۸ مجموعه داستان کوتاه جذاب برای تابستان امسال
درست از زمانی که داستانهای پاروقی در روزنامهها منتشر میشد داستان کوتاه هم خودی در دنیای ادبیات نشان داد و بالاخره توانست در کنار رمان یکی از گونههای مهم ادبی تلقی شود که اتفاقا جایزههای مختص به خودش را هم دارد. حتی میتوان گفت در دنیای شلوغ و پردغدغه این روزهای شاید نتوان خیلی راحت رمانهایی بلند مثل در جستجوی زمان از دسترفته یا خانواده تیبو را خواند، اما لذت داستانخوانی هم چیزی نیست که بتوانی راحت از خیر آن بگذری.
اینجاست که داستان واقعیت این است که داستان و رمان در کنار هم پیش میروند و نمیتوان مشخص کرد که کدامیک سهم بیشتری در گفتن از دغدغههای روز مردم و مسائل واقعی را دارند، منتها چون داستان کوتاه حجم کمتری دارد و به سرعت خوانده میشود، شاید بیشتر بتواند بین خوانندگان عجول این روزها جا باز کند.
در این گزارش هست مجموعه داستان از نویسندگان خارجی و ایرانی را معرفی میکنیم. مجموعهداستانهایی که خود چندین و چند قصه را در خود جای میدهند.
کتاب دوست داشتم کسی جایی منتظرم باشد
مجموعه داستان دوست داشتم کسی جایی منتظرم باشد نوشته آنا گاوالدا که در سال ۱۹۹۹ منتشر شده، دوازده داستان کوتاه با عناوین «در حال و هوای سنژرمن»، «سقط جنین»، «این مرد و زن»، «اُپل تاچ»، «آمبر»، «مرخصی»، «حقیقت روز»، «نخ بخیه»، «پسر کوچولو»، «سالها»، «تیک تاک» و «سرانجام» را شامل میشود. دوازده داستانی که با لطافتی خاص و نثری روان نوشتهشدهاند و موضوع محوری در هرکدام هم زندگی، عشق و مسائل انسانی و احساسی است. داستانهای این مجموعه با باظرافت خاص گاوالدا جزئیات زندگی را به تصویر میکشند و بازتابی از روابط پراحساس زن و مرد را منعکس میکنند. بهجز داستان آمبِر که شخصیت اصلی داستان خواننده مشهوری است، باقی داستانها درباره زندگی روزمره و انسانها عادی جامعه است.
درونمایه تمام داستانها عشق است و انتظار. آدمهای این داستان آدمهای تنهایی هستند. آنها برای رنگ زدن به زندگی، یافتن و شناخت خود، فرار از ملال زندگی روزمره دنبال عشق هستند. این عشق که خود گاهی درد و تنهایی را برای این آدمها همراه میآورد. روایتهای گاوالدا از این روزمرگیها خالی از جزئیات است و شیوهی روایت و سبک او گاه فرمی شبیه حکایت به خود میگیرد و شمایی کلی در بازهی زمانی طولانی از زندگی شخصیتها را به ما مینمایاند.
این کتاب پس از انتشار بهسرعت موردتوجه علاقهمندان به داستان قرار گرفت و به زبانهای گوناگون ترجمه شد. آنا گاوالدا در ایران نیز چهرهای شناخته شدهای است و این اثر از او هم با استقبال خوبی در میان خوانندگان فارسی روبهرو شد.
بخوانید: ۶ کتاب داستان تریلر که شما را در مارپیچ معما سرگرم میکند
کتاب درخت تلخ
کتاب درخت تلخ شامل یازده داستان کوتاه از آلبا دسس پدس، نویسنده ایتالیایی است. داستانهای این مجموعه عبارتند از: درخت تلخ، بازگشت به آغوش مادر، دیدار با ابلیس، ترس از مرگ، روز نحس، پری دریایی، آشنایی با شعر، خانه در میدان، بندباز، پدر و دختر و کرایه نشین.
داستانها ماجرایی مستقل از هم دارند اما دذر عین حال همه آنها از عشق، نفرت و ترس میگویند. فضاسازیهای دقیق و توصیفات زیبایی نویسنده از شخصیتها، این مجموعه را به یکی از پر خوانندهترین کتاب های داستان کوتاه تبدیل کرده است.
