خاطرات خود را به طور روزانه بنویسد. دنیل همچنین یک جعبه از عموی خود به ارث میبرد که درون آن یک کمربند است و یک دفتر خاطرات.
تمام رمان در قالب دوم شخص روایت میشود، بدون آنکه مخاطب بطور مستقیم در جریان موضوع قرار بگیرد. مردی که خودش را تا کرد، قهرمان یا نقش اول ندارد. مخاطب از همان آغاز دچار تناقضاتی میشود و بطور ناخودآگاه مجبور میشود جای خالی موجود در شیوهی روایی داستان را پر کند.
در بخشی از رمان آمده است: «میدونی الان دقیقاً چقدر پول داری؟» «نه، چقدر؟» متفکرانه لبهایش را بههم فشرد و پوست صورتش چروک برداشت و از هم باز شد و گفت: «صد و چهل و سه میلیون دلار.» من سوتی کشیدم: «شوخیتون گرفته؟!» «نه، شوخی نیس.» «این که خیلی پوله!» «ترتیب همهی کارا داده شده.» صد و چهل و سه میلیون دلار! پرسیدم: «خب الان کجاس؟» و چه سؤال ابلهانهای بود. «تو سهام، اوراق قرضه، مستغلات، و از این قبیل چیزا.» «پس من نمیتونم بهش دست بزنم، درسته؟» عمو جیم نگاهی تحویلم داد و لبش به خنده باز شد: «دنی، من همهش یادم میره که تو چقدر عجول بودی… یعنی هستی.»
ما ایرانی میخایم نه خارجی