پدس در داستان درخت تلخ که نام مجموعه نیز برگرفته از آن است، از علاقه بی حد و حصر دخترکی ده ساله به یک درخت لیمو سخن میگوید که از ذوق آب دادن به درخت، هر شب تمام باغچه را آب پاشی میکند. دختر تا حدی عاشق درخت لیمو است که از این علاقه به منـزله اولین عشق زندگیاش یاد میکند، اما با این حقیقت تلخ آگاه میشود که قرار است نهال لیمو از باغچه کنده شده به جای آن درخت نخلی کاشته شود….
بخوانید: ۸ رمان برنده جایزه پولیتزر که باید بخوانید
کتاب زندگی عزیز
کتاب زندگی عزیز در یازده داستان کوتاه از رفتن و از نو آغاز کردن میگوید، از احتمال تغییر زندگی در یک چشم به هم زدن. آلیس مونرو در کتاب زندگی عزیز خواننده را در برابر قدرت انتخاب یا عدم انتخاب و تبعات آن قرار میدهد. خود مونرو درباره کتاب زندگی را اولین، آخرین و نزدیکترین چیزی دانسته که میتواند درباره زندگیاش بگوید.
کتاب نخستین بار در سال ۲۰۱۲ منتشر شده درست یکسال پیش از آنکه مونرو در سال ۲۰۱۳ برای مجموعهی آثارش برندهی جایزه نوبل ادبیات شود. او در همین کتاب هم توانایی فوقالعاده خودش در داستاننویسی را به نمایش گذاشته است و بهخوبی ذات زندگی آدمهای معمولی را با قصهها ترکیب میکند. مثلا از سربازی میگوید که بعد از بازگشت به وطنش حاضر به دیدن نامزدش نمیشود یا زندگی زنی را روایت میکند که وارد یک رابطه با مردی وکیل میشود و او را در برابر انتخابی سخت قرار میدهد.
اگرچه بیشتر داستانهای کتاب زندگی عزیز در محل تولد مونرو، روستاهای کوچک کانادا، رخ میدهد، اما شخصیتهای او گاهی مجبور به ترک شهر و محل زندگیشان میشوند و گاهی هم به همان نقطهی امن باز میگردند.
در داستان سوم کتاب؛ بهنام گوشهی امن مونرو مسئله زن ایدهآل را به چالش میکشد. چیزی که تقریبا تمام زنان دنیا در آرزوی دستیابی به آن هستند، چیزی که همه مجلههای زنان درباره آن حرف میزنند و راهکارهای دستیابی به آن را به خوانندگان میدهند. در این داستان، شخصیت اصلی از این تلاش مذبوحانه خسته است و ناگهان تصمیم به رهایی میگیرد…
بخوانید: ۵ کتاب برتر از سوتلانا آلکسیویچ
کتاب رفتیم بیرون سیگار بکشیم، هفده سال طول کشید
کتاب رفتیم بیرون سیگار بکشیم، هفده سال طول کشید، مجموعه داستانهای کوتاهی از دنیای نه چندان مهربان نویسندگان روسی است که هنوز سیگار کشیدنشان ادامه دارد. در این کتاب نه داستان از هفت نویسندهی معاصر روس وجود دارد که به صورت تصادفی برگزیده نشدهاند و دنیایشان تقریباً به هم مرتبط هستند؛ نویسندگانی مانند لودمیلا اولیتسکایا، لودمیلا پتروشِفسکایا، دینا روبینا، آندری گلاسیموف، ویکتور پلوین، میخاییل یلیزاروف و زاخار پریپِلین.
ما اغلب نویسندگان کلاسیک روسی مانند لئو تولستوی، فئودور داستایفسکی را میشناسیم، اما کمتر نامی از نویسندگان مشهور و معاصر روس مانند ویکتور پلوین بهگوشمان خورده است. بنابراین مطالعهی کتابهایی مانند این کتاب ما را با نویسندگان معاصر روسی آشنا میکند و تغییرات کنونی در جامعه روسیه را برایمان به تصویر بکشد.
وجه اشتراک این این داستانها را شاید بتوان غیر عادی بودن فضا و روایتشان با وجود انسانهای عادی، دانست. قهرمانان این داستانها از قسمتهایی از جامعه هستند که قبلاً شرایطی برای رساندن صدایشان به گوش شما نداشتند و چه بسا وجودشان به چشم نمیآمد. تنهایی، روزمرگی و خشونت موجود در زندگی آنها که بازتاب مستقیم شرایط اجتماعی روسیهی بعد از فروپاشی اتحاد شوروی نیز است، به طور واضح در این داستانها دیده میشود.
بخوانید: ۵ کتاب برتر از جک کراوک، مسافر جادهها
کتاب با شب یکشنبه
کتاب با شبیکشنبه نوشته محمدرضا صفدری مجموعهای از ۹ داستان است که قصههایش را با تلفیق فضای سوررئال روایت میکند. مرد کلاهآبی، مصطمقوظ، مَکمول، کُرزَنگِرو، پرنده، با شب یکشنبه، سنگ سیاه و دو داستانِ بدون نام داستانهای این مجموعه را تشکیل دادهاند که پنجمین کتاب محمدرضا صفدری است.
یکی از ویژگیهای اصلی آثار صفدری، تحول زبانی اوست به همین علت است که نثر او بر نثر داستاننویسان همنسلش تأثیرگذار بوده. به خاطر انتخاب فضای سوررئال در آثارش هر چه جلوتر میآییم، با پیچیدگیهای بیشتری مواجه میشویم. البته بخشی از اختصاصات زبانی او در فرهنگ بومی جای میگیرد، ولی قالب داستانی او از المانهای پستمدرن تبعیت میکند. بهخاطر همین مشخصههاست که میتوان او را شاگرد خلف گلشیری نامید که استاد فرمهای بدیع در داستان بوده است.
داستانهای این مجموعه، چنانکه تاریخ پای هر داستان نوشته شده، متعلق به دهه ٨٠ و برخی هم متعلق به دهههای ٦٠ و ٧٠ هستند. در بیشتر داستانهای این کتاب دیالوگ یکی از عناصر اصلی برسازنده و پیشبرنده داستان است و این دیالوگها در هماهنگی با زمینه و فضای داستانها، یک خلاء و غیاب را به نمایش میگذارند و امر پنهانی را که مخاطب باید با مشارکت در روند داستان آن را کشف کند.
عنوان مجموعهداستان هم از یکی از داستانهای کتاب گرفته شده که در اسفند ١٣٨٦ نوشته شده و نویسنده آن را به ابراهیم گلستان تقدیم کرده است.
بخوانید: ۸ کتاب برای عاشقان سفر و شهرها
کتاب باغ ملی
مجموعه داستان باغ ملی نوشته کورش اسدی، ۸ داستان کوتاه را شامل میشود که توانسته در چهارمین دوره جایزه ادبی هوشنگ گلشیری، عنوان بهترین مجموعه داستان را از آن خود کند. فضاسازی داستانی و توجه به دغدغههای اجتماعی از ویژگیهای مشترک داستانهای کتاب هستند. از دیگر ویژگیهای کتاب اتفاقات بدون زمان و مکان و مکالمات مبهم درون داستانهاست.
کوروش اسدی در این داستانهای کوتاه از فروپاشی انسانهای معاصر به سبکی خاص خودش و چیزی بین وهم و واقعیت میگوید. داستانها چندان رئال نیستند و در فضاهای ذهنی و همراه نوعی مالیخولیا جریان دارند و شخصیتهای داستانهم افرادی هستند عجیب و گم در فکرها و رویاهای خودشان.
مثلا مردی عاشقپیشه در داستان سانشاین شیفته خط خالی ابروی دختری میشود که آن را نقص عضو میداند و پایان این روایت عاشقانه، پایان خط خالی ابرو با جراحی زیبایی است. بتی که مرد ساخته کامل میشود اما فرو میریزد و اکنون مردی دیوانه در فضایی مابین واقعیت و خیال با عکس دختری که دوستش میداشت و اکنون ندارد مشغول است.
یا در داستان باغ مهتاب مردی اشتیاق برای دیدن دختر مورد علاقهاش را با ملاقات مردی ژندهپوش در پارک و شنیدن خاطرات سالهای دور او از یاد میبرد و همصحبتی او جایگزین وعدهی دیدارشان میشود. در پایان داستان اما خواننده از خود میپرسد: دیدار، تخیل مرد جوان بود؟ خاطرات تخیل بودند؟ مرد مالیخولیایی با دمپایی لنگهبه لنگه انسان بود؟ و با وجود دو عنصر گره خورده در کلمات کورش اسدی، وهم و خیال، هرگز مرز بین واقعیت و تخیل را درداستانهای اسدی نمییابد.
بخوانید: ۷ کتابی درباره اسطورهها و چیستی آنها
کتاب داستانهای پس از مرگ
کتاب داستانهای پس از مرگ سه داستان از آخرین داستانهای جی. دی. سلینجر است که قرار بود در زمان حیات سلینجر در دهه ۱۹۴۰ در نشریات مختلف آمریکایی منتشر شوند اما او تا زمان حیاتش اجازه چاپ آنها را نداد. خبر پیدا شدن سه داستان آخر سلینجر ابتدا در سایت تعاملی ردیت مشخص شد پس از آن در دیگر رسانهها هم آن را منتشر کردند. البته نسخه اصلی آنها شناخته شده نیستند اما یک نسخه جلد کاغذی از آن در سایت حراج ایبی فروخته شد که گمان میرود یکی از ۲۵ نسخهای باشد که در سال ۱۹۹۹ به طور مخفیانه در انگلستان به چاپ رسید. اقیانوس پر از گویهای بولینگ، پسری که روز تولدش بود و پائولا نامهای این سه داستان هستند که روز ۲۷ نوامبر ۲۰۱۳، نسخهای از آنها بر روی اینترنت و در دسترس همگان قرار گرفت.
داستان اول این کتاب یعنی اقیانوس پر از گویهای بولینگ از جمله مهمترین آثار منتشر نشدهی سلینجر محسوب میشود و درآمدی است بر کتاب ناتور که محبوبترین اثر اوست. این داستان جادویی، شیرین و غمناک است که به مرگ شخصیتی به نام کِنِت کالفیلد که در ناتور به هیئت برادر هولدن، اَلی، پرورش یافته است، اشاره میکند.
پسری که روز تولدش بود دربارهی مرد جوانی است که احتمالاً در یک مرکز ترک اعتیاد به الکل بستری است. رِی با موهای قهوهای روشنش که انگار به دستِ یک مادر، مرتب شانه شده و یقهبرگردانهای ربدوشامبر خالخالیاش که تا گلوی تقریباً بیریشش بالا کشیده شده بودند در تختش دراز کشیده است. به عبارت دیگر، او هم کودک مانده است.
بخوانید: ۱۰ کتاب برتر به انتخاب نشریه تایم
کتاب فرقی نمیکند
کتاب فرقی نمیکند، مجموعهی بیست چهار داستان کوتاه را شامل میشود که آگوتا کریستف در آنها، جهان عینی را با جهان شگفتانگیز خیال آمیخته است. جدایی، انتظار، نوستالژی، بیتفاوتی، جنون و ترحم بنمایه اصلی این داستانها هستند. کتاب به گفته خود آگوتا کریستوف اولین تلاشهای او برای نوشتن به زبان فرانسه است که در واقع مجموعه شعرهایی هستند که به نثر نوشته شدهاند و با سورئالیسم و رنج بودن آمیخته شدهاند، رنجی که که تقریبا در تمام آثار کریستوف دیده میشود اما با طنزی ظریف و دلنشین همراه است که این داستانها را پذیرفتنی و خواندنیتر کرده است.
منتقدان هم، سبک نوشتاری داستانها را موجز و درخشان میدانند. داستانهایی که میخواهند بگویند: یک نامه، زنگ تلفن یا گفتگوهای چهره به چهره، هیچ یک نمیتواند از فشار تنهایی بکاهد و ترمزی سر راه آن باشد.